در زمانی که بازیهای بزرگ با بودجههای کلان و گرافیکهای واقع گرایانه حرف اول را میزنند، گاهی یک بازی مستقل و کوچک میتواند با ایدههای نو و خلاقانهاش، تجربهای متمایز و به یادماندنی خلق کند. عنوان Discounty از این دسته آثار است. اثری در سبک مدیریتی (Management Sim) که بازیکن را در نقش یک مغازهدار قرار میدهد که باید با مدیریت فروشگاه و راضی نگه داشتن مشتریان، به امرار معاش پرداخته و کسب و کار خود را نیز گسترش دهد. اما آیا این عنوان خوش رنگ و لعاب، موفق به ارائه تجربهای سرگرمکننده و متمایز از رقبا خواهد بود؟ در ادامه با کریتیکلنز همراه باشید تا به بررسی جز به جز این اثر بپردازیم.
حراجی پرمخاطره یک مغازهدار
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین و پس از حدود ۲۰ ساعت تجربه روی پلتفرم PC انجام شده است.
یک شهر پر از قصه
برخلاف بسیاری از آثار مدیریتی که تمرکز آنها صرفا روی اعداد و ارقام و بهینهسازی فروش است، بازی Discounty تلاش میکند تا داستان جذابی را با شخصیتهای دوست داشتنی در پس زمینه گیمپلی خود روایت کند.
ماجرا از جایی آغاز میشود که شخصیت بازیکن، به شهر کوچکی به نام Blomkest نقل مکان میکند و برای گذران زندگی سوپرمارکتی به نام Discounty را افتتاح میکند؛ جایی که همیشه تمام اجناس حراج هستند. در آینده و به مرور، پروتاگونیست بازی به گسترش فروشگاه خود میپردازد تا به یک سوپرمارکت “واقعی” تبدیل شود، اما در این راه با سختیهای متعددی مواجه میگردد: سختیهای ناشی از مسائل مالی و مردمانی که از تخریب هویت و تاریخچه شهر خود دلخور هستند.
داستان Discounty در ابتدا پتانسیل بالایی از خود نشان میدهد. این اثر در ابتدا با به تصویر کشیدن شخصیتها و اتفاقاتی مرموز، مخاطب را به شدت کنجکاو نموده و راه را برای داستانی غنی در کنار ماهیت مدیریتی بازی هموار میکند. در این میان نیز شخصیتهای دوست داشتنی بازی با داستانهای منحصر به فرد و جذاب خود رنگ و بوی تازهای به داستان میبخشند. اما طولی نمیکشد که بازی Discounty تمام این پتانسیل را با ادامه ضعیف داستان و پایانبندی ناامید کننده، به گور میبرد.
کنجکاویهای مخاطب، به سادهترین و ناامیدکنندهترین شکل ممکن برطرف میشوند، کاملا قابل پیشبینی و بدون پیچشهای داستانی تاثیر گذار. شخصیتها نیز برخلاف ظاهر گولزننده، از شخصیت پردازی نسبتا ضعیفی برخوردار هستند. هرکدام از شخصیتها قصهای برای تعریف کردن دارند، اما قصههای حوصلهسربر آنها، کمکی به ماندگارتر شدن آنها در ذهن بازیکن نمیکند. در نهایت پایانبندی ناامید کننده بازی نیز، تیر خلاص را به داستان و روایت بازی وارد میکند. پایانی که سزاوار صرف ساعتها برای انجام ماموریتهای حوصلهسربر و کارآگاه بازیهای پیدرپی نیست.
در آرزوی تحقق یک رویا
گیمپلی Discounty بر دو ستون اصلی استوار است، مدیریت منابع و تعامل با مشتریان.
روند بازی بسیار ساده است، هر روز از ساعت ۶ صبح آغاز میشود و شما بایستی در ساعت مشخصی فروشگاه خود را باز کنید. سپس پس از اتمام شیفت کاری، گشت و گذار در شهر Blomkest ممکن میشود؛ در این حین شما میتوانید با شخصیتهای مختلف (یا همان مشتریان) تعامل داشته باشید، به داستانهای آنها گوش فرا دهید و در صورت نیاز به آنها کمک کنید. برخی از شخصیتها، در واقع تولید کنندگانی هستند که راغب به فروش محصولات خود در Discounty هستند. با ارتقای سطح روابط با این شخصیتها، امکان فروش محصولات بیشتر و متنوعتر آنها، در فروشگاه ممکن میشود. پیشبرد داستان و گسترش کسب و کار ملزم ارتقای روابط با تولید کنندگان مذکور است. بنابراین، تعامل با شخصیتها و فروش محصولاتشان، بسیار مهم و حیاتی است.
در ابتدا مغازه شما کوچک است و فقط چند آیتم مختلف برای فروش در اختیار دارید. در ادامه و با پیشبرد داستان، فروشگاه شما بزرگتر میشود، مشتریهای بیشتری به مغازه رجوع میکنند و اجناس بیشتری برای فروش در دسترس قرار میگیرند. مدیریت منابع بسیار حیاتی است. چرا که در صورت نبود اجناس، مشتریان با نارضایتی مغازه را ترک میکنند و این امر باعث کاهش خریداران و در نهایت کاهش سوددهی میشود. بازیکن ابتدا چندین جعبه از هر آیتم را سفارش میدهد. در ادامه و در آغاز هر روز، مخاطب بایستی قفسههای فروشگاه را با اجناس پر کند. سپس، فروشگاه آغاز به کار میکند و موجی از مشتریان راهی Discounty میشوند. هرکدام اجناس مختلفی را میگزینند و در نهایت به صندوق مراجعه میکنند. در این قسمت شما موظف هستید با نگاه کردن به لیست قیمت اجناس و تعداد، روی ماشین حساب صندوق، این اعداد و ارقام را وارد نمایید. در نهایت با فشردن دکمه تایید، خرید مشتریان تکمیل میشود.
اما باید در نظر داشته باشید که کاسه صبر مراجعین به سرعت لبریز میشود و منجر به کاهش رضایت یا حتی عصبانیت آنها میگردد. بنابراین سرعت عمل در حساب و کتاب قیمت اجناس و تکمیل سفارشات، بسیار مهم است. در این حین بایستی به قفسههای فروشگاه نیز دقت کنید، چرا که در صورت خالی شدن قفسه از محصولات، باری دیگر رضایت مشتریان در صورت عدم پیدا کردن محصول مورد نظرشان، کم میشود. در نهایت، با اتمام زمان کاری، عملکرد شما در آن روز نمایش داده میشود؛ شمار مراجعین، تعداد اجناس فروش رفته و میزان رضایت مشتریان، در این صفحه قابل مشاهده هستند. برای پیشرفت و گسترش Discounty، باید تلاش کنید تا بهترین عملکرد را از خود نشان دهید. قفسههای پر از محصول، تنوع بالای اجناس و جلب رضایت خریداران، همگی در این موضوع دخیل هستند و موجب افزایش مراجعین و لیستهای خرید طولانیتر میشوند.
نقشه Discounty، گرچه چندان بزرگ نیست، اما پر از ماجرا است. ماجراهایی که برخی چنگی به دل نمیزنند اما برخی دیگر ارزش صرف کردن وقت را دارند. داستانهایی که گرچه عالی نیستند، اما این عنوان را به چیزی فراتر یک بازی مدیریتی ساده تبدیل میکنند.
در کل گیمپلی Discounty، حتی برای چندین ساعت هم که شده سرگرم کننده است؛ به خصوص در ساعات ابتدایی، که مهیا کردن اجناس و مدیریت منابع یک چالش به شمار میرود. اما در ادامه و در طی بخش داستانی نسبتا طولانی بازی، گیمپلی بازی به یک چرخه تکرار و حوصلهسربر تبدیل میگردد. خرید اجناس دیگر چالشی در پی ندارد، پر کردن پیدرپی دهها قفسه فروشگاه منزجر کننده میشود و خرید اجناس متنوع و جدید دیگر لذت ندارد و صرفا اعداد و ارقام را بیشتر میکند. خوشبختانه در قسمت سوم و آخر بازی، به واسطه استخدام نیرو، تا حدی از این سختیها کاسته میشود، اما همچنان سیر تکراری و حوصله سر بر خود را ادامه میدهد.
پیکسلهای دوست داشتنی
سبک هنری بازی یکی از نقاط قوت آن به شمار میرود. استایل هنری پیکسل آرت بازی، گرچه چیز نوآورانهای نیست، اما همچنان بسیار چشم نواز و زیبا است. در اولین نگاه، گرافیک بازی یادآور حس و حال Stardew Valley، یکی از محبوبترین آثار مستقل حال حاضر است. اما استایل هنری این عنوان، به واسطه تراکم پیکسلی بالاتر و استفاده از رنگهایی اشباع و با غلظت بالاتر، تجربه بصری کاملا متفاوتی را ارائه میدهد. همچنین انیمیشنهای روان و خوش ساخت شخصیتها، در لحظات مختلف به خوبی احساسات آنها را به بازیکن منتقل میکند. در کل سبک هنری این اثر را میتوان یکی از بزرگترین نقاط قوت آن دانست؛ تجربهای بصری که برخلاف گیمپلی آن، بعد از دهها ساعت همچنان تازگی دارد.
صدای دلنشین پول
صداگذاری و موسیقی در آثار مختلف به ویژه با این سبک، بخشی بسیار پر اهمیت در تجربه نهایی بازیکن به شمار میروند. به عنوان یک اثر کژوال، که در تلاش برای انتقال حس آرامش به مخاطب است، وجود قطعات آرام و جلوههای صوتی مناسب، میتوانند تجربه بازیکن را دگرگون کنند. خوشبختانه توسعه دهندگان بازی Discounty نیز از اهمیت بالای این موضوع چشم پوشی نکردهاند. موسیقی این عنوان کاملا مناسب با محیط و حس و حال بازی است. موسیقی بازی در حین گشت و گذار با قطعات مفرح و شاد بازیکن را ترغیب میکند و در حین کسب و کار، سعی میکند تا با موسیقی آرامش بخش، خستگی را از دوش مخاطب بردارد. موسیقی بازی با وارد شدن به مناطق جدید و تغییر زمان روز عوض میشود تا به بهترین شکل ممکن، مخاطب را درگیر جو آن لحظه نماید.
جلوههای صوتی نیز به همین ترتیب خوش ساخت و خوب هستند. صدای وارد شدن مشتری به فروشگاه، خواندن بارکد از روی محصول و جیرینگ صندوق، پس از ساعتها آن حس رضایتبخش خود را حفظ میکنند.