توسعه و عرضه بازیهای رایانهای در ایران همواره یکی از چالش برانگیزترین فعالیتها بوده و است؛ از مشکلات بودجه و تشکیل تیم گرفته تا تحریمهای بین المللی همگی دست در دست هم دادند تا این صنعت مهجور بماند. با این حال در سالهای اخیر شاهد اتفاقاتی بودیم که میتواند آینده این صنعت را برای کشورمان متفاوت کند و در همین سلسله اتفاقات شاهد عرضه یکی از جدیدترین عناوین با نام خون مهران به صورت جهانی هستیم. اما آیا این عنوان میتواند سلسله گامهای سالهای اخیر را برای مطرح کردن صنعت بازی رایانه در ایران کامل کند یا اینکه بار دیگر شاهد عنوانی ضعیف خواهیم بود؟ برای پاسخ به این سوال با بررسی بازی خون مهران در کریتیکلنز با ما همراه باشید.
«ایرانی خون به دل»
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از 15 ساعت تجربه بازی در پلتفرم PC انجام شده است.
بازی خون مهران (Blood of Mehran) جدیدترین ساخته استدیو ایرانی-ترکی Permanent Way Game بوده و شرکت Blowfish Studios نیز وظیفه انتشار آن را بر عهده دارد. کلیات بازی از دنیای داستانی هزار و یک شب الهام گرفته شده و حتی شاهد حضور شخصیتی به نام شهرزاد که نقش اصلی داستان هزار و یک شب است نیز هستیم. در نگاههای اولیه به تصاویر و ویدئوهای بازی ناخودآگاه دو عنوان ایرانی سفیر عشق و مختار: فصل قیام را که حدود 4-5 سال قبل منتشر شدند را برای من تداعی میکرد که با بررسیهای دقیقتر مشخص شد که این شباهت بیدلیل نبوده و تیم توسعه دهنده بازی، تقریبا همان تیم توسعه دهنده دو عنوان یاد شده هستند که اکنون تحت عنوان استدیو پرمننت وی شناخته میشوند. با این حساب میتوان گفت که پرونده سهگانه سفیر عشق بسته شده و ما از این پس شاهد تشکیل عناوین مستقل یا پیوسته جدیدی از این تیم خواهیم بود. موفقیتهای نسبی این دو عنوان و رهایی از محدودیتهای موجود در ایران و صد البته موتور گرافیکی Unreal Engine 5 توقعات را از این بازی بیش از پیش افزایش میدهد.
زخم کاری
داستان بازی در سرزمین بین النهرین آغاز میشود؛ مهران که گذشته تاریکی در دربار داشته است به واسطه تشکیل خانواده، زندگی آرامی را به عنوان یک کشاورز در خارج از شهر آغاز کرده است. اما این زندگی آرام به واسطه اتفاقاتی چندان دوام نداشته و در نهایت او، خانواده خود را از دست داده و راهی زندان میشود. گذشته تاریک و حوادث پیش آمده او را مصمم به گرفتن انتقام از عاملان ماجرا میکند. پیش زمینه و درون مایه داستانی بازی، خوب و منسجم است و حتی با وجود مسیر مشخص و قابل پیشبینی داستان، پتانسیل جذب مخاطب را تنها با یک روایت خوب دارد. اما متأسفانه همین روایت داستانی آغازی بر مشکلات سلسله مراتبی بازی است که در نهایت باعث شده تا بازی را به یک اثر ضعیف تبدیل کند. در آغاز بازی شاهد مبارزه مهران با شاه هستیم که بخش عمدهای از پایان بازی را در همان ابتدای امر لو میدهد و به طبع با گذر از همان مراحل اولیه کل مسیر بازی به وضوح برای مخاطب قابل پیشبینی خواهد بود. به عبارت دیگر باید بگویم که توسعه دهندگان بخش اصلی اطلاعات داستان را در همان ابتدای امر به بازیکن تزریق کرده و در ادامه مسیر عملا روایت چندانی را برای بازگو کردن ندارند و به همین دلیل بازی یک خط سیری تقریبا یکنواخت و ضعیف را ارائه میکند. این موضوع تا اواخر بازی ادامه دارد و تنها برخی مراحل که حوادثی خارج از داستان مهران را بازگو میکنند، به کمک بازی آمده و در نهایت هم با یک پایان بندی مجهول مخاطب را رها میکند. این پایان بندی را نه میتوان یک پایان باز در نظر گرفت و نه یک پایان مشخص؛ بلکه حالتی است که میتواند سرآغازی بر یک نسخه جدید از بازی باشد اما به قدری از اصل داستان و حتی واقعیتهای بازی دور است که نمیتوان ادامهای هم برای آن متصور شد.
شخصیت پردازیهای این بازی را میتوان یک مکمل قوی بر روایت ضعیف بازی دانست. شخصیتهایی که نه باورپذیر هستند و نه کوچکترین تلاشی برای ایجاد ارتباط با مخاطب دارند. اگر به هر دلیلی بتوان از دیالوگهای ضعیف بازی گذشت، نمیتوان از نحوه ادا کردن افتضاح صداگذاران آنها گذشت و این موضوع در کنار چهره پردازی و انیمیشنهای بد هر شخصیت باعث شده تا هارمونی نابود کردن شخصیتهای بازی تکمیل شده و با یکی از بدترین شخصیت پردازیهای موجود در بازیهای رایانهای طرف باشیم. شاید اگر به 4-5 سال گذشته برگردیم و به سراغ بازیهای اخیر این توسعه دهندگان یعنی سفیر عشق و مختار: فصل قیام برویم، باز هم شاهد شخصیت پردازیهایی تقریبا شبیه به Blood of Mehran باشیم اما چند نکته در این میان وجود دارد. اول اینکه دو عنوان مذکور روایت داستانی به زبان فارسی دارند و حتی شاهد حضور صداگذاران بزرگی مانند مرحوم منوچهر والی زاده بودیم که حداقل در بخش صداگذاری شخصیتها چندین پله جلوتر از صداگذاران خون مهران بودند؛ اما جالب اینجاست که بازی خون مهران (Blood of Mehran) نه تنها هیچ دیالوگ فارسی ندارد بلکه کل بازی هیچ پشتیبانی از زبان فارسی هم ندارد! در وهله بعدی، فاصله زمانی قابل توجهی از دو عنوان قبلی، گذشته است و طی این مدت اوضاع بازیهای رایانهای در سطح بین الملل چندین سطح ارتقاء یافته است و این موضوع برای تیمی که به خارج از کشور منتقل شده تا از محدودیتهای مختلف موجود در ایران رهایی پیدا کند، به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست. از سمتی دیگر روند دیالوگها و اتفاقات بازی به گونهای به نظر میرسد که گویی تیم نویسندگان در یک برزخ بین دو موضوع پایبندی به قوانین داخلی و آزادی غربی گیر افتاده و نه میتواند چهارچوبهای موجود را رها کرده و یک بازی آزادانه بسازند و نه میخواهد که یک بازی بسته را به تصویر بکشد. این برزخ را حتی در نامهای شخصیتهای بازی هم میتوان دید به طوری که نام شهرزاد در بازی شهرزاده نوشته و تلفظ میشود! این موضوع شاید از نظر بازیکنان خارجی اصلا موضوع به خصوصی نباشد، اما برای بازیکن ایرانی صحنه به صحنه و دیالوگ به دیالوگ، این برزخ نویسندگان ملموس است. شاید اگر این مشکل وجود نداشت بازی فارغ از نحوه بین، حداقل اوضاع بهتری در بخش دیالوگها پیدا میکرد.
اما عجایب بخش داستانی خون مهران و ارتباط این بازی با عناوین قبلی به همینجا ختم نمیشود. در بازی سفیر عشق، شخصیت اصلی داستان مهران نام داشت که از قضا او هم خانواده خود را از دست داده اما اتفاقات او در دوره اسلامی رخ داده است در حالی که اتفاقات خون مهران ظاهرا پیش از ظهور اسلام است. اما این اصرار بر شخصیت مهران و سرگذشت نسبتا مشابه کمی عجیب به نظر میرسد اما هر چه که هست تمامی مشکلات موجود در بازی باعث شده تا یکی از پر پتانسیلترین پس زمینههای داستانی یعنی منطقه بین النهرین قرون وسطایی در کنار داستانی که خود را مدیون نام بزرگ هزار و یک شب میداند ارزش خود را اینگونه از دست دهد که نه تنها در حافظههای باقی نماند بلکه آن را بتوان یکی از نمادها و معیارهای سنجش برای شخصیت پردازی بد در صنعت بازیهای رایانهای در نظر گرفت.
سفیری از گذشته
اوضاع گیمپلی بازی هم چندان متفاوت از بخش داستانی نیست و ما در درجه اول شاهد تکرار هستیم و در درجه دوم حضور مشکلات مختلف باعث شده تا باز هم شاهد عملکرد ضعیف این بازی باشیم. مبارزات در عناوین سبک هک اند اسلش (Hack and Slash) حرف اول و آخر را میزند و در واقع جذابیت و واقعگرایی این مبارزات است که میتواند منجر به موفقیت یا شکست بازی شود. مبارزات بازی خون مهران در همان مرحله اولیه ماهیت افتضاح خود را نشان میدهد. برای اینکه مبارزات در این سبک بتواند نظر بازیکن را جلب کند باید چندین پارامتر در آن رعایت شود. اولین و شاید مهمترین آن تنوع حرکات و سلاحها است. بازی Blood of Mehran در بحث تنوع سلاح حرف زیادی برای گفتن ندارد چرا که تنها چهار حالت مختلف سلاحی را که عبارتاند از یک شمشیر، یک شمشیر و یک سپر، دو شمشیر همزمان و در نهایت تیر و کمان از آن شاهد هستیم. سلاحها در طول بازی قابل تغییر نیستند و تنها شما میتوانید از طریق کسب پول در مبارزات و مراجعه به یک شخص مشخص که با نام فروشنده شناخته میشود سلاحهای خود را ارتقاء دهید. اما اوضاع در بخش تنوع حرکتها کمی بهتر است و ما به ازای هر کدام از سلاحهای فوق، شاهد حرکتهای مختلفی هستیم که برای کسب آنها باید به جمع آوری امتیاز در مبارزات پرداخته و در نهایت از طریق درختهای مهارتی که در نظر گرفته شده، این حرکتها را کسب کنید. این موضوع در طول بازی پیچیدگی چندانی ندارد و احتمالا با روند بازی همه بازیکنان میتوانند تمامی سلاحها و حرکاتها را آزاد کرده یا ارتقاء کامل دهند. اما نکتهای که هست ترکیبهای ضربهای موجود در بازی به دلایلی که در ادامه خواهیم گفت کارایی زیادی ندارد و با سادهترین حرکات هم میتوان دشمنان را شکست داد. در بحث جا خالی دادن یا پری کردن (Parry) به ضربات دشمنان شاهد وجود تأخیرهایی هستیم که کارایی آنها را تا حد زیادی کاهش میدهد اما خوشبختانه این روشها تنها روشهای موجود برای پر کردن نوار خشم یا چاکراها که کاربردهای مخلتفی اعم از پر کردن نوار سلامتی یا انجام حرکات خاص دارند، نیستند و میتوان با مبارزه عادی هم به راحتی این ویژگیها را پر کرد.
اما مشکل مبارزات به تنوع سلاحها و حرکات ختم نمیشود. بخش عمدهای از مشکلات مربوط به جزئیات در مبارزات است. حرکات انجام شده توسط مهران به گونهای است که ظاهرا او در حال مبارزه با هوا است. باز هم بخش عمدهای از این بی حس بودن مبارزات به بحث صداگذاری باز میگردد؛ مبارزات و سلاحهای مختلف عملا صداگذاری بسیار پیش پا افتادهای دارند، در حالی که بخش عمدهای از جذابیت مبارزه با شمشیر و سپر صدای ضربات شمشیرها و سپرها با یکدیگر است و بخش دیگر از آن صدای تلاشهای مبارزها است. عامل بعدی این بی حسی مبارزات نیز به انمیشنهای بازی باز میگردد که به شدت مشکل دارند؛ در نهایت با رعایت نشدن این موارد شاهد مبارزات کاملا بیروح در بازی هستیم. بخش دیگری از مشکلات در جزئیات نیز به هوش مصنوعی بازی و حرکات قابل پیشبینی و روندهای تکراری در بازی، باز میگردد. تنوع دشمنان در بازی محدود است و تقریبا در همان مراحل ابتدایی روش مبارزات هر یک از این دشمنان مشخص میشود و عملا در ادامه تنها باید دستههای بزرگی از این دشمنان را شکست دهید. حتی اگر کمی دقت کنید محیطهای مبارزهای بازی هم به راحتی قابل پیش بینی است به طوری که در مناطقی که امکان حرکت مخفیانه و کشتار دشمنان از پشت وجود دارد تنها همان دسته موجود در نقشه را باید حذف کنید و در مناطقی که از همان ابتدای امر باید مبارزه کنید، دستههای مختلف دشمنان به مرور وارد نقشه شدfه و عملا روند مبارزهای طولانی اما تکراری و حوصله سر بر خواهند بود. اوضاع هوش مصنوعی دشمنان در بخشهای مخفیکاری پیش پا افتاده است و برای جبران آن قرار دادن تعداد زیادی از دشمنان در کنار هم انجام شده است. اوضاع مبارزات در باس فایتها به مراتب بدتر است و هیچ حرکت چالش بر انگیزی را از آنها شاهد نخواهیم بود. توسعه دهندگان برای اینکه این ضعف را بپوشانند به تکرار مبارزات تن دادند؛ به عنوان مثال برای یکی از باس فایتها باید سه بار با او مبارزه کنید یا برای گذر از مرحله دیگری سه باس فایت با ظاهر متفاوت اما حرکات کاملا یکسان در نظر گرفته شده است. به طور کلی مبارزات ساده و پیش پا افتاده، نبود چالش و هوش مصنوعی ضعیف باعث شده تا بازی به سرعت تکراری شده و نبود هیچگونه ماجراجویی و پازلی در بازی اوضاع را بدتر میکند.
اما همانطور که بخش داستانی بازی شباهتهای زیادی به دو بازی گذشته دارد، بخش گیمپلی بازی هم از این قاعده مستثنی نیست و باید این را بگویم که این بخش اوضاع بدتر هم است. اگر دو عنوان سفیر عشق و مختار: فصل قیام را تجربه کرده باشید قطعا کلیات گیمپلی بازی را به خاطر خواهید داشت که کاملا مشابه هم بود اما با توجه به این موضوع که این دو عنوان در راستای یک سه گانه قرار داشتند و فاصله انتشار کوتاهی هم داشتند قابل درک بود اما پس از حدود 5 سال و تغییر رویه ما مجدد شاهد استفاده تمام و کمال از همان قالب در بازی هستیم! بله، در بخش گیمپلی کوچکترین تغییری ایجاد نشده و تمامی جزئیات به طور کامل حتی در بحث ارتقاءها به بازی Blood of Mehran منتقل شدند و حتی فراتر از این توسعه دهندگان حتی به خود زحمت تغییر موسیقی منو را هم ندادند! بنظرم این موضوع نه تنها بزرگترین نقطه ضعف بازی است بلکه یک بیاحترامی بزرگ به مخاطبان ایرانی اثر هم محسوب میشود. وجود باگهای متعدد فنی مانند گیر کردن سربازها یا حتی باس فایتها هم این موضوع را کامل میکند.
شهرهای پوشالی
خون مهران اولین اثری است که از موتور گرافیکی Unreal Engine 5 استفاده میکند اما کیفیت گرافیکی بازی عملا به گونهای است که حتی در حد یک اثر نسل هشتمی هم نیست. فاجعه بارترین بخش گرافیکی بازی انیمیشنهای بسیار مصنوعی و بد بازی است که شامل شخصیتها، حیوانات و حتی تخریب پذیریها است. حرکتها به شدت مصنوعی به نظر رسیده و کوچکترین نقطه امیدی در آنها دیده نمیشود. یکی از بدترین حسها در صورت شخصیت مهران دیده میشود. مهران شخصیتی است که ریشهای بلندی دارد و با کوچکترین چرخشی در سر او، ریشها در بدن فرو میرود. این موضوع در سایر شخصیتها چه در مو و چه در اجزای لباس آنها به کرات دیده میشود. این موضوع در مقایسه با دو عنوان قبلی به مراتب بدتر به نظر میرسد چرا که دو عنوان قبلی با موتور Unreal Engine 4 توسعه پیدا پیدا کردند و با یک مقایسه ساده بین این عناوین متوجه خواهید شد که اوضاع انمیشنها در عناوین 5 سال گذشته، آن هم با موتور گرافیکی قدیمیتر بسیار بهتر از بازی خون مهران (Blood of Mehran) است!
در نگاه اول به محیط بازی شاید طراحیها زیبا به نظر برسند اما این موضوع تنها در نگاه اول است و با تجربه کردن بازی احتمالا نظر شما هم تغییر خواهد کرد. این موضوع در درجه اول به بافت تاریخی شهرها باز میگردد که به دلیل آشنا بودن فرهنگ ایرانی با این نوع محیطها حال و هوایی آشنا ایجاد میکند. از سمت دیگر استفاده از طیفهای رنگی شاد باعث پویایی محیط شده و این حس مثبت کاذب را به محیط نتیجه میدهد. اما با تجربه بازی مشکلات یک به یک خود را نشان میدهند. یکی از بزرگترین مشکلات بازی سایه پردازی بد است. اگر در محیطها چرخی بزنید متوجه خواهید شد که برخی از اجسام با وجود تابش زاویهدار نور، هیچ سایهای ندارند! حتی در شخصیتها هم گاهی با تغییر زاویه تابش نور شاهد تغییر رنگ مو و محاسن هستیم که عجیب است. در محیطهای بسته که نور خورشید وجود ندارد نورپردازی و صد البته سایه پردازیها طبیعی به نظر نمیرسند. یکی دیگر از مشکلات بحث تخریب پذیریها است. در بازی برخی آیتمها قرار داده شده که امکان تخریب آنها وجود دارد اما در مقابل اغلب مدلها امکان تخریب ندارند. به عنوان مثال اگر کوزهای در کنار دستهای از کوزهها باشد، کوزههای تکی تخریب شده و دسته آنها تخریب نمیشوند. به طور کلی اوضاع در بخش گرافیکی بازی با وجود طراحی خوب اما مانند سایر بخشها در باطن بسیار بد است.
اوضاع در بخش موسیقی متن و صدا گذاری محیطی هم تعریفی ندارد. موسیقیهای متن در زمان مبارزات تغییر پیدا کرده و هیجانی میشود اما پس از پایان مبارزات هم این موسیقیها برای چند دقیقه ادامه پیدا میکند که کمی عجیب به نظر میرسد. یا در بحث صداگذاری محیطی هم مشکلات متعددی دیده میشود، به عنوان مثال در شب صدای پرندگانی نظیر بلبل شنیده میشود یا در بیابانها خبری از صدای باد یا افکتهای صوتی بیابانی نیستیم یا در بخش دیگر در بازارها خبری از هیاهوی جمعیت نیست. همه اینها باعث شده تا فضا سازی بازی عملا با یک نقص جدی همراه باشد و لطمه بزرگی به تجربه بازی بزند.













