تقریبا بیش 3 دهه است که از ظهور ژانر Adventure (ماجراجویی) میگذرد. ژانری که از بدو تولدش در دهه 70 میلادی تا محبوبیت فوقالعادهای که در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 به خود دید، جزء ژانرهایی حساب میشد که از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته و غنی بودند و عرضه بازیهای بیشماری در این ژانر، به خوبی گواهی بر این ادعا است. تاکید بر داستان و روایتی قدرتمند، گیمپلیای مبنی بر حس معماهای بیشمار و چالش انگیز و در عین حال جلوههای بصری بسیار خوبی که در زمان خود آنها در زمره بهترین عناوین منتشر شده قرار میداد، سبب شده بود تا این ژانر به راحتی و همواره در بین بهترین و پر فروشترینها قرار داشته باشد. اما دیری نپایید که در اوایل سالهای 2000 میلادی، رقیب قدرتمندی به نام شوتر اول شخص، به راحتی تاج پادشاهی را از دست ژانر ماجراجویی قاپید و از آن زمان، این ژانر تقریبا جزء ژانرهای بسیار Niche یا کوچک و کم اهمیت به شمار میرود. به طوری که اسامی بزرگ صنعت بازی به ندرت به سراغ آن رفته و اگر هم رفتهاند، آن را با ژانر Action در هم آمیختهاند.
اما استودیوی MachineGames که خود در ساخت بازیهای شوتر اول شخص جزء بهترینها به حساب میآید، این بار بر خلاف انتظارها عمل کرده و دست دوستی به سمت ژانری دراز کرده است تا به همگان به خوبی نشان دهد نه تنها استعدادهای خود را به یک سبک و سیاق خاص محدود نمیکند، که در حتی در احیای مثال زدنی ژانر ماجراجویی، تبحر خاصی دارد.
در ادامه با کریتیکلنز همراه باشید.
جایی برای پیرمردها هست
این نقد و بررسی بر اساس نسخهی مخصوص منتقدین، و پس از 30 ساعت تجربهی بازی روی پلتفرم PC انجام شده است.
احیای یک ژانر قدیمی
Indiana Jones را میتوان به نوعی پدر معنوی دو سری بزرگ Tomb Raider و Uncharted به شمار آورد که شوربختانه در زمینه بازیهای ویدئویی، آن طور که باید و شاید به اندازه فیلمهای خود موفق نبوده و با وجود اینکه عناوین بیشماری از آن منتشر شدهاند، اما تنها تعداد انگشت شماری از آنها موفق بودهاند. البته استفاده از لفظ موفق در اینجا شاید تصویر کمابیش نادرستی را در ذهن مخاطب ترسیم کند که با واقعیت همخوانی نداشته باشد. شاید بهتر باشد بگوییم تنها تعداد بسیار اندکی از بازیهای ایندیانا جونز به ضرب و زور موجودیت خود را ثابت کردهاند اما با این حال هیچکدام نتوانستند حق مطلب را ادا کنند.
Indiana Jones and the Great Circle توسط استودیوی MachineGames ساخته شده است. استودیویی که پیشتر با ساخت Wolfenstein The New Order و ادامه آن یعنی The New Colossus، جای پای خود را در ژانر شوتر اول شخص به خوبی محکم کرد. عناوینی که به واسه گیمپلیای سریع و شوتینگ دلچسب آن، به روی زبانها جاری شدند. اگر چه سومین ساخته آنها که با همکاری استودیو Arkane Lyon نتوانست در حد و اندازه دو عنوان پیشین ظاهر شوند، اما درسهایی برای آموختن وجود داشت که به وضوح نتیجه آن را در Indiana Jones and the Great Circle خواهید دید.
با وجود آن که در هنگام معرفی، همگان انتظار عنوانی سوم شخص همچون سری Tomb Raider و Uncharted را داشتند، اما سازندگان دوربین اول شخص و تاکید بیشتر بر المانهای ادونچر را به عنوان اهداف خود بیان کردند. اهدافی که شاید به مزاق بسیاری خوش نیامد و این ترکیب را در صنعت کنونی بازیها قدیمی خواندند. اما سازندگان که به نظر میرسید به دست پخت خود اعتماد کامل دارند، در همان ثانیههای ابتدایی همه را متوجه اشتباهات خود خواهند کرد.
داستان بازی Indiana Jones and the Great Circle بین دو فیلم Raiders of the Lost Ark و The Last Crusade روایت میشود و مرحله ابتدایی بازی مو به مو سکانس آغازین فیلم Raiders of the Lost Ark است. چنانچه که از این برداشت یک به یک انگشت به دهان خواهید ماند و سکانسهایی که عینا همان فیلم هستند را این بار بازیکنان به جلو میبرند. از همین نقطه میتواند متوجه علایق سازندگان و شدت تعهد آنها را برای ساخت عنوانی در سری ایندیانا جونز که بتواند در حد و نام آن ظاهر شود را به خوبی خواهید دید و خود را برای یکی ماجراجویی به شدت بزرگ آماده میکنید.
باستان شناسی برای تمام فصول
در Indiana Jones and the Great Circle بار دیگر در نقش دکتر هنری والتون «ایندیانا» جونز جونیور یا همان ایندیانا جونز قرار میگیریم. باستان شناس خبره و معروف که همواره سعی در کاوش تمدنهای گذشته و اسرار جهان داشته و این علاقه همیشه پای او را به مخمصههای بیشماری باز میکند. این بار او که در موزه و محل تدریس همیشگی خود در حال چرت زدن است، صداهایی شنیده و متوجه حضور فردی تنومند میشود که یکی از اشیاء قدیمی و باستانی که از یکی از کاوشهای ایندیانا به دست آمده است را دزدیده و تلاش برای متوقف کردن او با شکست مواجه میشود. این باعث شده تا ایندیانا با تنها مدرک موجود از فرد متجاوز که یکی گردنبند عجیب و غریب است، بار و بندیل را بسته و راهی سفری طولانی برای پرده برداشتن از یکی از بزرگترین و مخوفترین رازهای دنیا شود.
داستان با روندی آرام اما جذاب شروع شده و کمابیش تا انتها همین روند را دنبال میکند. این موضوع سبب شده تا زمان کافی به موارد مختلف اختصاص داده شده و همه چیز به خوبی پرداخته شود. بازی عجلهای برای پیشبرد خود ندارد و این موضوع به خوبی با ذات گیمپلی در هم آمیخته شده است. کاتسینهای پر تعداد و طولانی بخشی جدا نشدنی از بدنه بازی را به خود اختصاص داده است. به طوری که حتی در حین انجام فعالیتهای جانبی نیز شاهد کاتسینهایی با جزئیات هستید که نشان از اهمیت سازندگان به این بخشهای فرعی میدهد. به همین خاطر میتوانید از لحظه لحظه بازی لذت برده و موارد بسیار زیادی که در جای جای بازی نهفته شدهاند را کاوش کنید. به لطف عملکرد بسیار خوب Troy Baker در نقش ایندیانا، شاهد یکی از بهترین و گرمترین بازیگریهای ممکن هستیم. در طرف دیگر، شخصیتهای همراهی چون Gina که در طول بازی یار و یاور شما است نیز حس خوبی به بازیکنان القا میکند. حتی شخصیت پردازی شخصیت منفی بازی نیز با دقت خاصی ساخته و پرداخته شده است که سبب شده حتی با او نیز به راحتی ارتباط برقرار کرده و از طنز موجود پیرامون شخصیتها و وقایع خندهدار که مرتبا با آنها دست و چنجه نرم میکنند، لذت ببرید.
طعم خوش ماجراجویی
بگذارید در همین ابتدا بگوییم که اگرچه بازی در ژانر Action Adventure دسته بندی شده است، بخش اکشن عمدتا متشکل از مبارزات تن به تن، بخشهای مخفیانه و میزان کمی درگیریهای با سلاحهای گرم است و مابقی بازی را یک ماجراجویی ناب و خاطره انگیز تشکیل میدهد.
در زمینه گیمپلی، بازی به صورت اول شخص دنبال میشود. همانطور که در مقدمه نیز گفته شد، این موضوع در ابتدا نگرانی طرفداران را به دنبال داشت چرا که به عقیده بسیاری، لذت ماجراجویی به لطف حالت سوم شخص بوده و حالت اول شخص در این دوره و زمانه، مختص سبکهایی چون شوتر است. اما پس از شروع بازی، دیری نمیپاید که همگان متوجه بیربط بودن نگرانی خود خواهند شد، چرا که دستپخت MachineGames به قدری خوش طعم و خوش تراش است که برعکس به خودتان میگویید اگر بازی به صورت سوم شخص دنبال میشد، شاید به این کیفیت دست پیدا نمیکرد.
مبارزات ساده و در عین حال جذاب طراحی شدهاند. ضربههای سبک و سنگین، دفاع و جاخالی، ضد حمله و استفاده از شلاق نمادین ایندیانا، جزء مواردی هستند که میتوانید در تقابل با دشمنان از آنها استفاده کنید. آیتمهای بیشماری در محیط وجود دارند که میتوانید از آنها برای از میان برداشتن دشمنان استفاده کنید. از آنجایی که عمر این آیتمها کوتاه است، عمدتا پس از مبارزه با تنها یک دشمن، از بین میرود.
اما این تنوع وسیع سلاحهای سرد سبب شده تا به هیچ عنوان کمبودی در مبارزات احساس نکنید. در طرف دیگر شاید بیشتر از مبارزات تن به تن، مخفیانه رفتن به کار شما بیاید. در واقع بهتر است بگوییم که عنوان مورد بحث قبل از هر چیز در زمره بازیهای مخفیانه ردهبندی میشود و تاکید بیشتری بر آن نسبت به مبارزات تن به تن شده است و به خوبی میتوانید ببینید که سازندگان به گونهای پیشروی در بازی را طراحی کردهاند که بازیکنان را به سمت مخفیانه رفتن سوق دهند.
با استفاده از همین سلاحهای سرد موجود در محیط که بعضا حتی سلاح هم نیستند، میتوانید دشمنان را یک به یک از میان بردارید و بدون جلب توجه، به پیشروی خود ادامه دهید. اسکیلهای مختلفی نیز به صورت کتابچههایی در گوشه و کنار بازی وجود دارند که باید پیدا کردن آنها، میتوانید سهولت بیشتری در پیشروی در نقاط مختلف بازی داشته باشید.
سلاحهای گرم نیز در بازی وجود دارند اما سازندگان مشخصا تاکید زیادی بر استفاده از آنها نداشتهاند. سلاحهای گرم کم تعداد و استفاده از آنها محدود است و حتی الامکان بهتر است از جلب توجه دشمنان خودداری کنید. به غیر از سلاح گرمی که تنها در بعضی از مراحل به صورت همیشگی در زرادخانه شما قرار دارد، دیگر سلاحهای گرم بازی را تنها میتوانید از دشمنان دریافت کنید و در عین حال به هیچ عنوان قابلیت پر کردن مجدد را ندارند. که بدین معنا است که پس از اتمام فشنگها، باید آن را دور انداخته یا به عنوان یک سلاح سرد استفاده کنید. در صورت استفاده از سلاحهای گرم، به خوبی پیشینه MachineGames را میبینید، چرا که همین تیراندازیهای به شدت محدود و کم تعداد، بینظیر و با حس فوقالعادهای ساخته و اجرا شدهاند. سلاحها سنگین و تیراندازی حس به مراتب بهتری نسبت به عناوین Wolfenstein القا میکند که تنها با حس تیراندازی در عناوینی چون The Last of Us قابل مقایسه است.
و اما بخش Adventure بازی که بازی درخشش خود را در آنجا نشان میدهد، یکی از بهترین نمونههای ممکن در صنعت بازی بوده که بعید نیست شاهد استانداردی جدید در ژانر بازیهای Action Adventure که تاکید آنها بر بخش ماجراجویی است، باشیم.
از همین ابتدا به وضوح میتوانید رد پای دیزاینهای معروف استودیوی Arkane مبنی به طراحی لایه لایه مراحل را به خوبی ببینید. چندین و چند نقطه راه متفاوت برای پیشروی وجود دارد و اینکه کدام را انتخاب کنید، کاملا بر عهده شما است. در طرف دیگر با باز کردن شورتکاتهای مختلف، این طراحی لایه لایه به خوبی در هم میآمیزد. پلتفرمینگ بازی ساده و بعضا پیش پا افتاده است که سرعت آن در اوایل ممکن از است تا حدودی آزاردهنده باشد. بالا رفتن از در و دیوار و استفاده از شلاق مخصوص برای تاب خوردن از قسمتی به قسمتی دیگر، تنوع خوبی را به بازی اضافه کرده است.
پس از اتمام اولین مرحله بازی، وارد مرحلهای میشوید که در ابتدا ساختاری خطی دارد. اما پس از گذشت مدتی، بازی جلوه دیگر خود را نشان داده و متوجه عظمت ساخته MachineGames خواهید شد. مراحل اگر چه حالت Open World ندارند، اما حالت ساختار لایه لایه مراحل و وسعت بخشهای پیش رو سبب شده تا از همین ابتدا خود را آماده گشت و گذاری دلچسب کنید. این ساختار وسیع به خصوص در مرحله سوم بیش از پیش خود را نشان داده و مطمئنا لب به تحسین سازندگان خواهید گشود.
موارد بسیار زیادی برای ماجراجویی و کاوش وجود دارد. علاوه بر خط داستانی اصلی که شامل چندین ماموریت مختلف است، ماموریتهای فرعی پر تعدادی در هر مرحله تدارک دیده شده است که انجام آنها نه تنها خالی از لطف نیست، که کم و کسری از خط داستانی اصلی ندارند. جست و جو برای پیدا کردن اشیاء باستانی مختلف، کشف دسیسهها و خطراتی که در کمین شما هستن و موارد این چنینی سبب شده تا تنوع بسیار خوبی را در بازی شاهد باشیم. صد البته این تنوع تنها با معماهای پر تعداد و جذابی که در جای جای بازی گنجانده شدهاند، رنگ و بوی دیگری گرفته و از این رو به هیچ عنوان حس خستگی و یکنواختی به سراغ شما نمیآید.
بازی Indiana Jones and the Great Circle از نظر جلوههای بصری، یک اثر هنری بینظیر است. شخصیتها و محیط با جزئیات بسیاری ساخته شدهاند و حتی کوچکترین و بیاهمیتترین موارد نیز از دید سازندگان پنهان نماندهاند. اگر چه همان ثانیههای ابتدایی بازی کافی است تا با دیدن مدلهای بسیار پر جزئیات شخصیتها و محیط پیرامون متوجه زیبایی اثر پیش روی خود شوید، اما با پشت سر گذاشتن هر مرحله، زیبایی بازی به صورتی تصاعدی افزایش پیدا میکند. به جرأت میتوان گفت یکی از دلایل اصلی این زیبایی نه تنها در مدلهای شخصیتها، که در گرو چیدمان آیتمهای موجود در محیط و دکوراسیون داخلی و بعضا خارجی ساختمانها بوده است. به نظر میرسد سازندگان با وسواس فراوانی این چیدمان و دکوراسیون را انجام دادهاند که سبب شده تا به نوعی با نگارهای هنری روبرو باشیم. این موضوع به قدری زیبا و دلنشین انجام شده است که بدون شک مدت زمان مدیدی را برای نظاره و تحسین مکانهای مختلف بازی سپری کرده و مطمئنا عکسهای بسیاری را به آلبوم عکسهای بازیهای خود خواهید افزود.
Indiana Jones and the Great Circle را میتوان آغاز کننده روحی تازه در کالبد سرد ژانر Adventure دانست. ژانری که روزگاری هیاهوی خاصی داشت و اکنون چراغ خانه آن مدتها است که سویی ندارد. عنوانی که هر قسمت از آن با دقت و وسواس خاصی ساخته و پرداخته شده است و این موضوع نشان میدهد که اگر عشق و علاقه سازندگان چنانچه اولویت در نظر گرفته شود، هر سبکی در صنعت بازی میتواند فرصت عرض اندام دوبارهای داشته باشد.