استودیوی Saber Interactive را میتوانیم جزء تیمهایی بنامیم که در طول تاریخ حیات خود عناوین متنوع در سبکها و ژانرهای مختلفی را ساخته است. وقتی به لیست بلند بالای این استودیویه آمریکایی نگاه میکنیم، در عین تنوع بالایی که وجود دارد، عناوینی را مشاهده میکنیم که در عین خاص بودن از کیفیت بالایی نیز برخودار هستند. در این بین یکی از ویژگیهای این استودیو در ساخت عناوینی است که در زیر ژانر شبیهساز قرار میگیرند. بعد از ساخت و البته موفقیت دو عنوان قبلی از این استودیو به نامهای MudRunner و SnowRunner که در چند سال اخیر مورد توجه قرار گرفته بودند، تیم Saber Interactive در مراسم گیمزکام سال گذشته از سومین قسمت از مثلث شبیهسازی خود یعنی (بازی Expeditions: A MudRunner Game) رونمایی کرد و اعلام کرد که این عنوان در بهار سال 2024 منتشر خواهد شد. با بررسی سومین ضلع از این مثلث با کریتیکلنز همراه ما باشید.
دنده درگیر
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از حدود 15 ساعت تجربه در پلتفرم PS5 انجام شده است.
عنوان Expeditions: A MudRunner Game یک بازی شبیهساز ریسینگ آفرود است که در این بخش بازی بیشتر روی شبیهسازی محیط تاکید دارد. همانطور که از نام بازی نیز معلوم است، Expeditions -(سفرهای علمی/اکتشافی) در شرایط جوی و محیطی بسیار نامناسب که حتی ماشینهای آفرود نیز توان رفتن به آن مکان را ندارند. در واقع فرق اصلیِ بازی جدید تیم Saber با نسخههای قبلی در این است که ما بیشتر از آن که قصد رسانده بار و محموله به مقصد را داشته باشیم، اینبار در حال بررسی، اکتشاف و بررسی مشکلات جوی جغرافیایی است که در بازی فعالیت خواهیم کرد. تمامی فعالیتهای ما به صورت انجام یک ماموریت است که از کمپ شروع شده و دوباره بعد از اتمام ماموریت و به هنگام بازگشت به کمپ تمام خواهد شد. چالشهای اصلی و درواقع هدف اصلی بازی نیز در طول مسیر رخ میدهد و اینجاست که همه چیز در بازی مشخص میشود.
فقط باید راننده باشی
اجازه بدهید از همان ابتدای مطلب از مهمترین قسمت بازی که البته جوهره اصلی بازی هم در آنجاست و مهمتر از آن به بازی آسیب وارد کرده است صحبت کنیم. سوالی که در قدم اول پیش میآید این است که هدف یک مخاطب از انجام این بازی چیست؟ سلایق مختلف در انسانها و بهخصوص در میان مخاطبین بازیهای رایانهای باعث شده تا شرایط به طوری باشد که نتوانیم به صورت قاطع در مورد چیزی نظر بدیم، Expeditions نیز از این قائده مستثنا نیست. اگر بخواهیم دقیقتر به این موضوع بپردازیم باید بگوییم که Expeditions دقیقا همان چیزی است که عاشقان این سبک از بازیها از این ژانر میخواهند. درواقع اگر شما مخاطبی هستید که هیجان را در سرعت، دریفت یا تیونینگهای لاکچری میدانید پس Expeditions برای شما نیست. درواقع تیم سازنده طیف خاصی از مخاطبین را که به صورت ویژهای عاشق رانندگی در شرایط سخت هستند را هدف قرار داده است.
منظور از رانندگی در شرایط سخت این نیست که ممکن است باران ببارد و ما باید لاستیک مخصوص لیز نخوردن را استفاده کنیم. یا منظور این نیست که روغن موتور حتما تازه باشد. بلکه منظور از سخت، شرایطی است که در وسط یک بیابان بزرگ که کوههای سنگی ما را محاصره کردهاند، ماشینمان در داخل یک باتلاق بسیار خطرناک که اندازه یک استخر خانگی هم نمیشود گیر کردهایم و نه راه پس داریم و نه راه پیش. وضعیتی که آن را شرح دادم فقط صورت مساله است و وخامت اوضاع در حین بازی به مراتب چند برابر حس میشود. اما برگردیم به جوهره اصلی بازی که در پاراگراف بالا به آن اشاره کردیم،تا به اینجای کار همه چیز جذاب به نظر میرسد اما جوهره اصلی کار دقیقا وقت و حوصلهای است که ما باید به خرج بدیم تا ماشین گُنده و کله خراب خودمان را از این شرایط دشوار نجات بدیم. بله درست متوجه شدید، هدف اصلی تیم سازنده یافتن کسانی است که صبر و حوصله بالایی دارند. اجازه بدهید تا با شما صادق باشم، من نیز به عنوان منتقد این بازی در وسطهای یکی از همین ماموریتها شکیبایی خودم را از دست دادم و بیخیال ادامه بازی شدم.
اکتشاف و جستجو
پس Expeditions عنوانی است که طرفداران مخصوص به خودش را دارد و این که بگوییم در این مسیر تیم سازنده کم کاری کرده است، در حق آنها اجهاف کردهایم. اما نکتهای در این میان وجود دارد که ممکن است بازی حتی طرفداران سبکهای این چنینی را نیز حتی بعد از ساعتها اکتشاف از بازی خسته یا زده کند. آن نکته چیزی نیست به جز انگیزه. انگیزه از داستان سرچشمه میگیرد، داستان هدف را مشخص میکند و رسیدن به هدف از نظر گیملی پاداش دارد و از نظر داستانی اگر به پایان نرسد، یک هدف جدید را برای مخاطب ارائه میدهد. Expeditions در همین یک مورد لنگ میزند و من حدس میزنم حتی عاشقان این سبک از بازیها نیز نتوانند بازی را به آن صورت که جذاب و هموار باشد ادامه بدهند. اما من به عنوان یک مخاطب عادی تاثیر لازم از هدفی که بازی ارائه میدهد را نگرفته و بازی رفته رفته جذابیت خودش را از دست میدهد.
وقتی به اتفاقاتی که در بازی رخ میدهد فکر میکنم واقعا هنر تیم سازنده به چشم میخورد اما سوال آخر که به ذهنمان خطور میکند این است که چه؟ در انتها به چه چیزی خواهیم رسید؟ درواقع نتیجه کار به قدر کافی لذت بخش و چالش برانگیز نیست که ما را ترغیب کند باز هم برای بار صدم به دل بیابان یا کوه و صحرا بزنیم. تمام بخشهای ریز بازی به درستی و سنجیده در بازی قرار گرفتهاند. مکانیکها با الگوبرداری از تجهیزات واقعی همگی جذاب و البته کارآمد هستند که ما اگر کمی دقت کنیم به خوبی میتوانیم یک سفر اکتشافی درست و بدون مشکل رو داشته باشیم. همه چیز قبل از سفر باید بررسی شود و تمتمی اطلاعات لازم قبل از سفر به ما داده میشود. اطالعاتی از قبیل هدفی که در پیش رو داریم، وضعیت آب و هوایی در 24 ساعت آینده، وسایلی که لازم داریم و وسایلی که احتمالا به دردمان بخورد، حتی مقدار بنزین مصرفی نیز بررسی میشود و ما این شرایط را داریم که یک یا دو باک اضافی برای شرایط اضطراری برای خودمان برداریم.
بدون داستان بدون هیجان
در طول مسیر اطلاعات کاملی از وضعیت اتومبیلمان به ما داده میشود. تنوع خوبی برای ماشینها وجود دارد و ما با هر بار رد کردن مراحل و به کسب مهارت و پول میتوانیم تجهیزات و امکانات خودمان را ارتقا داده یا یک وسیله جدید بخریم. خرید ماشین نیز یکی از همین قبیل وارد است. هر منطقه و هر شرایط جوی و آب و هوایی اتومبیل مخصوص به خودش را نیاز دارد و دقت د رانتخاب ماشین مخصوص از نیازهای سفرمان خواهد بود. با وجود این که بازی اطالعات و آیتمها و حتی جزییات مکانیکی زیادی را به خوبی در اختیار ما میگذارد، اما زیاد بودن همین موارد نیز تا حدودی مخاطب را گیج و سردرگم کرده است. بخشهای زیادی در بازی وجود دارد که گشتن بین آنها و توجه به استفاده صحیح از آنها به قدری زیاد است که بعضا ممکن از در میان آیتمهای موجود سردرگم شده و در نهایت یک چیز بیمورد را انتخاب کنید.
چالش اصلی ولی در رد کردن مسیر است. هدف اصلی بازی نیز همین است. رفتن به مقصد انجام دادن کار و وبرگشتن فقط بهانهای است تا به دل بیابان یا جنگل بزنیم و از مسیر لذت ببریم. ممکن است مجبور باشیم از روی یک تکه سنگ بزرگ رد بشویم یا روی یک سطح صاف در دامنه یک کوه به صورت عمودی بالا برویم و حتی برای پایین آمدم از یک کوه مجبور باشیم موتور گیره ماشین را به یک تنه درخت وصل کنیم و آرام دنده عقب به پایین برویم. سختترین شرایط وقتی این که مجبور هستید از میان یک رودخانه که چندین شاخه نهر آب از آن جداشده است عبور کنیم و بیدقتی در این موارد همانا و گیر کردن در باتلاق همانا. حتی باید دنده را به موقع عوض کنیم، قدر ترمز دستی را خواهیم دانست و در مواقع ضروری با بدانیم که کجا از هر چهار چرخ قدرت بگیریم و کجا فقط دیفر عقب را بندازیم. برای همین است که در فوق اشاره کردم که این بازی معجونی جنون آمیز برای عاشقان این سبک از رانندگی است و مسیر نیز دقیقا همین را برایتان آماده کرده است.
Expeditions در گرافیک متعادل عمل میکند. به این شکل که فیزیک به بهترین شکل ممکن در سرتاسر بازی احساس میشود. همه چیز بر مبنای فیزیک محاسبه شده و ذرهای سبکی و سنگینی اضافه بار در ماشین در سربالای و سرازیری هدر نرفته است. همین یک مورد به کفایت مورد قبول است و از طرفی بازی در طراحی بصری زیبا و چشم نواز است. کوچکترین جزییات بیابان و جنگل و صحرا به چشم دیده میشود و اندگ پاپاین هایی در برخی موارد به چشم میاد که قابل گذشت هستند. نئرپردازی معرکه و نماهای مختلف و متفاوتی را میتوانیم از طبیعت بکری که در بازی وجود دارد دیده و لذت ببریم. هیچ گونه افتفریمی وجود ندارد و بازی کاملا روان اجرا میشود. نقشه بازی بخشی از ایالت آریزونا است که به خوبی شرایط حاضر در محیط را به بهترین شکل به بازی منتقل شده است. در سوی مقابل بازی آهنگ یا موزیک خاصی ندارد و بیشتر اوقات ما صدای موتور یا لاستیکهای تحت فشار را میشنویم. البته نیازی هم به موزیکهای متنوع نیست و رسالت بازی بیشتر روی صداگذاری دقیق خلاصه شده که همین امر هم به خوبی به سرانجام رسیده است.