بیش از یک دهه قبل، اثر محبوب و موفق The Elder Scrolls V: Skyrim منتشر شد. اثری که میتوان آنرا پدر معنوی عناوین نقش آفرینی فانتزی مدرن دانست؛ عنوانی که همچنان شمار بازیکنان زیاد خود را در پلتفرمهای مختلف حفظ نموده است. اکنون استودیو لهستانی Questline اثر Tainted Grail: The Fall of Avalon را منتشر کرده که شباهتهای بیشمار آن با Skyrim، آن را بیشتر شبیه به یک عنوان از مجموعه The Elder Scrolls کرده است. اما آیا این اثر میتواند در عین شباهت زیاد، موفق به ارائه تجربهای متمایز شود؟ آیا مکانیکهای گیمپلی قدیمی این عنوان قادر به ارائه گیمپلی دربرگیرنده خواهند بود؟ در ادامه با کریتیکلنز همراه باشید تا به این سوالات پاسخ دهیم.
اساطیر ناکام
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین و پس از حدود ۳۵ ساعت تجربه روی پلتفرم PlayStation 5 انجام شده است.
پایان یک افسانه
داستان بازی Tainted Grail: The Fall of Avalon، اقتباسی از افسانه شاه آرتور و سرزمین آوالون (Avalon) است. اما این بار، به جای روایت داستان شوالیههای نجیب و بلندپروازیهای شاه آرتور، با روایتی دراماتیک و تاریک از آوالون مواجه هستیم. شاه آرتور و شوالیههای وفادارش، سالها پیش ناپدید شدهاند و اکنون نفرینی مرموز به نام Wyrdness، در حال بلعیدن آوالون و ساکنین آن است. این نفرین واقعیت را تحریف کرده، موجودات خطرناک و مرموزی را به وجود آورده و خاطرات مردم را پاک کرده است. داستان از جایی آغاز میشود که بازیکن، به طور اتفاقی پارههایی از روح شاه جاودانه، آرتور را پیدا میکند. شاه آرتور روحش تکه تکه شده است، خاطراتی ناقص از گذشته دارد و از واقعیت و وضعیت کنونی آوالون بیخبر است. او از بازیکن میخواهد تا با پیدا کردن تکههای گمشده روح او، آرتور را به کمال برساند تا بتواند آوالون را از فرو رفتن در تاریکی نجات دهد و اینچنین، ماجراجویی بازیکن آغاز میشود.
داستان بازی، از همان ابتدا حس ناامیدی را به همراه دارد و پر از انتخابات دشوار با عواقب غمناک است. پیشزمینه داستانی غنی بازی، به لطف اقتباس از افسانه آرتور، در کنار داستانی درگیر کننده، تجربهای نسبتا خوب را به ارمغان آورده است؛ اما ایراداتی مانع شکوفایی کامل پتانسیل آن شدهاند. مشکلاتی از قبیل آهنگ روایی غیر یکنواخت، به ویژه در نیمه دوم بازی، تا حدی به تجربه داستانی بازی صدمه میزنند. انتخابات بازیکن، گرچه عواقبی در پی دارند، اما این عواقب در طولانی مدت هیچ اثری از خود به جای نمیگذارند و حتی در پایان بازی نیز، تاثیری ندارند.
شخصیتپردازی نیز، تعریف چندانی ندارد. گرچه شخصیتها عمدتا پیشزمینه داستانی خوبی دارند، اما به خوبی پیادهسازی نشدهاند. چرا که داستان این شخصیتها طی مراحلی فرعی نسبتا طولانی، به کمک روایت محیطی افشا میشود و از طرفی، صداگذاری نسبتا ضعیف و انیمیشنهای خشک شخصیتها نیز در این موضوع دخیل است. چنین رویکرد و شیوه روایی باعث شده تا شخصیتها چندان مانگار نباشند و به سرعت از حافظه بازیکن محو شوند.
اسکایریم، این بار در افسانه آرتور
مخاطب پس از ساخت شخصیت، در یک زندان از خواب برمیخیزد. پس از گذراندن بخش آموزشی، بازیکن از زندان خارج و وارد دنیای تاریک آوالون میشود و ماجراجویی حماسی او، رسما آغاز میگردد. همانطور که پیشتر بیان شد، مکانیکهای گیمپلی Tainted Grail: The Fall of Avalon شباهتی غیر قابل وصف با آثار The Elder Scrolls دارند.
مبارزات بازی، در عین سادگی، چالشبرانگیز هستند. انواع سلاحها از تبر و شمشیر تک دستی گرفته تا پتکهای بزرگ و شمشیرهای غولآسا، در اختیار بازیکن قرار دارند. اما درعین وجود سلاحهای مختلف، تنوع حملات آنها بسیار کم است؛ تمامی سلاحها شامل دو حالت حمله هستند، حمله سنگین و سبک. امکان دفاع با سلاحها و سپرها و جا خالی دادن نیز وجود دارد.
همچنین امکان استفاده از جادوهای مختلف نیز وجود دارد. از جادوهای مخرب مانند، توپ آتشین گرفته تا جادو های خاص مانند زنده کردن مردگان، همگی در این عنوان حضور دارند. استفاده از دو سلاح به صورت همزمان نیز امکان پذیر است. بدین صورت بازیکن میتواند در یک دست از سلاح و در دست دیگر از جادو یا لوازم دفاعی بهره بگیرد. یا حتی میتوان از یک سلاح تک دستی سریع در هر دست استفاده کرد تا سرعت تخریب فیزیکی را به نهایت رساند.
درخت مهارتهای وسیع، به مخاطب اجازه میدهد تا تمامی جوانب شخصیت خود را ارتقا دهد. از مهارت صحبت گرفته تا سلاحهای تک دستی و کمانها، همگی قابل ارتقا هستند. درخت مهارتها نیز به دو بخش کلی تقسیم میشود، بخش اول مهارتهای کلی هستند و بخش دوم، مهارتهای مختص به آرتور، که با بازیابی خاطرات او در دسترس قرار میگیرند.
همچنین بازی دارای دو حالت دوربین اول شخص و سوم شخص است، گرچه دوربین سوم شخص، همچنان در حالت آزمایشی قرار دارد و دارای محدودیتها و مشکلاتی است. کنترل دوربین بازی در کل قابل قبول است، اما گاها در حرکات سریع، به ویژه در حالت اول شخص، بازیکن قادر به رهگیری و دنبال کردن دشمنان نخواهد بود. عدم وجود قابلیت قفل کردن روی یک دشمن خاص، این موضوع را بدتر میکند.
در کل، سیستم مبارزات بازی ساده و ابتدایی است و نیازی به مهارت خاصی برای یادگیری ندارد. اما از طرفی، درخت مهارتهای گسترده بازی، به ارتقای قدرت سلاحها و بهبود تجربه مبارزات کمک بسازایی نموده و ایجاد کلاسهای مختلف را مقدور میسازند. در نتیجه، ارتقای سطح شخصیت، از اهمیت بیشتری به نسبت مهارت مخاطب برخوردار است.
بازی Tainted Grail: The Fall of Avalon، جهان باز بوده و دارای نقشهای نسبتا وسیع است. نقشه کلی بازی، به سه منطقه مختلف تقسیم میشود که با پیشبردن داستان، در دسترس قرار میگیرند. هر منطقه، طراحی منحصر به فرد خود را دارا است، یک منطقه مملو از دشتهای وسیع و ویرانههای آوالون است و دیگری مهمان جنگلهای پرپشت و درختان پیچ خورده است. به همین ترتیب، هر منطقه تجربهای متنوع را ارائه میدهد. دانجنهای متفاوتی نیز در نقشه بازی پراکنده شدهاند که جوایز متنوعی را در خود گنجاندهاند. در کل، نقشه بزرگ بازی، غنی از محتوا و تنوع است، اما یک ایراد بزرگ، از شکوفایی کامل پتانسیل آن، جلوگیری میکند. وجود سه منطقه ایزوله و جدا از هم، حس گسستگی در جهان بازی را ایجاد کرده است. برای جابجایی میان نقشههای مختلف، بازیکن ملزم به سفر به مکانی خاص و گذر از مرز نقشه است. حتی کوئستهای هر منطقه، کاملا مختص به آن منطقه هستند. بدین ترتیب، هنگامی که بازیکن وارد مکان دیگری میشود، دیگر هیچ وابستگی به منطقه قبل ندارد.
عنوان Tainted Grail دارای سیستم Crafting گسترده است که به بازیکن اجازه میدهد تا با جمع آوری منابع، سلاحها، معجون و منابع مختلفی را ایجاد نماید. استفاده از معجونها و آیتمهای مصرفی در طول مبارزات، ضروری و لازم است. بنابراین، سیستم کرفتینگ نقشی بسیار پر رنگ در این اثر ایفا میکند و صرفا به بخشی بلااستفاده بدل نمیگردد.
زیبایی در دل زوال
استایل هنری Tainted Grail: The Fall of Avalon، بدون شک بزرگترین نقطه قوت این اثر است. محیطهای بازی چشم نواز هستند و اتمسفری بسیار گیرا دارند. از لحظهای که بازیکن در آوالون قدم میگذارد، مجذوب زیبایی و فضای وهمآلود آن میشود. هر یک از سه منطقه منحصر به فرد بازی، دارای طراحی بصری منحصر به فرد خود هستند. از دشتهای وسیع و پهناور گرفته، تا جنگلهای مه گرفته با درختان پر پیچ و خم، همگی به زیبایی و تنوع بصری این اثر افزودهاند. شهرها نیز به لطف طراحی بصری فوقالعاده، اتمسفری دربرگیرنده را خلق نمودهاند.
با استفاده از رنگهای تاریک و ترکیب طیف رنگهای خنک، Tainted Grail: The Fall of Avalon، به بهترین شیوه ممکن، حس ناامیدی و وضعیت اسفبار آوالون را به بازیکن القا میکند و در عین حال، با زیبایی وصف ناپذیرش مخاطب را شیفته مینماید.
متاسفانه به لحاظ فنی Tainted Grail: The Fall of Avalon تعریف چندانی ندارد. از نکات قابل توجه گرافیک فنی این اثر، وجود تنظیمات گرافیکی گسترده به جای دو یا سه حالت Quality و Performance، روی پلتفرم پلیاستیشن ۵ است. امکان تغییر وضوح تصویر بین 720P تا 1440P، تنظیم نرخ فریم و تغییر کیفیت بافتها و پوشش گیاهی، تنها بخشی از تنظیمات گرافیکی این اثر روی کنسولها هستند. اما متاسفانه چنین رویکردی در کنسولها، چندان جالب نیست. چرا که عدم بهینهسازی تنظیمات مختلف، موجب افت فریمهای شدید و گلیچهای گرافیکی میشود. اما حتی روی رزولوشن فول اچ دی، کنسول پلیاستیشن ۵ موفق به ارائه نرخ فریم پایدار نمیشود و تجربهای نه چندان جالب را به بار میآورد.
فریاد ناامیدی
طراحی صدا و صداگذاری عنوان Tainted Grail: The Fall of Avalon قابل قبول است. افکتهای صوتی به خوبی پیادهسازی شدهاند و چه در مبارزات و چه در حین گشت و گذار، به خوبی حس آن لحظه را به مخاطب القا میکنند. همینطور صداگذاری شخصیتها، گرچه عالی نیست، اما باری دیگر، به ویژه به عنوان یک اثر وسیع ساخته یک استودیو مستقل، کاملا قابل قبول است. گاهی شخصیتها به خوبی احساسات را منتقل میکنند، اما گاهی برخی شخصیتها کاملا خشک و بیروح هستند. گاهی نیز صدای برخی شخصیتهای مهم در طی مکالمات طولانی، به طور ناگهانی تغییر میکند؛ موضوعی که احتمالا به واسطه ضبط دیالوگها در بازههای زمانی مختلف و دور از هم یا با استفاده از تجهیزات مختلف است.
گرچه باید بازی دیگر خاطرنشان کرد که این اثر ساخته یک استودیو مستقل با بودجه بسیار محدود بوده و حتی وجود شخصیتهای متعدد صداگذاری شده، کاملا قابل تحسین است.
موسیقی Tainted Grail: The Fall of Avalon، یکی دیگر از نکات برجسته این عنوان است. موسیقی این اثر، ترکیبی از سبک کلاسیک، آمبیانس (Ambience) و وایکینگی یا نوردیک فولک (Nordic Folk) است. ترکیبی فوقالعاده که به خوبی با پیشزمینه اقتباسی بازی، تلفیق شده است. پخش موسیقی آمبیانس و آمبیانس تاریک در حین گشت و گذار، به بهترین شکل مخاطب را در جو تاریک آوالون غوطهور میکند و نوای نوردیک با ویولنهای بم و سنگین در حین مبارزات، حتی سادهترین نبردها را به یک حماسه بدل میکند.