بازی جدید مجموعه Like a Dragon یا همان یاکوزای خودمان، اینبار با وعدههای همواره جذابتر منتشر شد و به عنوان یکی از طرفداران قدیمی این فرنچایز خوشحالم که بنویسم، با کریتیکلنز همراه باشید تا با نقد و بررسی بازی Like a Dragon: Infinite Wealth بازی را زیر تیغ تیز معروفمان ببریم و ببینیم ماجراجویی Ichiban مهربون اینبار به کجا ختم میشود.
در بزرگی فرنچایز یاکوزا شکی نیست، اما این موضوع نشانهای از افت کیفی بازیهای این مجموعه نشان نمیدهد. بدون شک در میان عناوین متعدد یاکوزا بازیهایی هستند که نسبت به دیگری کیفیت پایینتری داشته باشند، اما در کل میتوان ادعا کرد که این مجموعه جز معدود فرنچایزهایی است که کیفیت در تمام گسترهی عنوانهای اصلی و فرعی آن حفظ شده است. این موضوع از سوی دیگر این مشکل را به همراه میآورد که گیمرهای نسل جدید برای ورود به دنیای جذاب یاکوزا، دچار سردرگمی و در نهایت ترس و فرار میشود.
این موضوعی است که با عنوان اصلی قبلی، Yakuza: Like a Dragon تا حدی رفع شده است، اما، با توجه به طولانی بودن این بازیها، همواره معتقدم که در دسترس بودن هر کدام از عنوانهای جدید این فرنچایز باید بررسی شود. اهمیت این موضوع از آنجایی است که به واقع حیف است که گیمرها از تجربه جذاب هر قسمت از این مجموعه بمانند. در ادامه متن نقد و بررسی بازی Like a Dragon: Infinite Wealth به این موضوع نیز خواهم پرداخت.
عصر طلایی تلویزیون
شروع داستان شخصیت جدید مجموعه، Ichiban در نسخه قبلی، به خوبی به تصویر کشیده شد و به سرعت این یاکوزای سابق و مهربان به دل طرفداران نشست. داستان Infinite Wealth اما چند سال پس از رویدادهای بازی قبلی است. زمانی که «قهرمان یوکوهاما» مثل هر انسان شرافتمند دیگر، کارمند شرکتی است.
ایچیبان در شرکتی کار میکند که برای شهروندان، کار جور میکند و برای افراد به تناسب تجربیاتشان، مصاحبههای استخدام میچیند. با توجه به سابقه خود ایچیبان به عنوان عضو سابق یاکوزا، سعی میکند برای این گروه کار پیدا کند تا راحتتر بتوانند به زندگی اجتماعی بازگردند.
روزهای خوش ایچیبان به سرعت به پایان میرسد و با جریانی جالب و تامل برانگیز، مجبور میشود، بار دیگر به روشهای قدیمی خود اتکا کند و در نهایت به دنبال یافتن مادر اصلی خود راهی هاوایی میشود.
اگر حتی کمی با فرنچایز Yakuza آشنایی داشته باشید، میدانید که قرار است تجربهای طولانی با داستانی با معنی داشته باشید. اما نکتهای که این میان مهم است، قلاب اول بازی است. در شرایط بازیهای یاکوزا، خیلی مهم است که طوری داستان را آغاز کنند تا مخاطب چنان اهمیت دهد که ساعتها در داستان بازی درگیر شود. به زبان دیگر، اگر بازی آغازی آبکی داشته باشد، دیگر داستان برای مخاطب مهم نخواهد بود و در ادامه میانپردهها را سریع رد خواهد کرد و دیگر به هیچ دیالوگی توجه نخواهد کرد.
این موضوع به خوبی در Like a Dragon: Infinite Wealth رعایت شده است. با اینکه بخش ابتدای بازی، چنان اتفاق هیجان انگیزی نداریم، اما همان زندگی ساده و روزمره ایچیبان، چنان کارگردانی شده است که بازیکن خیلی سریع با شخصیت اصلی بازی همراه میشود، با او خوشحال و ناراحت میشود. بخش ابتدایی بازی در این مورد خارقالعاده است. در نظر داشته باشید که در این برهه از بازی همچنان در یوکوهاما هستید و هنوز به هاوایی که اصل ماجرا از آنجا آغاز میشود نرفتهاید.
نویسندگی این بازی من را یاد دوران طلایی تلویزیون میاندازد، زمانی که فیلمهای اکشن درام، سرگرمی خوانوادهها بود. روایتی که جلو روی مخاطب قرار میگیرد ساده، با معنی و گیرا است و طبق معمول بازی تلاش نمیکند تا از همین حدود به اشتباه، فراتر برود. باید به سادگی خندید، حس کرد و درگیر درام شد. این فورمولی است که بازی با موسیقی معروف خود، سعی میکند آن را روشنتر کند. زمانی که همهچیز رنگی و شاد است، موسیقی همان قطعههای تکنو و آرکیدی معروف را مینوازد و زمانی که فضا جدیتر میشود یا لحظاتی که درام ماجرا میچربد، قطعه ساده اما شاهکار گیتار نواخته میشود.
شخصیتپردازی و سیر تکاملی افراد در روایت و طراحی بازی Like a Dragon: Infinite Wealth به خوبی انجام شده است. شخصیتهایی که در بازیهای قبلی با آنها آشنایی داریم، همگی تکامل منطقی و جذابی یافتهاند و شخصیتهای جدید نیز به خوبی و با پیشرفت سیر بازی معرفی میشوند. در Like a Dragon: Infinite Wealth مقیاس در معرفی شخصیتها خود ایچیبان است. کنتراستی که افراد در کنار او پیدا میکنند، ابزاری خارقالعاده است که تیم نویسنده و سازندگان بازی به خوبی برای معرفی و سیر تکامل شخصیتها از آن استفاده میکنند.
در کنار این موارد، بازگشت «کیریو کازوما» را نیز در روایت بازی داریم؛ قهرمان اصلی و محبوب اصلی فرنچایز. البته اگر بازی Like a Dragon Gaiden: The man who Erase his Name را تجربه کرده باشید، ماجرا برای شما شفافتر خواهد بود. اما کنار هم بودن این دو شخص، یعنی، ایچیبان و کازویا، بستر روایی جذابی در بازی ایجاد کرده است. خوشبختانه قبل از اینکه وظیفه نقد Like a Dragon: Infinite Wealth به بنده محول شود، خیلی اتفاقی در حال بازی جدیدترین عنوان از سری Gaiden بودم، که باعث شد بیشتر درگیر روایت بازی جدید یاکوزا شوم.
کازومایی که در Like a Dragon: Infinite Wealth میبینیم، با قدیم متفاوت است، اول اینکه ماجرای مرگ دروغین او مطرح است و مهمتر بیماری سرطان او، که به شخصیت او، قوس رستگاری خوبی میدهد. ماجرای تفاوت دو نسل نیز در تقابل و زندگی این دو شخص در کنار یکدیگر نیز فرصتهای روایی زیادی ایجاد میکند که بازی از بهره گرفتن از آنها ترسی ندارد.
سینماتیکها و نویسندگی میانپردهها همگی در حد عالی هستند، اما همچنان بعد از پایان سینماتیک یا میانپرده، چندین جمله اضافه برای دادن دستورالعمل یا هر چیز دیگر، آزاد دهنده است و موضوعها را بیش از حد کشدار میکند. دلیلی برای بیشتر این اضافهکاریها ندارم اما همچنان نقطه ضعفی بزرگ محسوب نمیشود.
یاکوزاهای دمپایی پوش
در عنوان اصلی اسبق مجموعه از شماره هفت به قبل، جابجایی سبک مبارزه را شاهد بودیم، از بزن بزن و کمبو زدن (Beat em Up) با دکمهها حالا بازی را باید به شیوه نوبتی پیش برد. این موضوع در نسخه قبلی مشکلاتی به همراه داشت، اما در این نسخه جدید، با تغییرات به جا و خوب سازنده، بسیاری از مشکلات رفع شدند و حتی هویت سیستم مبارزه مجموعه نیز شکل گرفت.
در مبارزه نوبتی بازی Like a Dragon: Infinite Wealth شخصیتهای زیر دست بازیکن میتوانند آزادانه در محوطهای محدود و سر نوبت خود حرکت کنند. شاید در وهله اول این تغییر نسبت به شماره هفت بازی امری ساده باشد، اما سازنده در کنار این آزادی حرکتی چندین مکانیک خیلی کاربردی و درگیر کننده، بستری برای مبارزاتی به یاد ماندنی و جذاب ایجاد کرده است.
بازیکن با جاگذاری درست شخصیت زیر دست نسبت به دیگر اعضای گروه و دشمنان میتواند سیستمی ایجاد کند تا بهتر و سریعتر دشمنان خود را شکست دهد. به طور مثال اگر ایچیبان در موقعیتی باشد که با ضربهای دشمن را به سمت کازوما بفرستد، جدا از حمله ایچیبان، کازویا نیز ضربهای قدرتمند به دشمن وارد میکند. اگر از پشت به دشمن حمله کنید و یا به سمت دیوار یا ماشین او را بکوبید، عدد دمیج شما بالا و بالاتر میرود.
این موضوع به خوبی در باسفایتهای بازی و میدان مبارزه هرکدام از باسها نیز وجود دارد. زمین مبارزه هر باس تلاش شده تا موقعیتهای گیمپلی جذاب و متنوعی ایجاد کند، در یکی از آنها شاید صرفا مبلمان و وسایل خانه باشد، اما در دیگری ممکن است، در قایقی باشد که بازیکن بتواند با هل دادن دشمنان به انتهای کشتی، سبب شود تا کوسهای از راه برسد و ترتیب دشمن شما را بدهد.
در مورد کازوما که حتی در بازی جدید سری Gaiden، The man who Erase his Nameهم شاهد بودیم، مبارزه کمبو محور برای شخصیت او طراحی شده بود. به زبان دیگر خیلی سخت است تا کازوما با آن ابهت بخواهد در مبارزه نوبتی بجنگد. در Like a Dragon: Infinite Wealth چند روش برای زنده نگاه داشتن، شخصیت و سبک مبارزه او انجام شده است. اول اینکه از همان ابتدا میتوانید برای حملات ساده کازوما، از بین سه گارد مختلف او، که همه با آن آشنا هستیم، انتخاب کنید و هر کدام ویژگیهای خاص خود را نیز دارند. قرمز سبک پایه او، آبی سبک سرعتی او و زرد سبک قدرتی او. در نظر داشته باشید که هر کدام از این سبکها پاسخ چیزی در بازی است. در ادامه نیز میتوانید بعد از پر شدن نمودار خشم کازوما، برای مدت محدودی خارج از سیستم نوبتی آزادانه و با فشردن سریع دکمهها مشت و لگدهای معروف کازوما را راهی دشمنان کنید. به طور کلی با این شیوه پاسخ سازنده برای وارد کردن شخصیت کازوما به گیمپلی جدید مجموعه، موافق هستم.
با توجه به مسئله گرایند (Grind) خصوصا در دانجنهای آخر نسخه قبلی، معضلی اساسی برای طرفداران مجموعه بود، با توجه به سیستم مبارزه جذابتر و درگیر کننده Like a Dragon: Infinite Wealth به جز در یکی از مراحل اول بازی، نیازی به گرایند کردن برای رساندن لول تیم خودم به چیزی که دانجن طلب میکرد، احساس نکردم. برای این موضوع میتوان چند دلیل مطرح کرد، اول و مهمتر از همه، جذابیت خارقالعاده سیستم مبارزه و سیستم شغل (همون کلاس در بازیهای دیگر) است، که سبب شد به اختیار خودم، دشمنان معمولی بیشتری در مدت بازی بکشم که نتیجهاش کسب لول بالاتر شد. دوم اینکه، قبل از ورود به هر دانجن اصلی بازی، میزان لول مورد نیاز و آیتمهای لازم، به بازیکن داده میشد و در نهایت، با توجه به تجربه شخصی، حس کردم دانجنها طوری طراحی شدهاند که دشمنان معمولی و الیت قبل از رسیدن به باس، طوری انتخاب و جاگذاری شده بودند که بعد از شکست همه آنها خود به خود به لولی که برای شکست باس نیاز بود میرسیدم.
هتلداری به سبک یاکوزا
وجود فعالیتهای جانبی مفصل همیشه در بازیهای یاکوزا، از ستونهای اصلی آنها است؛ از بیسبال و ماشینبازی گرفته تا ماوجنگ. اما سازنده در Like a Dragon: Infinite Wealth یک قدم خیلی بزرگ در این راستا برداشته که این عنوان را با دیگر عنوانهای فرنچایز متمایز میکند. در بازی به جایی میرسید که به یک لاکپشت که به ساحل آمده کمک میکنید، در نتیجه اینکار لاکپشت شما را به جزیرهای میبرد، جزیرهای که سابقا تفریحگاهی معروف بوده که حالا به دلیل، زبالههایی که به اقیانوس میریزند، تبدیل به آشغالدونی شده است. این جزیره حالا برای شما است و به شما بستگی دارد که این هتل را چند ستاره کنید. در این جزیره دریایی از فعالیتهای گوناگون وجود دارد که میتواند ساعتها شما را مشغول کند.
اگر با فرنچایز محبوب Animal Crossing آشنا باشید، این بخش از بازی Like a Dragon: Infinite Wealth برای شما، از آنجایی که سیستمها و مکانیکهای این بخش کاملا شبیه به Animal Crossing است، کاملا آشنا خواهد بود. در این ژانر بازی، حس رضایتی نهفته است که تا وقتی آن را تجربه نکنید، به آن پی نمیبرید، اما به عنوان شخصی که با Animal Crossing آشنایی لازم دارم، معتقدم این بخش از بازی Like a Dragon: Infinite Wealth همان حس و حال مورد نظر را به مخاطب انتقال میدهد. کلی بگویم، جمع کردن زبالهها آن هم با دسته چوب بیسبال ایچیبان، خیلی لذت بخش است. این بخش از بازی به تنهایی این توانایی را دارد تا چندین ساعت شما را سرگرم کند. در نظر داشته باشید که فعالیتهای این بخش از بازی به جز ۳ شب اول کاملا اختیاری است و میتوانید به کلی از آن بگذرید.
تنها مشکل اجرایی بازی اما در همین بخش است، زمانی که حالت ادیتور را برای جاگذاری اسباب و ساختمانهایی که ساختهاید، فعال میکنید، حرکت دوربین باعث تار شدن شدید، بازی میشود. متاسفانه این موضوع تا حدی است که باعث سردرد و سرگیجه شد.