به جرأت میتوان گفت که هیچ هنرمندی از اینکه ساخته دستش به زمان و تاریخ سپرده شود، خوشحال نیست. در تاریخ موارد بیشماری بودهاند که اکنون از آنها در زمان حال، تنها چند عکس یا تنها مخروبهای به جا مانده است. این موضوع تنها به آثار نفیس هنری یا باستانی محدود نشده و بدون شک، آثار دوران الکترونیک را هم در بر میگیرد. با اینکه ساختههای دست انسان همواره در مسیر پیشرفت بودهاند، اما همه ما به خوبی میدانیم که تجربه دوباره موارد قدیمی خالی از لطف نیست.
در زمینه بازیهای رایانهای، با موضوع مشابهی روبرو هستیم و به همین خاطر حفظ عناوین قدیمی در صنعت بازی همواره موضوعی مورد بحث بوده است. عناوینی که به دلیل عرضه نسل جدید کنسولها، دیگر در دسترس نیستند و تجربه دوباره آنها نیازمند تهیه سختافزارهایی است که دسترسی به آنها در این دوره و زمانه دشوار یا غیر ممکن شده است. این موضوع سازندگان زیادی را به فکر انداخته و سبب شد که در سالهای اخیر بسیاری از این سازندگان، تلاشهایی را برای حفظ و بازنشر عناوین قدیمی خود به طور کامل یا با اندکی ارتقاء انجام دهند. چرا که ترکیب حس نوستالوژی و این واقعیت که بسیاری از آثار کلاسیک نقش بسزایی در شکل گیری صنعت بازی داشتهاند، حفظ این آثار قدیمی را بیش از پیش حائز اهمیت کرده است.
کمپانی کپکام را میتوان از معدود سازندگانی دانست که همواره در این زمینه پیشرو بوده است و عرضه قدیمیترین عناوین آنها بر روی کنسولهای روز دنیا، سبب شده که در زمینه حفظ آثار کلاسیک خود، جایگاه اول را به خود اختصاص دهد.
یکی از این سریهای کلاسیک که در نسل ششم کنسولهای بازی نامی برای خود دست و پا کرد سری Onimusha بود که آن را میتوان به نوعی برادر دیگر سری معروف کپکام یعنی سری Resident Evil دانست. سریای که بازیکنان را در جایگاه یک سامورایی در ژاپن دوره فئودال قرار میداد و با تلفیق وقایع تاریخی و المانهای فراطبیعی ستینگ منحصر به فردی را به وجود آورده بود. اما آیا زدودن غبار دوران پس از گذشت 23 سال از عرضه نسخه اصلی Onimusha 2: Samurai’s Destiny، شکوه و جلال قدیمی را بار دیگر نمایان میکند؟
در ادامه با کریتیکلنز همراه باشید.
نوستالوژی با چاشنی عذاب
این نقد و بررسی بر اساس نسخهی مخصوص منتقدین، و پس از 10 ساعت تجربهی بازی روی پلتفرم PC انجام شده است.
چهره بد همیشگی
داستان بازی پس از اتمام نسخه اول روایت میشود. جایی که Nobunaga Oda، جنگ سالار و فرمانروای بزرگ و معروف ژاپنی کنترل نیروهای شیطانی را پس از شکست شیطان بزرگ در نسخه قبل، بر عهده گرفته و با حمله به هر آنچه که بر سر راه خود قرار میگیرد، در تلاش است که ژاپن را به زیر یوغ خود در آورد و در عین حال، آن را متحد کند.
این بار در نقش شخصیت جدیدی به نام Jubei Yagyu قرار میگیریم. یک سامورایی اهل روستای Yagyu که در زمان حمله نوبوناگا در آنجا حضور نداشت و با بازگشت به خانه، متوجه قتل عام تمام اهالی روستا میشود. با شکست شیاطین باقیمانده، Jubei با زنی مرموز با ظاهری شیطانی روبرو میشود که با پرده برداشتن از این حقیقت که Jubei یک نیمه انسان و نیمه Oni است، او را روانه مسیر پر و فراز و نشیب نابودی نوبوناگا میکند.
داستان ساده و روایت آن حتی سادهتر هم است. اتفاقات عمدتا از طریق کاتسینها و دیالوگهای بعضا سطحی و خندهدار روایت میشود. به گونهای که در طول بازی به دفعات زیادی برایتان سوال پیش میآید که شاید این دیالوگها ساخته و پرداخته بچهای کم سن و سال است.
Jubei در مسیر خود با شخصیتهای تاریخی دیگری همراه میشود که هر کدام انگیزهها و اهداف خود را دنبال میکنند. بازی دارای 4 سناریو مختلف برای این شخصیتهای فرعی است. اینکه با کدام یکی از شخصیتها وقت بیشتری سپری کنید و به کدام یک هدایای بیشتری بدهید، نقش اساسی در پیشبرد داستان داشته و در درگیریها و شرایط مختلف، فرد مورد نظر همکاری بیشتری با شما انجام خواهد داد. با پیشروی بیشتر در خط داستانی هر یک از این شخصیتها، میتوانید در بخشهای به خصوصی کنترل آنها را در اختیار بگیرید و نفس تازهای به بازی دمیده میشود که خالی از لطف نیست. اگرچه صداگذاری بسیار بد و حتی خندهدار شخصیتها که گویی تنها از روی کاغذ به خواندن دیالوگهای 2 اکتفا کردهاند و اعمال و رفتار بسیار بچهگانه آنها در طول بازی، سبب میشود تا حد زیادی با آنها ارتباط نگیرید.
ریمستر هم دردی را دوا نمیکند
اگر به ّیش از 10 سال پیش و به نسل هفتم بازگردیم، ویژگی سخاوتمندی را میتوانیم به وضوح در بسیاری از کمپانیها ببینیم. به عنوان مثال، کپکام در 2012 کالکشنی از 3 عنوان اول سری Devil May Cry را به صورت یکجا و به انضمام HD کردن چهره بازی، عرضه کرد. گمان میرفت که در رابطه با سری Onimusha نیز شاهد همان سخاوتمندی باشیم اما عرضه تنها نسخه اول این سری به صورت ریمستر شده در 2019، نشان داد که خبری از این نوع سخاوتمندی نیست. عدم استقبال از این ریمستر باعث شد که به مدت 6 سال خبری از ریمستر نسخه دوم نباشد و تنها پس از معرفی پنجمین نسخه در این سری بود که کپکام را متقاعد به عرضه ریمستر نسخه دوم برای گرم کردن بازیکنان برای غذای اصلی کرد.
ریمستر بازی Onimusha 2 نیز کمابیش از همان فرمول نسخه قبلی تبعیت میکند که بدین معنا است که تنها به موارد محدودی بسنده و هیچ تلاش بزرگی برای این به روز رسانی انجام نشده است. بافتهای بازی و محیطها و شخصیتها به صورت HD درآمده است و در طرف دیگر کنترل مدرنی برای بازی تدارک دیده شده تا حالت سخت و تانک مانند قدیمی کنار گذاشته شود. قابلیت سوییچ کردن بین سلاحها این بار با نگه داشتن یک دکمه و فشردن دیگری انجام میشود و دیگر خبری از متوقف کردن بازی برای رفتن به منوهای آزاردهنده برای این کار نیست و سرعت عمل خوبی به بازی تزریق شده است. حالت جدیدی تحت Hell Mode به بازی افزوده شده است که مبارزات چالش برانگیزی را برای بازیکنان و آن دسته از افرادی که از مبارزات لذت میبرد، ارائه میدهد.
تمامی موارد ذکر شده جزء چیزهایی هستند تا این عنوان بر روی سخت افزارهای نسل نهم، در دسترس و قابل بازی باشد. این عدم تلاش کافی برای ارتقاء این ریمسترها به خصوص در سایه ریمسترهای اخیری چون Tomb Raider و Soul Reaver که قاعده و استاندارد جدیدی را تعیین کردهاند، طمع سازندگان را به خوبی آشکار کرده و هیچ کمکاری در این زمینه را توجیه نمیکند. در واقع این ریمستر دلیل موجه و کافیای به جزء زنده کردن حس نوستالوژی به بازیکنان ارائه نمیدهد و شاید بهتر باشه PS2 خود را گنجه در بیاورید و نوستالوژی را به همان حالتی که به یاد میآورید زنده کنید.
سادیسم در بهترین حالت خود
و اما آن چه که Onimusha 2 را بیش از پیش فاقد اهمیت و ارزش کافی برای تجربه میکند، در بخش مربوط به گیمپلی و علیالخصوص مبارزات آن گنجانده شده است.
بازی به طور کلی همان فرمول نسخه پیشین را دنبال میکند و تنها اندکی شاخ و برگ به آن اضافه شده است. دوربین ثابت و نماهای از پیش رندر شده، همچنان با قدرت حضور دارند. با اینکه دوربین ثابت اصلی جدا نشدنی در عناوین کلاسیک کپکام بوده است اما در اینجا به بدترین شکل ممکن عمل میکند. زوایایی که دوربین به سمت آنها نشان گرفته شده است در بسیار از مواقع عجیب و آزاردهنده انجام شده است و چنان نقاط کوری در مبارزات ایجاد میکنند که به دفعات ضربه خواهید خورد. این دوربین بد در باس فایتهای بازی به طور کامل، چهره آزاردهنده خود را نشان داد و تجربه به شدت تلخی را برای بازیکنان به وجود میآورد.
مبارزات با سلاحهای سرد شالوده بازی را تشکیل میدهند. ضربات به چند حالت ساده، شارژ شده و Command دار تقسیم شده که هر کدام در شرایط به خصوصی به کار میآیند. ویژگی به شدت کارآمد Issen نیز بازگشته است و به بازیکنان با مهارت، تجربه بسیار خوبی در ضد حمله به دشمنان ارائه میدهد.
4 سلاح مختلف که هر کدام قابلیتهای منحصر به فردی دارند، در اختیار Jubei گذاشته شدهاند که برخی از آنها در حل معماهای بازی نیز کارآمد هستند.
دشمنان در قد و قوارههای مختلف حضور دارند اما آنچه که تجربه Onimusha 2 را آزاردهنده و فاقد ارزش تکرار میکند، ترکیب دشمنان و چیدمان آنها در محیط است. این موضوع آنچنان بد و آزاردهنده اجرا شده که به مراتب برای شما سوال پیش میآید که آیا سازندگان قصد آزار و اذیت بازیکنان را داشتهاند یا محصول خود را تجربه نکردهاند. محیطهای کوچک و خط مملو از دشمنان پر تعداد است که از جهات مختلف به شما حمله میکنند. در عین حال دشمنانی که مسلح به تیر و کمان هستند، بدترین حالت را ایجاد کرده و از راه دور و بی وقفه، شما را آماج تیرهای خود قرار میدهند. به دفعات پیش میآید که به دلیل این ترکیب و چیدمان افتضاح دشمنان که با زاویه بسیار بد دوربین نیز ادغام شده است، لحظات به شدت دردناکی را به وجود میآورند که تنها باید نظارهگر ضربه و شکست خوردن خود باشید.
باس فایتها در طرف دیگر کمکی به بهتر شدن شرایط نمیکنند و حتی اگر بگوییم بیشتر به بدتر شدن اوضاع کمک میکنند، اغراق نکردهایم. باس فایتها به شدت کم تعداد و در واقع مبارزه دوباره و دوباره با همان باسها در شرایط و نقاط دیگر بازی است. بیشتر باسها در محیطهای کوچک و تنگ واقع شدهاند که ترکیب آن با دوربین آزاردهنده، لحظات به شدت نفرتانگیزی را به وجود میآورند. در طرف دیگر این واقعیت که این باسها عمدتا در حالت دفاع کردن ضربات شما هستند و تنها لحظات کوتاه میتوانید به آنها آسیب برسانید، لذت بازی را تا حد زیادی کاهش میدهد.
این پکیج آزاردهنده از مشکلات چه در زمینه دیزاین و چه در زمینه داستان و روایت و شخصیتهای فرعی خندهدار، سبب شده تا Onimusha 2 آن گونه که باید و شاید، موفق عمل نکند و به عنوان یک بازی که باید در انتقال حس لذت را به بازیکنان به خوبی عمل کند – حتی در بخش مبارزات که تنها بخش خوب بازی است – به طور کامل شکست بخورد.
تجربه بازی Onimusha 2: Samurai’s Destiny شاید بر روی کاغذ و پس از گذشت 23 سال از عرضه اولیه خود جذاب باشد، اما دیزاین به شدت تاریخ مصرف گذشته آن و مشکلات بیشماری که در آن وجود دارد، به طور کلی پکیجی را به وجود میآورد که پس از چندین تلاش، ترجیح میدهید دسته را کنار گذاشته و عطای نوستالوژی را به لقایش ببخشید.