تقریبا ۱۲ سال پیش و در سال ۲۰۱۳ بود که عنوان موفق Brothers: a Tale of Two Sons ساخته شرکت Starbreeze منتشر شد. اثری کمنظیر که با گیمپلی نوآورانه و داستان تکاندهنده خود، مخاطبین بسیاری را شیفته خود کرد. حدود یک سال بعد، کارگردان این اثر، آقای جوزف فارِس (Josef Fares)، پس از جدا شدن از Starbreeze استودیو جدیدی تحت عنوان Hazelight Studios را تاسیس نمود. در سال ۲۰۱۸، اولین اثر این استودیو، یعنی عنوان موفق A Way Out به کارگردانی جوزف فارس منتشر شد. این اثر به لطف ایجاد یک تجربه کوآپ دو نفره و داستان جذاب خود، باری دیگر به موفقیت بالایی دست یافت. اما سال ۲۰۲۱، اوج موفقیت و درخشش این استودیو بود. زمانی که دومین اثر Hazelight Studios، یعنی It Takes Two منتشر گشت و به قدری موفق واقع شد که حتی توانست عنوان بهترین بازی سال ۲۰۲۱ را نیز کسب کند. اکنون تازهترین ساخته جوزف فارس، تحت عنوان Split Fiction منتشر شده است که گرچه شباهتهای زیادی با آثار پیشین این شرکت دارد، اما تلاش نموده تا حتی تجربهای بهتر، کاملتر و جذابتر را ارائه دهد. در ادامه با کریتیکلنز همراه باشید تا بازی Split Fiction را، جز به جز نقد و بررسی کنیم.
جدال رویاها
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین و پس از حدود ۱۵ ساعت تجربه روی پلتفرم PlayStation 5 انجام شده است.
ماشین خیال بافی
داستان بازی Split Fiction، ماجرای دو نویسنده به نام زویی (Zoe) و میو (Mio) را روایت میکند. این دو نویسنده تازهکار که قصد دارند تا داستانهای خود را منتشر کنند، دعوتنامهای از یک ناشر دریافت میکنند. زویی و میو، که البته در زمان حاظر شناختی از یکدیگر ندارند، به شرکت ناشر میروند تا پروسه انتشار کتابهای خود را دنبال کنند. اما در همان لحظات اول، متوجه میشوند که این شرکت، چیزی فراتر از یک ناشر ساده بوده و اتفاقات عجیبی در آنجا در حال رخ دادن است.
زمان ملاقات مدیران این شرکت با نویسندگان فرا میرسد. قهرمانهای داستان، به همراه سایر نویسندگان حاظر، با شخصی به نام ریدر (Rader) ملاقات میکنند. در ادامه، ریدر، از پروژهای بلندپروازانه و عجیب، حاصل تلاش زندگی خود، پرده بر میدارد که در واقع یک دستگاه فوق پیشرفته برای شبیه سازی داستانها و تفکرات نویسندگان است. افرادی که وارد این دستگاه میشوند، میتوانند در داستانهایی که در ذهن خود میپرورانند، زندگی کنند، و روایات جدیدی خلق نمایند.
زویی بدون تردید وارد جایگاه خود میشود، اما میو، که فردی محتاط است، به اهداف واقعی ریدر و دستگاه عجیبش، شک میکند. در نتیجه، از وارد شدن به جایگاه و داستان خود پرهیز میکند. اما ریدر، که سالیان زیادی را صرف رسیدن به این لحظه نموده، برای ادامه پروسه، حاظر است تا دست به هر کاری بزند. بنابراین، بدون خواسته میو، او را وادار به رفتن به جایگاهش میکند. پس از یک درگیری کوچک درگیری میان میو و ریدر، میو به صورت کاملا تصادفی، وارد جایگاه مخصوص زویی میشود. در واقع، این دستگاه به نحوی طراحی شده که فقط امکان شبیه سازی داستان یک شخص در هر جایگاه را دارد. بنابراین، احتمالا حضور دو نفر در یک جایگاه، باعث ایجاد مشکلاتی اساسی خواهد شد. اما این اتفاق ناگوار، بهانهای است برای ایجاد یک دوستی ابدی، میان دو شخص که لحظاتی قبل، چیزی بیش از دو غریبه نبودند. میو و زویی، تصمیم میگیرند تا با همکاری یکدیگر، راهی برای خروج از شبیه ساز پیدا کنند و به دنیای واقعی باز گردند.
داستان بازی در طول چندین مرحله (Chapter) مختلف روایت میشود. هر یک از مراحل بازی، در واقع یکی از داستانهایی است که هر کدام از دو شخصیت زویی و میو نوشتهاند. داستانهایی که توسط زویی نوشته شدهاند در سبک فانتزی و داستانهای میو در سبک علمی تخیلی هستند. در طول مراحل، اطلاعات بیشتر در مورد هرکدام از شخصیتها و گذشته آنها فاش میشود و با گذر زمان، رابطه میان زویی و میو بهتر میشود. شخصیتپردازی بازی عالی است و دیدن تغییر روابط این دو شخصیت در طول مراحل بازی و افزایش هرچه بیشتر اعتماد میان آنها، باعث ایجاد تجربهای جذاب و خلق شخصیتهایی به یاد ماندنی شده است.
تمام آثار پیشین Hazelight Studios، شکلگیری یک رابطه ابدی بین دو شخصیت را روایت میکردند؛ همانطور که بیان شد، بازی Split Fiction نیز از این قائده مستثنی نیست. تجربه این عنوان به صورت کوآپ با دوستان و دنبال کردن شکل گیری یک رابطه و دوستی ابدی میان زویی و میو و تبدیل شدن آنها از دو غریبه به دو دوست صمیمی، تجربهای به یاد ماندنی و جذاب را برای مخاطبین به ارمغان خواهد آورد.
در نهایت، گرچه شاید داستان، برخلاف گیمپلی، نقش چندان پر رنگی در چنین آثاری ایفا نکند، اما داستان و روایت این اثر، زیبا و به یاد ماندنی است. داستان جذاب و متنوع Split Fiction مملو از لحظات تلخ و شیرین است. لحظات شیرین و به یاد ماندنی که با جوکهای شخصیتها و دیالوگهای خنده دار آنها، لبخندی بر لب مخاطب میگذارند و لحظات تلخی که بازیکن را تحت تاثیر قرار میدهند. پایانبندی داستان نیز بسیار جذاب، حماسی و مناسب است. پایانی به یاد ماندنی که شایسته چنین اثر کمنظیری است.
از شهر نئونها تا کوه اژدهایان
ساختار و گیمپلی بازی شباهت بسیاری به ساختههای پیشین Hazelight Studios به ویژه اثر قبلی این شرکت یعنی It Takes Two دارد. تجربه این عنوان فقط به صورت دو نفره ممکن است، تجربه کوآپ این عنوان نیز هم به صورت آنلاین و هم به صورت آفلانین یا لوکال روی یک دستگاه ممکن است. خوشبختانه، مانند آثار پیشین، این عنوان نیز از قابلیت Friend Pass پشتیبانی میکند. این قابلیت، به بازیکنان اجازه میدهد که فقط با خریداری این اثر روی یک دستگاه، با فرستادن یک دعوت به دوستان خود، بدون نیاز به خریداری بازی روی دستگاه دیگر، این عنوان را به صورت کوآپ تجربه کنند. همچنین Friend Pass این عنوان، از قابلیت کراس پلتفرم نیز به صورت کاملپشتیبانی میکند. یعنی دو نفر میتوانند روی هر یک از پلتفرمها ، به انجام بازی با یکدیگر بپردازند.
پس از ورود به شبیهسازی، بازیکنان وارد اولین مرحله بازی میشوند. همانطور که گفته شد، هر یک از مراحل، یکی داستانهای نوشته شده توسط یکی از دو شخصیت زویی و میو است. زویی داستانهای فانتزی مینویسد در صورتی که میو، به سبک علمی تخیلی علاقه دارد و تمام نوشتههایش، مطابق این سبک هستند. به این خاطر مراحل بازی دارای تنوع مثال زدنی هستند و هرکدام، حال و هوای مخصوص خود را دارند. از طرفی، معماها، قابلیتها و باسهای مراحل، مطابق سبک آن مرحله هستند و باری دیگر تنوع بسیار بالایی را به وجود آوردهاند. پیشروی در مراحل، نیازمند انجام معماها، رد کردن موانع و گاهی مبارزه با دشمنان یا باسها است. در هر مرحله نیز، قابلیت یا وسیله جدیدی به بازیکنان اعطا میشود تا با استفاده از آن، مرحله را به پایان برسانند؛ البته این قابلیتها، فقط تا آخر آن مرحله در اختیار بازیکنان هستند. معماها نیز به نحوی طراحی شدهاند که حل کردن آنها، نیازمند استفاده از قابلیتهای مذکور است. همچنین قابلیت هر بازیکن نیز، در هر یک از مراحل، با بازیکن دیگر کاملا متفاوت است. از این رو، هر شخص میتواند برخی معماها را حل کند. بنابراین معماها به نحوی طراحی شدهاند تا حل کردن آنها، نیازمند همکاری با بازیکن دیگر باشد.
به طور مثال، در یکی از معماهای بازی، یا بهتر است بگوییم یک صحنه اکشن پر هرج و مرج، بازیکنان سوار بر یک موتور هستند و بایستی از دست دشمنان فرار کنند. بازیکن اول کنترل موتور را در دست دارد و بازیکن دوم، بایستی دشمنانی که بر سر راه قرار دارند را نابود نماید. از طرفی، قابلیتهای بازیکنان به آنها در این مسیر کمک میکنند. قابلیت بازیکن اول به او اجازه عوض کردن مسیر به کمک تغییر جاذبه را میدهد در صورتی که قابلیت نفر دوم، نابود کردن دشمنان را ممکن میسازد. یکی از معماهای جذاب دیگر، یک بازی پینبال است. یکی از بازیکنان کنترل دستگاه پینبال را در اختیار دارد و دیگری، باید توپ پینبال را کنترل کند و آن را هدف برساند. معماهای بازی و لحظات جذاب و اکشن گنجانده شده در آنها، به خوبی موفق میشوند تا یکی از بهترین تجربیات کوآپ ممکن را، برای مخاطبین به ارمغان بیاورند.
طراحی مراحل بازی، تقریبا بینقص است. گرچه مراحل بازی نسبتا طولانی هستند، اما ساختار فوقالعاده مراحل، تکتک این لحظات را به اوقاتی خوش تبدیل میکند. معماها تنوع بسیار بالایی دارند و برخی از آنها، حتی با وجود اینکه در یک مرحله و محیطی مشابه قرار دارند، از جذابیت و تازگی بالایی برخوردار هستند. در برخی از این پازلها، چنان ایدههای جذاب و نوآورانهای به کار گرفته شده که بازیکنان را متحیر میسازد. ایدههایی که به یقین، اگر نیز تاکنون در سایر آثار وجود داشتند، چنین بینقص اجرا نشده بودند. انجام این معماهای فوقالعاده به صورت کوآپ، یک هارمونی بینظیر را به وجود آورده است. لحظاتی که برخی از آنها، فراتر از یک همفکری ساده برای حل معماها هستند. لحظاتی مفرح، پر از حیرت، شادی و آدرنالین.
اما جذابیت مراحل Split Fiction فقط به انجام پازلهای جذاب و پارکور از روی موانع ختم نمیشود. در هر مرحله، یک یا چند داستان فرعی (Side Story) وجود دارد که باری دیگر، هر کدام ساخته ذهن یکی از شخصیتهای زویی و میو هستند. تنوع و جذابیت این مراحل فرعی به قدری بالا است، که بعید است مخاطبین از انجام آنها صرف نظر کنند. حتی در این مراحل کوتاه، بازیکنان قابلیتهای جدیدی دریافت میکنند تا با استفاده از آنها، بتوانند معماهایی که باری دیگر همگی از جذابیت بالایی برخوردار هستند را، حل نمایند. حتی در برخی از این مراحل فرعی، بازیهای رقابتی وجود دارد که دو بازیکن، میتوانند در آنها به رقابت با یکدیگر بپردازند. باسهای بازی نیر هرکدام به نوع خود جذاب هستند. برخی از این باسها با محیط و پازلها تلفیق شدهاند تا تجربهای فراتر از یک مبارزه ساده را ایجاد نمایند. تمام این عوامل دست به دست هم دادهاند تا طراحی مراحل بینظیر و در نتیجه یک تجربه کوآپ بی نقص را ارائه دهند.
البته باید خاطر نشان کرد که گرچه طراحی مراحل بازی، تقریبا بینقص است، اما همچنان، مرحله دوم و سوم، به واسطه وجود فقط یک قابلیت خاص و معماهای نسبتا ساده که گاهی شاید تکراری به نظر برسند، به کیفیت بالای سایر مراحل، نمیرسند. البته با وجود این موارد، همچنان این مراحل نیز بسیار جذاب و خوب هستند و فقط در مقایسه با دیگر مراحل، از تنوع کمتری برخوردار هستند.
در چنین عناوین کوآپ، درجه سختی بسیار مهم است. گرچه Split Fiction فقط یک درجه سختی دارد، اما تلاش شده تا این میزان سختی، در حدی باشد که نه بیش از اندازه سخت باشد و نه آسان. میزان سختی بازی به گونهای تنظیم شده که تمام مخاطبین، چه بازیکنان چندین ساله بازیهای ویدئویی، چه افرادی که مهارت چندانی در انجام بازیها ندارند، موفق به انجام این اثر شوند و نهایتا تجربه و خاطره خوبی از این عنوان داشته باشند. در نهایت، گرچه Split Fiction در مقایسه با It Takes Two گیمپلی سریعتر و اکشنتری دارد، اما درجه سختی این عنوان کاملا مناسب و معقول است.
رویای رنگین
عنوان Split Fiction، بدون شک زیباترین تجربه بصری خلق شده توسط استودیو Hazelight است. این عنوان با موتور گرافیکی Unreal Engine 5 توسعه یافته و گرافیک آن، در یک کلمه بینظیر است. سایهها، بافتها، بازتابها و انیمیشنها همگی از کیفیت فوقالعادهای بهره میبرند. علاوه بر گرافیک خارقالعاده، وجود جلوههای بینظیر، همچون انتقال نرم و روان از یک صحنه به صحنه دیگر با انیمیشنهای جذاب و چشمنواز و تغییر زاویه دوربین در مواقع مختلف به زوایای متنوع و گاهی غیر منتظره، زیبایی بصری این اثر را دو چندان میکند. سبک هنری زیبا و رنگبندی چشمنواز این عنوان نیز مثال زدنی است. هر مرحله رنگبندی کاملا جدید و زیبایی خاص خود را دارد. همچنین وجود دو دنیای فانتزی و علمی تخیلی، به تنوع بصری و زیبایی هر چه بیشتر مناظر چشم نواز Split Fiction کمک شایانی میکند. علاوه بر زیبایی بصری مثال زدنی، این عنوان به لحاظ فنی نیز عالی عمل میکند. گرچه آثار توسعه یافته با موتور Unreal Engine 5 به ندرت عناوین بینقصی از آب در میآیند و عمدتا با مشکلات فنی مانند افتفریمهای شدید و بهینهسازی ضعیف همراه هستند؛ اما Split Fiction از آن دسته آثار است که ضمن بهرهگیری از قدرت خارقالعاده این موتور بازیسازی، اثری کاملا پولیش شده و بینقص را ارائه میدهد. این اثر در نسخه پایه کنسول پلیاستیشن ۵، با وضوح تصویر 1800p و تقریبا نزدیک به 4K اجرا میشود و نرخ فریم کاملا پایدار ۶۰ فریم بر ثانیه را ارائه میدهد و کوچکترین افت فریمی حتی در مهیجترین لحظات بازی مشاهده نمیشود.
در بخش طراحی صدا، باری دیگر Split Fiction درخشان واقع میشود. صداگذاری هر دو شخصیت زویی و میو عالی است و به خوبی احساسات شخصیتها را بازتاب میدهد. موسیقی جذاب این اثر نیز، باسفایتها را چندین برابر جذابتر و هیجانانگیزتر و بار احساسی برخی لحظات را، دو چندان میکند.