زمانی که صحبت از آثار کلاسیک میکنیم بدون شک نام شاهزاده فارسی (Prince of Persia) یادآور خاطراتی ماندگار است. هر چند این مجموعه افت و خیزهای زیادی به خود دیده اما همیشه یکی از پرطرفدارترین عناوین یوبیسافت شناخته میشد. در این مسیر پر فراز و نشیب، سال گذشته بود که یوبیسافت در اقدامی غیر منتظره، عنوان The Rogue Prince of Persia را به صورت دسترسی زودهنگام عرضه کرد و اکنون این نسخه به صورت کامل و نهایی عرضه شده است. در این مقاله قصد داریم به سراغ این بازی رفته و بببینیم که این شاهزاده سرکش چه حرفی برای گفتن دارد؛ با ما در کریتیکلنز همراه باشید.
«زمانی برای بازگشت»
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از 8 ساعت تجربه بازی در پلتفرم PC انجام شده است.
شاید نسل امروز، پرنس آف پرشیا را بیشتر با نسخههای سه بعدی در ذهن داشته باشند، اما ریشههای این مجموعه به دنیای دو بعدی باز میگردد؛ جایی که گیمپلی ساده اما جذاب، آن را به یکی از طلایه داران سبک پلتفرمر تبدیل کرد. پس از نزدیک به دو دهه، یوبیسافت با عرضه Prince of Persia: The Lost Crown نه تنها پس از مدتها نظر منتقدین را به خود جلب کرد بلکه بار دیگر این مجموعه هم را به ریشههای دوبعدی خود بازگرداند. با این حال، داستان بازگشت پرنس به دنیای دو بعدی به همینجا ختم نشد. تنها چند ماه پس از موفقیت این عنوان یوبیسافت در یک شگفتانه از همکاری خود با استودیو Evil Empire، سازنده بازی موفق Dead Cells، برای عرضه یک نسخه متفاوت از بازی Prince of Persia پرده برداشت. The Rogue Prince of Persia، اثری که هم یادآور گذشتههای دور است و هم با ترکیب مکانیکهای مدرن Roguelite، مسیر تازهای برای این مجموعه ترسیم میکند. اما اوج این شگفتانه عرضه این بازی به صورت دسترسی زودهنگام (Early Access) بود؛ اقدامی که نشان میدهد ناشر قصد دارد مسیر متفاوتی برای این مجموعه قدیمی در نظر بگیرد. خوشبختانه روند ارائه به روزرسانیها و تکمیل بازی نیز به خوبی پیش رفت و برخلاف بسیاری از عناوین دیگر، تنها پس از حدود یک سال این بازی به مرحله نهایی خود رسید و خبر خوب دیگر اینکه توسعه دهندگان به بازخوردها نگاه ویژه داشته و اکنون شاهد عنوانی پختهتر و کاملتر از نسخه ابتدایی آن هستیم؛ البته در عین حال از سمتی دیگر ما شاهد افزایش قیمت این بازی نسبت به معرفی و عرضه ابتدایی هستیم که بهنظرم با توجه به میزان محتوای ارائه شده بیمورد است. در زمان عرضه اولیه، The Rogue Prince of Persia برچسب قیمتی 20 دلار داشت، اما در نسخه نهایی این رقم با افزایش 50 درصدی به 30 دلار رسیده است.
به نام وطن، به کام خانواده
داستان بازی The Rogue Prince of Persia با حمله قوم هون (Hun) به سرزمین پارس آغاز میشود. حملهای که خاکستر ویرانی و مرگ را بر مردمان سرزمین پارس به ارمغان آورد. در میان درگیریها، شاهزاده به دنبال سپاه هون و پیدا کردن اعضای خانواده خود است که ناگهان به فرمانده بزرگ سپاه هون، یعنی نوگای (Nogai)، برخورد میکند؛ هر چند او به صورت شجاعانه در حال مبارزه بود اما ناگهان نوگای با استفاده از نیروهای اهریمنی توانست شاهزاده جوان را شکست دهد. او پس از مدتی به هوش آمده و از طریق فرد مرموزی متوجه میشود که سه روز از این واقعه گذشته است، همچنین او متوجه میشود که گردنبند او خاصیت جادویی دارد و در صورت مرگ شاهزاده، زمان را به عقب بازگردانده و از همین نقطه که خرابهای خارج از شهر است، مجدد به هوش خواهد آمد. این موضوع به ابزاری برای شاهزاده تبدیل خواهد شد تا به این ترتیب به سراغ دشمنان رفته و به هر قیمتی که هست سرزمین و خانواده خود را نجات دهد. با توجه به اینکه سبک بازی Roguelite است، به نظر میرسد توسعه دهندگان سناریوی جالبی را برای انطباق این سبک با داستان بازی پیاده سازی کردند. داستان بازی به ازای هر دور (Run) تکمیلتر شده و اطلاعات بیشتری را دریافت خواهید کرد؛ همچنین در طول تجربه دورها، گاهی اوقات شخصیتهای جدیدی به داستان اضافه میشوند که برخی به طور مستقیم بر داستان اثر گذار هستند و برخی برای ارائه امکانات ارتقائی در نظر گرفته شدند. به طور کلی با در نظر گرفتن این موضوع که با یک بازی کوچک با سرمایه نسبتا محدود طرف هستیم، داستان و شخصیت پردازیها در حد قابل قبولی قراردارند و میتوانند مخاطب را راضی نگه دارند؛ هر چند با وجود نامهایی مانند یوبیسافت و Evil Empire این امکان وجود داشت که با عنوانی بزرگتر و حرفهایتر در بخش داستانی طرف باشیم اما توسعه دهندگان به یک داستان متوسط رو به بالا رضایت دادند. این موضوع با در نظر گرفتن تغییر سبک بازی به عنوانی Roguelite و اتکا بیشتر این سبک به ارائه تجربه گیمپلی اکشن، این موضوع را میتوان درک کرد.
یکی از نقاط قوت بازی را میتوان ریتم ملایم روایت داستانی دانست که طی آن تزریق اطلاعات آن کاملا متعادل است و همچنین با توجه به ماهیت و سبک بازی، محیطها و اتفاقات جاری در هر دور، به استثنا مراحل باس فایتها، دچار تغییرات خواهد شد و با توجه به تکمیل قدم به قدم روایت داستانی، ما عملا در هر دو با اتفاقات جدید سر و کار خواهیم داشت که انگیزه کافی را برای اجرای یک دور جدید توسط مخاطب ایجاد میکند. هر چند بازی میان پرده به خصوصی ندارد اما زمانهای رد و بدل شدن دیالوگها نیز حساب شده به نظر میرسند. به طور کلی روایت و محتوای داستانی بازی هر چند در سطح بالایی قرار ندارد اما با توجه به میزان محتوا و همچنین ابعاد بازی میتوان آن را کافی و مناسب دانست.
شاهزاده سرکش
بدون شک مهمترین نقطه قوت بازی The Rogue Prince of Persia را باید در گیمپلی سریع، روان و هیجان انگیز آن جست و جو کرد. هسته اصلی این گیمپلی جذاب متشکل از حرکات پارکور، مبارزات اکشن، چرخههای بازگشتی و یافتن سلاحهای بهتر است. پیش از این فرمول فوق، در عنوان Dead Cells به کار رفته شده بود و نتیجه کار هم کاملا رضایت بخش بود؛ اما اکنون توسعه دهندگان با ارتقاء و بهبود این فرمول در کنار ترکیب آن با هویت و فضای ایران باستان تجربهای را ارائه کردند که در عین تازگی، آشنا هم به نظر میرسد. شما در این بازی میتوانید روی دیوارها حرکت کنید، از ارتفاع بر روی دشمنان شیرجه بزنید، روی سطوح بلغزید و حرکات زنجیرهای خود را اجرا کنید؛ همین انعطاف و آزادی عمل بالا باعث شده تا مبارزات به خصوص در لحظات شلوغ، جذابتر به نظر رسیده و همچنین مانع حس تکراری شدن بشود. یکی از نکات مهمی که در برخی از عناوین هم سبک دیده میشوند عدم پاسخگویی صحیح بازی به کنش بازیکن است؛ اما در این عنوان کنترلها همگی دقیق و پاسخگو هستند و از این رو میتوان گفت بازیکن بر روی گیمپلی احاطه کامل دارد و خوشبختانه این موضوع علاوه بر موس و کیبورد بر روی تمامی کنترلرها نیز صادق است.
تنوع دشمنان در نسخه اولیه قابل توجه بود اما با این حال در نسخه نهایی به طور محسوسی این تنوع افزایش یافته است. دشمنان هر منطقه ویژگیهای خاص خود را دارند که هر کدام از آنها نیز الگوی شکست دادن به خصوص خود را دارند. شما به مرور میتوانید آنها را آموخته و به کار بگیرید. این موضوع باعث شده تا با اضافه شدن مراحل جدید در نسخه نهایی، تنوع دشمنان نیز افزایش یابد و چالشهای بیشتری را در بازی شاهد باشیم. همچنین تنوع سلاحها نیز در بازی مناسب است؛ پرنس میتواند به صورت همزمان یک سلاح سرد اصلی و یک سلاح دوربرد (مانند کمان) را با خود حمل کند. در دورهای ابتدایی تعداد سلاحها به خصوص در سلاحهای دوربرد کمی محدود هستند اما به مرور و با گشت و گذار در محیط سلاحهای بیشتری را میتوان پیدا کرد که در دورهای بعدی از آنها استفاده کنید. همچنین به طور معمول در هر منطقه یک مکان مخصوص برای ارتقاء سلاح فعلی خود نیز پیدا میکنید که البته برای ارتقاء، از سکههایی که در طول مبارزات کسب میکنید باید استفاده کنید. یکی از مواردی که شاید کمی عدم تعادل نسبی در آن حس شود، ریتم سختی بازی است. روند سرسخت شدن دشمنان پس از هر باس فایت رشد زیادی دارد که البته با یادگیری و تکرار آنها، شدت دشواری تا حدودی در دورهای متوالی بهتر شده و پس از مدتی میتوان گفت که به صورت نسبی متعادلتر از دفعات اول خواهد بود. این موضوع در باس فایتها نیز صدق میکند و شدت سختی باس فایت دوم به شدت مشکلتر از باس فایت اول بازی و همینطور باس فایت سوم به شدت دشوارتر از باس فایت دوم است؛ اما باز هم با تکرار و یادگیری میتوان آن را مهار کرد. در واقع اینگونه باید بگویم که مرگ در این بازی نه تنها تنبیه نیست بلکه فرصتی برای تجربه بهتر و کاملتر بازی است. این موضوع به خصوص با در نظر گرفتن برخی از ارتقاءها که به صورت دائمی میماند بیشتر از پیش جلب توجه میکند؛ البته در کنار این ارتقاءهای دائمی برخی از ارتقاءها که تحت عنوان مدالیون شناخته میشوند نیز وجود دارد. این مدالیونها نیز تنوع بسیار زیادی دارند و به صورت معمول شما میتوانید حداقل سه مدالیون را که باعث بهبود قدرتهای پرنس میشود را با خود حمل کنید. به طور کلی بخش گیمپلی The Rogue Prince of Persia برخلاف انتظاری که داشتم بسیار جذاب از کار درآمده و تجربهای به معنای واقعی کلمه متفاوت از اغلب نسخههای دیگر را ارائه میکند.
با این حال ایرادات جزئی را نیز میتوان در گیمپلی بازی دید؛ به عنوان مثال سیستم ارتقاء دائمی بازی میتوانست منسجمتر و با گزینههایی که کارآمدی بیشتری دارند همراه باشد یا تنوع و تعداد باس فایتها به مراتب میتوانست بیشتر باشد که این موضوع هم باعث افزایش زمان بازی و هم چالشهای بیشتر و در نتیجه ارتقاء ارزش بازی میتوانست باشد. در نهایت حضور یک ویژگی به نام چاههای رویا (Wells of Dreams) که در واقع نوعی قابلیت جا به جایی سریع (Fast Travel) بین نقاط مختلف یک نقشه است هم کمی از جذابیت بازی کاسته است. این چاهها در طول بازی در فواصل بسیار کمی از یکدیگر قرار دارند و حتی با توجه به الگوی قرارگیری آنها میتوان حدس زد که به صورت تصادفی در نقشههای ایجاد شده و قرار گرفتند. این چاهها در عمل کاربرد چندانی ندارند و حتی با توجه به سبک و سیاق بازی از هیجان و درجه سختی بازی به طور قابل توجهی کاسته است. در ضمن این موضوع که، چاههای رویا صرفا در نقشه فعال بازی قابل استفاده هستند و امکان بازگشت به نقشههای قبلی را ندارند هم مهر تأیید دیگر بر اضافی بودن آنها است.
بومی از نور و شن
بازی The Rogue Prince of Persia از همان ابتدای امر با سبک و سیاق بصری خود جلب توجه میکند. استودیو Evil Empire از موتور گرافیکی Unity و از طراحی نقاشی گونه و دست ساز (Hand-Drawn) برای این بازی استفاده کرده است. این موضوع باعث شده تا بازی در نگاه اول یک اثر کلاسیک هنری به نظر برسد که هم یادآور ریشههای این مجموعه است و هم حال و هوای باستانی را به خوبی منتقل میکند. همچنین استفاده از پالت رنگی گرم، نورهای زعفرانی و قرمز و استفاده از سایههای تیره، این حال و هوای باستانی را به شکلی زنده و چشمنواز بازآفرینی کرده است. محیطهای بازی با وجود اینکه ساختار دو بعدی دارند اما جزئیات بالای آنها جالب توجه است. از شهرها و روستاهای ویرانشده گرفته تا صحراهای سوزان و کتابخانه و برجهای سنگی؛ هر محیط حس خاص خود را منتقل میکند. همچنین جزئیات و جلوههای متحرک در پس زمینه باعث شده تا شاهد عمق بیشتر و صد البته فضا سازی فوق العادهای باشیم. اما عنصر تکمیل کننده این طراحیها و فضاهای جذاب، موسیقی متن آن است. قطعات موسیقی متن The Rogue Prince of Persia توسط دنی اسدی (Danny Asadi)، آهنک ساز ایرانی-آمریکایی ساخته شده است که ویژگی بارز قطعات او تلفیق سبک سنتی ایرانی با موسیقی الکترونیک است که نتیجه آن بسیار شنیدنی است و تطابق عجیبی با روند اکشن بازی دارد.
در بخش انیمیشنها نیز Evil Empire عملکرد عالی را به نمایش گذاشته است. حرکات پرنس بر روی دیوارها، پرشهای او از سطوح مختلف در کنار انیمیشن مبارزات اعم از ضربات با سلاحهای مختلف و واکنش دشمنان همگی بسیار روان و منطبق بر فضای بازی پیاده سازی شده است. اگر برای مدتی پرنس را رها کنید، انیمیشنهای انتظار جالب و بامزهای برای او در نظر گرفته شده که به جذابیت بصری بازی میافزاید. اما آنچه که این بازی را نرم و روان کرده استفاده از موتور گرافیکی Unity است که علاوه بر سبکی و انعطاف بالا باعث شده است تا شاهد ثبات عملکردی بازی در تمامی پلتفرمها باشیم. در نسخه PC در صورتی که دارای نمایشگر با نرخ به روزرسانی بالا باشید به راحتی میتوانید با قفل کردن نرخ فریم از بازی نهایت لذت ببرید. همچنین بازی از نظر رابط کاربری بسیار ساده و حداقلی (مینیمال) طراحی شده است و همین رابط کاربری ساده هم کاملا منطبق با معماری ایرانی در نظر گرفته شده است. در طول بازی هم شاهد این موضوع هستیم که بجای استفاده از رابطهای کاربری یا منوها پیچیده از تضادهای رنگی و نوری برای هدایت بصری بازیکن استفاده شده تا به این ترتیب از پیچیدگی بیجهت دوری کند.
صداگذاری حرکات پارکور، برخورد سلاحها و افکتهای محیطی هم دقیق و متناسب با شرایط است. هر سطح، صدای مخصوص به خود را دارد. افکتهای صوتی کوتاه همراه با دیالوگهای هر شخصیت، نیز به جذابیت تعاملات اضافه کرده است. در مجموع، صدا و موسیقی یکی از بخشهایی است که به شکل مؤثری به هویت ایرانی و پرانرژی بازی جان بخشیده است و به نظرم یکی از مهمترین نقاط قوت بازی نیز محسوب میشود.