با اینکه در اوج دوران ریمسترسازی و عرضه دوباره بازیها قرار داریم و برخی ناشرها در این زمینه زیادهروی کردهاند، اما آزادسازی عناوین محبوبی که به طور انحصاری تنها در یک کنسول قدیمی زندانی شدهاند، همیشه قدم مثبتی است. بازی Tales of Xillia از جمله عناوین محبوس شده در کنسولِ ایزوله PS3 بود که حالا استدیوی DokiDoki Groove Works Inc. آن را برای پلتفرمهای مدرن منتشر کرده است. با بررسی بازی Tales of Xillia Remastered همراه کریتیکلنز باشید.
انکار انسانیت
این نقد و بررسی بر اساس نسخه ارسال سازندگان و پس از 40 ساعت تجربه نسخه PS5 نوشته شده است.

اتحاد پرتنش
در Tales of Xillia Remastered با Milla Maxwell که موجودی غیرمادی در کالبد یک انسان است و Jude Mathis، یک دانشجوی پزشکی، همراه میشوید تا انسانها را از نابودی یکدیگر به وسیله اسلحههای فوقپیشرفته نجات دهید. ماجرا در ابتدا کلیشهای به نظر میرسد اما پس از چند ساعت متوجه خواهید شد که این شخصیتها، صرفا همان قهرمانهایی که در عناوین این سبک به آنها عادت داریم نیستند و هر کدام دیدگاه کاملا متفاوتی به رویدادها دارند و با اینکه در کنار یکدیگر هستند، اما اهداف شخصی خود را دنبال میکنند. مخصوصا کنجکاوی و سرگشتگی مداوم Milla در مواجه با انسانها و رفتار آنها باعث شده است او به یکی از جالبترین پروتاگونیستهای سری تبدیل شود.
اگر حتی یک نسخه از سری دوستداشتنی Tales را تجربه کرده باشید، میدانید که هویت این سری و چیزی که آن را از دیگر عناوین نقشآفرینی ژاپنی جدا میکند، تمرکز بسیار روی شخصیتها و ارتباط آنها با یکدیگر است. لحظات اختیاری که هیچ ارتباطی با روند اصلی داستان ندارند، اما باعث میشوند مخاطب به هر کدام از اعضای گروه اهمیت بدهد. بازی Tales of Xillia نیز در این زمینه یکی از بهترین نسخههای سری محسوب میشود. نویسندگی دیالوگها بزرگترین نقطه قوت این سری است و به شکل ماهرانهای هر کدام از شخصیتها را برای مخاطب متمایز کرده و رابطه آنها با دیگر شخصیتها را به طور شفافی با گفتگوهای مفرح و بهیادماندنی شرح میدهد.
نقد و بررسی بازی Tales of Graces f Remastered

از این رو، در ابتدای بازی که هنوز با شخصیتها و خصوصیت آنها آشنایی ندارید، روند اصلی داستان ممکن است به اندازه کافی جذاب نباشد و اهمیت دادن به مسیر و اهداف هر شخصیت برای مخاطب سخت شود. اما همین گفتگوهای عادی بین شخصیتها باعث میشود پس از مدتی، تمام رویدادهای داستانی برایتان ارزشمند شود. این ارتقای اساسی در بازی مخصوصا پس از چپتر دوم روی میدهد.
علاوه بر شخصیتهای قابل بازی که در نهایت جزو به یادماندنیترین شخصیتهای این سری قرار میگیرند، بازی دارای چندین آنتاگونیست کاریزماتیک است که صرفا برای تقدس پروتاگونیستهای بازی خلق نشدهاند. شخصیتهایی جذاب که صرفا دیدگاه متفاوتی با Milla و Jude دارند و اعمال آنها با توجه به موقعیتی که در آن قرار دارند، کاملا منطقی به نظر میرسد. علاوه بر این، رویاروییها و رویدادهای اساسی بازی با کاتسینهای انیمهای چشمنوازی مزین شدهاند که باعث میشود پیشروی در داستان، حس پاداش فوقالعادهای داشته باشد. صداپیشگی حرفهای اکثر شخصیتها نیز به قدرت دیالوگها و لحظات مهم بازی افزوده است.

در ابتدای بازی میتوانید Jude یا Milla را به عنوان شخصیت اصلی انتخاب کنید. این انتخاب باعث میشود که روند روایت تا حد کمی تغییر پیدا کند. بنابراین با اینکه روند اصلی ماجرا در هر دو حالت تا حدود زیادی یکسان است، به اندازه کافی محتوای جدید در آنها وجود دارد که اگر در دور اول از بازی به اندازه کافی لذت برده باشید، شروع دوباره با شخصیت دیگر ارزشش را داشته باشد.
در جستجوی چالش
زمانی که کنترل شخصیتها را به دست میگیرید و وارد محیطهای بازی میشوید، بازی به سرعت بزرگترین نقطه ضعف خود را نمایان میکند. طراحی مراحل بسیار ضعیف که شامل محیطهای بدون ساختار و خستهکننده میشوند. محیطهایی که بدون برنامه خاصی از دشمنان و آیتمها پر شده است و هیچ تلاشی برای جذابتر کردن گشت و گذار در آنها صورت نگرفته است. این یکی از بزرگترین مشکلات نسخه اصلی محسوب میشد که در این نسخه نیز تغییری در آن صورت نگرفته است. البته بهبود نقشه و نمایان شدن ماموریتها، آیتمها و دشمنان روی آن، این اجازه را به مخاطب میدهد که در کمترین زمان از این بخشهای آزاردهنده بازی عبور کرده و به نقاط عطف بازی برسد.
نقد و بررسی بازی Tales of Symphonia Remastered

تعداد دشمنان در محیطها بسیار است اما به راحتی میتوان بسیاری از آنها را نادیده گرفت. سیستم مبارزات ریلتایم بازی پرزرقوبرق بوده و شخصیسازی گستردهای در آن ممکن است. هر کدام از شخصیتها دارای ضربات منحصربهفردی هستند و قابلیت لینک کردن شخصیتها و ضربات ترکیبی باعث شده است روند مبارزات متنوعتر شود. با اینکه طراحی دشمنان و باسهای معدود بازی چندان تحسینبرانگیز نیست اما مواجه با آنها مرهم موقتی بر روند گشتوگذار خستهکننده بازی است.
با توجه به اینکه در بازی به سادگی میتوان سطح شخصیتها را ارتقا داد، چالش کمی در مبارزات میتوان پیدا کرد و در صورتی که درجه سختی بازی را در حالت عادی قرار داده باشید، مبارزات خیلی سریع به پایان میرسند و فرصت کافی برای استراتژیهای پیشرفته و کمبوهای ترکیبی نخواهید داشت. از این رو، ممکن است به تکرار ضربات ساده بسنده کنید و بدون نیاز به استراتژی و خلاقیت، دشمنان را پشت سر بگذارید.

در محیطهای شهری و روستایی، میتوانید به ماموریتهای فرعی دسترسی پیدا کنید که اکثرا توسط NPCها ارائه میشوند. این ماموریتها در سطحیترین حالت ممکن ارائه شدهاند و صرفا ماموریتهایی برای شکست دادن گروهی از دشمنان یا پیدا کردن یک آیتم و ارائه آن به NPC هستند. در هیچکدام از آنها داستانی که ارزش شنیدن داشته باشد یا چالشی که ارزش دنبال کردن داشته باشد ارائه نشده است و به راحتی میتوان آنها را نادیده گرفت.
ارتقای کمرنگ
رویکرد این ریمستر کاهش عناصر آزادهنده بازی بدون تغییر ساختار بازی بوده است. به همین دلیل امکانات شخصیسازی گیمپلی بسیار بیشتری در این نسخه در دسترس است. همانطور که گفتیم، نقشه بازی ارتقایی اساسی دریافت کرده است و اطلاعات بسیار بیشتری را برای مخاطب فراهم میکند. از طرف دیگر، از دست رفتن پیشروی در بازی به لطف قابلیت Autosave ممکن نیست و قابلیت امکان دوباره مبارزه پس از شکست خوردن، از افت ریتم مبارزات جلوگیری میکند.

همینطور این نسخه دارای بهبودهایی در زمینه رابط کاربری است که روند ارتقای مهارتها و شخصیسازی مبارزات را آسانتر کرده است. البته متاسفانه بازی هیچ استفادهای از قابلیتهای کنترلر دوالسنس در ارتقای تجربه بازی نکرده است و در زمینه ارائه تنظیمات گرافیکی نیز به حداقلها بسنده کرده است.
بهبودهای بصری در بازی کامل قابل لمس است. با اینکه Tales of Xillia از همان ابتدا عنوانی با محیطهای چشمنواز و به طور کلی تجربه بصری جذاب برای کنسول PS3 محسوب میشد، اما ارتقای نورپردازی و بهبود رزولوشن آن را به تجربهای دیدنیتر تبدیل کرده است. همینطور از نظر اجرا، در کنسول PS5 شاهد یک 60 فریم بر ثانیه کاملا روان و بدون اختلال هستیم.

در بقیه موارد بازی تا حد زیادی بازی وفادار به نسخه اصلی است که در برخی موارد مخصوصا عدم تغییر طراحی مراحل، این به ضرر بازی تمام شده است و تیم سازنده میتوانست Tales of Xillia را به تجربه خیلی بهتری تبدیل کند. با این حال در دسترس بودن Grade Shop از همان ابتدا و امکان شخصیسازی روند پیشروی در بازی از جمله کاهش هزینه دسترسی به آیتمها و عدم نیاز به فارم کردن و گشتوگذار اضافه، باعث شده است بهتر بتوانید تجربه بازی را طبق سلیقه خود تغییر دهید و با نقاط ضعف بازی بهتر کنار بیایید. موسیقی و صداگذاری مبارزات همچنان راضیکننده است و با اینکه از نظر کیفی تغییر خاصی در آنها صورت نگرفته است، روند بازی مخصوصا در هنگام مبارزات را مهیجتر میکند.
