فرنچایز Borderlands (سرزمینهای مرزی) همواره به عنوان فستیوالی از تیراندازی شلوغ و سنگین، سلاحهای عجیب و غریب و متنوع و دیالوگهای طنازانه شناخته میشود. از همان لحظهای که پای به پاندرورا میگذارید، با جهانی شلوغ و پرانرژی روبهرو میشوید؛ اتمسفری دیوانهوار که با الهام از سری فیلمهای مکس دیوانه (Mad Max) خلق شده است، شخصیتهای اغراقآمیز و شوخیهای هجوآمیز باعث شده این مجموعه به یادماندنی و پرطرفدار باشد و بارها بازیکنان را به سمت خود بازگرداند. اکنون با انتشار Borderlands 4، پاندرورا بار دیگر میزبان ماجراجویی تازهای است. آیا بازی Borderlands 4 میتواند همان شور و هیجان همیشگی را دوباره زنده کند، یا ماجراجویی تازه، مسیری متفاوت و غافلگیرکنندهای پیش خواهد گرفت؟ همراه کریتیکلنز باشید.
«جنون غنیمت در ماجرای خوابآور»
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از 28 ساعت تجربه بازی در پلتفرم Xbox Series X انجام شده است.
Borderlands 4 ساختهی Gearbox Software و منتشرشده توسط 2K Games، جدیدترین شماره از این سری شوتر-لوتر مشهور است که برای Xbox Series X|S، PlayStation 5 و PC منتشر شده است. این بازی با ترکیبی از تیراندازی سریع، سیستم لوت جذاب و متنوع، جهان باز و قابلیت تجربهی Co-op تا چهار نفر طراحی شده است و ژانر آن را میتوان بین Action RPG و لوتر-شوتر اولشخص تعریف کرد. همانند نسخههای قبلی، استایل بصری سلشید و طنز خاص Borderlands حفظ شده است؛ در حالی که برخی بهروزرسانیها در جلوههای بصری، محیطها و سیستمهای مبارزهای، نسخه چهارم را نسبت به گذشته کمی مدرنتر کرده است.
ماجراهای لب مرز
بازی Borderlands 4 بازیکن را به سیارهای تازه به نام Kairos میبرد، جایی که نبرد برای غنائم و بقا دوباره آغاز میشود. خط اصلی داستان حول شخصیت منفی Timekeeper میچرخد، دیکتاتوری که با فناوری کنترل زمان تهدیدی جدی وبزرگ برای پاندرورا و دیگر سیارات ایجاد کرده است. بازیکن، در نقش یکی از شکارچیان Vault (والت هانتر)، باید با شکست دادن نوچهها و فرماندهان Timekeeper به هدف نهایی برسد: مقابله با خود تایمکیپر و توقف برنامههایش… ساختار این مسیر با سبک مشابه برخی عناوین جهانباز دیگر مانند Far Cry 5 همسان است، که باعث میشود خط داستانی اصلی تا حدی پیشبینیپذیر و ساده به نظر برسد.
در مسیر بازی با شخصیتهای جدید و کلیدی روبهرو میشوید؛ Zadra، دانشمند سابق که به نظر میرسد پیشینهای با تایمکیپر داشته و اکنون با او درگیر است. Arjay از گروه مقاومت Crimson Resistance که در کنار بازیکن برای مقابله با دشمن ایستادگی میکند. هر یک از این شخصیتها با ویژگیها و انگیزههای مشخص وارد داستان میشوند، اما حقیقت این است که هرگز نمیتوانند خود را به عنوان یک شخصیت جاودانه و به یادماندنی در ذهن مخاطب باقی بمانند. دلیلش هم خط داستانی بازی است که بسیار کلیشهای و دمدستی نوشته شده است. اما جذابیت واقعی قصههای Borderlands 4 عموما در مأموریتها و داستانکهای جانبی بازی دیده میشود. بسیاری از این مأموریتها، شامل تحقیقات، شکار هیولاها یا تعقیب و گریز، از مسیر خط اصلی سرگرمکنندهتر و خلاقانهتر هستند و روح دیوانگی و شوخطبعی کلاسیک سری را بهتر منتقل میکنند.
خط داستانی بردرلندز 4 را میتوان ترکیبی از یک سناریوی غیرخطی به علاوه یک شخصیت منفی و مأموریتهای فرعی متنوع _که هر یک لایهای از جهان پاندرورا را نمایان میکنند_ توصیف کرد. با وجود تلاش برای افزودن پیچیدگی و عمق به روایت بازی، ضعف در شخصیتپردازی و روایت داستان مشاهده و احساس میشود که تلاش برای نوآوری و ارائهی یک پلتفرم قصهگویی جدید، گاهی از هیجان و جذابیت خط اصلی کاسته است. با این حال، داستانکها و سایدکوئستها همچنان همان تجربه پرانرژی و در مواقعی دیوانهوار «بوردرلندزی» را ارائه میدهند و باعث میشوند جهان بازی، همچنان، پویا و سرگرمکننده باقی بماند.
لوت، پیشروی و گیمپلی
Borderlands 4 همچنان روح اصلی سری را در گانپلی و لوت حفظ کرده است، اما تجربهی آن نسبت به نسخههای قبلی تغییراتی محسوس دارد. گانپلی بازی یکی از نقاط قوت اصلی بازی است؛ هر اسلحه با حس و وزن مشخص طراحی شده، شلیکها پاسخ دقیق و رضایتبخشی دارند و هر لحظه که بازیکن با این سلاحها به دشمنان حمله میکند، همان حس لذت و سرخوشی کلاسیک Borderlands را تجربه میکند. انیمیشنها روان هستند و طراحی دشمنان به گونهای است که درگیریها رضایتبخش و هیجانانگیز باشند.
سیستم کو-آپ نیز دقیق و سرگرمکننده است. بازی اجازه میدهد تا چهار بازیکن همزمان با هم همکاری کنند، هماهنگی تیمی در باسفایتها و نبردهای بزرگ بسیار حائز اهمیت است و لحظات همکاری، به مراتب از تجربهی تکنفرهی بازی جذابتر است. تعامل میان بازیکنان و تقسیم نقشها در مبارزات، حس استراتژیک و تاکتیکی ملایمی ایجاد کرده که با وجود ساختار غیرخطی مأموریتها، تجربهای جذاب و متنوع ارائه داده است.
رئیس استودیو Gearbox: کنسول Nintendo Switch 2 بسیار قدرتمند و مناسب بازی Borderlands 4 است
با این حال، در این بخش نیز حس و حال دیوانهوار سری کاهش یافته است. حتی با وجود لوت عالی و گانپلی بسیار پرانرژی، اتمسفر انفجاری و حس شوخطبعی نسخههای گذشته در مراحل اصلی کمتر به چشم میخورد. بخشی از این مشکل به طراحی مأموریتها برمیگردد. ساختار مراحل که بازیکن را وادار میکند نوچهها و فرماندهان را یکییکی شکست دهد تا به دشمن اصلی برسد، تجربه پیشروی را تا حدی یکنواخت کرده و کمتر هیجانی را ایجاد میکند که پیشتر در این سری شاهدش بودیم.
سیستم لوت بردرلندز 4 همچنان درخشان و پرقدرت است و یکی از ستونهای اصلی بازی محسوب میشود. سلاحها و تجهیزات با تنوع بیپایان (به معنای واقعی کلمه)، ویژگیهای منحصر به فرد، بازیکن را تشویق میکنند که به کاوش در محیطها، شکست دشمنان و جمعآوری منابع بپردازد. غولآخرها چه فرماندهان اصلی و چه دشمنان خاص، چالشهای منحصربهفردی ایجاد میکنند و لوت بهتری به ارمغان میآورند.
در هستهی گیمپلی، مبارزه عمدتاً بر شلیک و حرکت سریع تمرکز دارد. اما پرش کنترلی _که حالت کنترل یک جت پک را با نگه داشتن دکمه پرش دارد_ و وجود گرههای مختلف در محیط که هر لحظه با استفاده از چنگال بازیکن میتواند بین آنها به سرعت حرکت و سوئیچ کند باعث شده یکی از کاملترین و پیشرفتهترین مبارزات را در کل سری شاهد باشیم. این نقطه، یعنی هسته گیمپلی احتمالا بهترین المان بازی است که در شماره 4 به قله رسیده است.
یک ویژگی مهم دیگر، حرکت آرام بازی به سمت مدل GaaS (Games as a Service) است. Borderlands 4 بیش از گذشته به محتوای جانبی و بهروزرسانیهای آینده وابسته شده است و جذابیت بلندمدت بازی در گرو عرضه مرتب ماموریتها، چالشها و آیتمهای جدید خواهد بود.
به طور کلی، بازی Borderlands 4 گیمپلی کامل، متنوع و سرگرمکنندهای دارد که وفاداری به یک سیستم لوت بی حد و حصر، گانپلی و کو-آپ را حفظ کرده است. با این حال، کاهش حس و حال انفجاری و سرخوش همیشگی، ساختار مأموریتهای جدید، و حرکت آهسته به سمت مدل GaaS باعث شده تجربهای که زمانی دیوانهوار و پرانرژی بود، اکنون کمی محتاطتر و متمرکز بر لوت و مبارزه صرف باشد، در حالی که پتانسیل زیادی برای ارائهی تجربهای طولانی و جذاب با محتوای آینده دارد.
سرعتگیر در منوها!
یکی از نکات قابل توجه Borderlands 4، طراحی منوها و رابط کاربری آن است که به شدت یادآور شوتر آنلاین بانجی (Bungie) Destiny است، اما بدون آن نرمی و خوشدستی. منوها شلوغ، سنگین و کمی کند هستند و بازیکن در طول بازی بارها و بارها مجبور است بین صفحات مختلف جابجا شود تا آیتمها را مقایسه کند یا تجهیزات جدید را بررسی کند. در یک لوتر-شوتر که سرعت و واکنش آنی اهمیت دارد، چنین طراحی میتواند تا حدی تجربه بازی را کند و خستهکننده کند.
رابط کاربری Borderlands 4، در حالی که اطلاعات کامل و جامعی ارائه میدهد، اما اصلا خوشدست نیست. دسترسی به بخشهای مختلف مثل انوینتوری، آیتمها، مهارتها و ماموریتها و چالشها به گونهای طراحی شده که حس میشود بازیکن دائما در حال طی کردن یک مسیر طولانی و زمانبر است، نه یک تجربه روان و سریع. این موضوع به ویژه در مبارزات سریع و لحظهای که بازیکن نیاز به تغییر سریع اسلحهها یا بررسی لوت دارد، بیش از پیش حس میشود.
منوها و UX بازی هنوز جای کار زیادی دارند؛ بازی نیازمند یک بازطراحی برای روانتر کردن جریان دسترسی به آیتمها و اطلاعات است تا تجربهای همتراز با سرعت و هیجان گیمپلی ارائه دهد. در وضعیت کنونی، حتی بازیکنان حرفهای و آشنا با سری هم ممکن است گاهی از جابجایی مداوم بین منوها خسته شوند، و این یک نقطه ضعف جدی برای یک لوتر-شوتر محسوب میشود.
تکنیک دور از استانداردهای گیرباکس
نسخهی لانچ Borderlands 4 با مشکلات تکنیکی دستوپنجه نرم میکرد که نمیشد به راحتی از کنارشان گذشت. افت فریمها و گاهی کندی رابط کاربری باعث میشد بازیکنان هنگام نبردهای سریع و همراه با انفجار، حس کنند بازی کمی عقب است و واکنشها به سرعت دلخواهشان رخ نمیدهد. این مشکلات اما، اکنون پس از پچها و بهروزرسانیها بهبود یافتهاند و تجربه تمیزتری را در دسترس قرار دادهاند.
از نظر طراحی بصری و محیطها، Borderlands 4 همچنان پایبند به سبک سلشید آشنا و کلاسیک این سری است. جزئیات محیطی کاملا قابل قبول هستند، اما گاهی حس «معمولی بودن و فارغ از شگفتی» را القا میکنند و جلوهی خیرهکنندهای که انتظار میرود را ارائه نمیدهند. نکتهی عجیب دیگر، مشکل عدم تشخیص دشمنان در برخی محیطها است؛ در مواقعی دشمنان به دلیل رنگبندی مشابه با بکگراند ادغام میشوند و دیدن آنها دشوار است. چنین موضوعی، در یک بازی لوتر-شوتر که 4 نسخه از آن منتشر شده است عجیب و ناامیدکننده است و انتظار بیشتری از یک استودیو بزرگ و حرفهای مانند گیرباکس میرود.
انیمیشنها و حرکات شخصیتها روان هستند و حس طبیعی حرکتها حفظ شده است. طراحی دشمنان و باسها نیز دقیق و جزئیات آنها بالا است، اما جلوههای بصریشان میتوانست کمی سینماییتر و خیرهکنندهتر باشد تا لحظات کلیدی مبارزات با هیجان بیشتری همراه شوند و تجربه بهیادماندنی تری را نهایتا به ارمغان بیاورد.
نکتهی مهم دیگر، هماهنگی بین گیمپلی و جلوههای بصری است. در برخی مبارزات شلوغ، تعداد زیاد دشمنان و انفجارها باعث میشود بازیکن هنگام شلیک و جابجایی، کمی گیج شود و شفافیت گیمپلی و تسلط بر کنترل اوضاع کاهش یابد. برای یک شوتر اول شخص سریع و انفجاری، این موضوع تجربهی تاکتیکی و سرعت جریان (Flow) را کمی تحت تاثیر قرار میدهد. با این حال، پس از بهروزرسانیها و پچها، بسیاری از این مشکلات برطرف شده و تجربه روانتر و پایدارتر شده است.
نهایتا میتوان گفت از منظر فنی Borderlands 4 عنوانی قابل قبول و زیبا به شمار میرود.، اما نسخهی لانچ با افت فریم، ضعفهای طراحی محیط و مشکلات تشخیص دشمنان همراه بوده است. با وجود این، بهبودها پس از عرضه تجربه را قابل قبول کردهاند.
شخصیسازی بیمرز در سرزمینهای مرزی!
یکی از نقاط قوت بیچون و چرای Borderlands 4، سیستم شخصیسازی و پیشرفت شخصیتها است که واقعاً بازی را زنده و پویا کرده است. در این نسخه، بازیکنان میتوانند از بین چند کلاس متنوع یکی را انتخاب کنند و هر کلاس ویژگیها و قابلیتهای منحصر به فردی دارد که استایلهای بازی متفاواتی را پیش روی پلیرها قرار می دهد. چه بخواهید تمرکزتان روی تیراندازی دقیق و سریع باشد، چه روی مهارتهای تاکتیکی و کنترل میدان نبرد، یا حتی قدرتهای انفجاری و تخریب وسیع محیطها، هر کلاس ابزارهای لازم را برای پیادهسازی سبک دلخواه شما در اختیار دارد. در کنار کلاسها، درخت مهارتی گسترده و عمیق به بازیکن اجازه میدهد شخصیت خود را دقیقاً مطابق سبک بازی خود ارتقا دهد. میتوانید روی قابلیتهای تهاجمی تمرکز کنید، یا مهارتهای دفاعی و حمایت از تیم را تقویت کنید، یا حتی ترکیبی خلاقانه از هر دو را به کار ببرید.
شخصیسازی بصری هم سطح بالایی دارد. از ظاهر شخصیتها گرفته تا اسلحهها و تجهیزات، بازیکن میتواند تغییرات گستردهای ایجاد کند. رنگبندی، اسکینها، و حتی جزئیات کوچک مثل افکتهای بصری اسلحه، همگی به ایجاد تنوع بصری کمک کردهاند. این موضوع باعث میشود بازی نه تنها از نظر گیمپلی، بلکه از لحاظ بصری هم تجربهای تازه و منحصر به فرد ارائه دهد. ترکیب تنوع کلاسها، درخت مهارتی گسترده و شخصیسازی بصری عمیق باعث شده Borderlands 4 در این بخش یکی از پر زرق و برقترین و جذابترین لوتر-شوترهای حال حاضر باشد. این آزادی و عمق، تنوع بینظیری به بازی داده و باعث شده حتی بازیکنانی که چندین بار سری را تجربه کردهاند، با انگیزه و اشتیاق بالا دوباره به پاندرورا بازگردند.
سازهای مرزی
یکی دیگر از نکات مثبت Borderlands 4 بدون شک بُعد صوتی و موسیقی آن است که تجربه بازی را به سطحی جذاب و قابل قبولی ارتقاد داده است. موسیقی بازی همچنان با سبک طنز و انرژی انفجاری سری هماهنگ است و لحظات اکشن و باسفایتها را به شکل قابل توجهی تقویت میکند. تمهای موسیقی متنوع و پویای بازی، از قطعات سریع و هیجانانگیز تا موسیقیهای محیطی آرام و اتمسفریک، حس حضور در جهان پاندرورا را به خوبی منتقل میکنند.
صداگذاری شخصیتها حرفهای و دقیق انجام شده است. دیالوگها، واکنشها و لحن شخصیتها همسو با شخصیتپردازی آنهاست و باعث میشود تعاملات انسانی و طنز بازی به شکل واقعی و ملموس حس شوند. شخصیتهای جدید مثل Zadra و دیگر NPCها، با صداگذاری متناسب و پرانرژی، حضورشان در جهان بازی ملموس و تاثیرگذار است.
افکتهای صوتی محیطی و گانپلی نیز عالی هستند. صدای انفجارها، شلیک اسلحهها، برخورد گلولهها با سطوح مختلف و حتی جزئیاتی مثل باد و صداهای محیطی، حس حضور در پاندورا را تقویت میکنند. در مجموع، بعد صوتی Borderlands 4 نه تنها وفادار به سبک و انرژی همیشگی سری است، بلکه با ارتقای کیفیت صداگذاری و موسیقی، تجربهای سینمایی و مهیج ارائه داده که لذت تجربه گیمپلی را چندین برابر میکند.