گیرافتادن در سیارهای دیگر و تلاش برای بقا و بازگشت به زمین همواره از موضوعات جذاب برای داستانسرایی بوده است. درکنار همچین موضوعی، مسئله رویارویی با نسخههایی از خودتان را نیز به آن اضافه کنید. به نقد و بررسی بازی The Alters خوش آمدید.
به دنبال بقا
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین و پس از 30 ساعت تجربه روی پلتفرم Xbox Series S انجام شده است.
استودیو Bit 11 در گذشته توانایی خودش را خلق تجربههای به یادماندنی به ما نشان داده بود. اسمهای Frostpunk و This War of Mine نمونههای بسیار خوبی در دنیای گیم به حساب میآیند که با خلق فضاسازی و روابط انسانی خاص حرفهای زیادی برای عرضه به مخاطب داشتند. اکنون نوبت به بازی The Alters از این استودیو رسیده است تا بار دیگر اثری فراموش نشدنی در روح و جانمان باقی بگذارد.
شما در نقش فردی به نام یان دولسکی قرار میگیرید. او عضو خدمهی یک سفینه است که در یک سانحه عجیب و مرموز تمام دیگر اعضا را از دست میدهد و پای خود را روی سیارهای دیگر پیدا میکند. اکنون او مانده و سفینهای که قدرت کنترل و هدایت آن برای بازگشت به زمین را ندارد چرا که او فقط یک معدنچی ساده است و در غیاب اعضای خدمه کار خاصی از او بر نمیآید.
هنگام گشت وگذار در سیاره مادهای خاص که نامش Rapidium است را پیدا میکند. این یک کشف بزرگ محسوب میشود زیرا با کمک این ماده به نوعی قادر خواهد بود دست به خلق بزند. درکنار این اتفاقات او همچنین موفق شده تا با زمین نیز ارتباط برقرار کند. طی صحبت با زمین و بررسی شرایط، برای او چارهای باقی نمیماند جز این که از مادهی پیداشده استفاده کند و افرادی با مهارتهای متفاوت خلق کند تا بدین شکل بتواند با کمک آنها به زمین بازگردد.
یان دارای گذشتهای پرپیچ و خم بوده و در کودکی و نوجوانی شاهد رفتارهای نادرست پدرخود نسبت به مادرش بوده و همیشه از این موضوع رنج میبرده است. در زندگی بزرگسالی خود نیز چالشها و شکستهایی را تجربه کرده بود. او با کمک Rapiduim افرادی به مانند خودش تولید میکند که با نام Alter شناخته میشوند. یان با دستکاری و تغییر دادن برخی تصمیمهای کلیدیاش در گذشته این Alter ها را تولید میکند. بعنوان مثال خود یان در دورهای از زندگیاش تصمیم گرفته بود تا از خانهی پدرومادر دور شود؛ او با دستکاری این موضوع آلتری را تولید میکند که برخلاف یان اصلی تصمیم گرفته بود تا در خانه بماند بنابراین در پایه خاطرات مشابه یکدیگر هستند اما بنا بر تصمیمی که در زمان خاصی گرفته بودند مسیرهای شغلی و… آنها متفاوت شده است. شما میتوانید خلاصهی زندگی یان و آلترهایش را در اتاق مخصوص سفینه مشاهده کنید. در ابتدا شما فقط خط زمانی عمر یان را دارید. هنگامی که آلتری به وجور میآید خط زمانی جدا شدهاش برای شما پدیدار میگردد و به مانند شاخهای مسیر جدای خودش را طی میکند. با پیشروی در بازی و تولید بیشتر آلترها طبیعتا این شاخهها بیشتر و گستردهتر خواهند شد.
مدیریت زمان
مدیریت زمان در این بازی The Alters حرف اول را میزند و نقش مستقیمی در روند بازی دارد. سیارهای که در آن گیر افتادهایم تحت تاثیر خورشیدی قرار دارد تشعشعات آن برای ما مرگبار است. با گذشت روزها فاصلهی ما و خورشید کمتر میشود بنابراین وقت را نباید تلف کرد. همچنین با پشت سرگذاشتن مراحل و چالشها موفق خواهید شد تا پایگاهتان را به حرکت بیاورید؛ اینکار علاوه بر پیگیری اهداف داستانی، باعث میشود برای خودتان چندروز وقت خریده و مدت زمان بیشتری را از گزند خورشید در امان بمانید. به یاد داشته باشید که با دقت به گذر زمان توجه کنید. حتی اگر یک نصف روز را هدر بدهید شاید تا مدتی همه چیز بدون مشکل بنظر برسد اما عواقبش در آیندهای دور یا نزدیک به سراغتان آید. شخصا در طول بازی چند مرتبه با مشکل کمبود وقت مواجه شدم و مجبور میشدم بازی را از چندین روز عقبتر از سرگرفته تا این بار زمان و شرایط را بهتر مدیریت کنم.
موازات در گیمپلی
سازوکار گیمپلی بازی خلاصه میشود در استخراج منابع، مدیریت پایگاه.
برای انجام هرکدام از این موارد میتوانید از آلترها نیز استفاده کنید. برای به دست آوردن منابع (مانند فلز)شما در ابتدا باید محل منبع آن را روی سطح سیاره را پیدا کنید، دستگاه استخراج را در آن قسمت بنا کنید سپس خود یا یکی از آلترها را بالاسر دستگاه قرار داده و به دریافت فلز مشغول کنید. البته علتهای دیگری نیز هستند که شما نیاز به قدم زدن و جستجو بر سطح سیاره خواهید داشت. هرچه به اواخر بازی میرسید این جستجو به یک چالش جدیتر تبدیل میشود زیرا سر راه خود با موانعی عجیب و مرموز روبرو میشوید که یا باید به زحمت آنها را دور بزنید یا ممکن است ناچار شوید آنها را از میان بردارید که البته گاهی اوقات همین امر نیز اصلا آسان نخواهد بود. پیادهسازی چنین مکانیکی در بطن گیمپلی، جذاب و رضایتبخش کار شده است. با اینحال گاهی چنان برخی از سطوح و نقاط خاص نقشه پر شده از موانع و چالش میشوند که ترجیح میدادم زمان و منابعم را خرج پا گذاشتن در آن منطقه نکنم و از خیر فواید نهفته در آنسو صرف نظر کنم.
پایگاه متشکل از اتاقهای مختلف است. برخی از آنها بسته به نوع کارکرد و هدفشان، کوچک و برخی بزرگ هستند. در این مدتی که در این سیاره به سر میبریم پایگاه طبیعتا محل اصلی حضور و زندگی یان و دوستانش است پس باید شرایط مطلوبی را برای زندگی ایجاد کنید. نکتهی حائز اهمیت این است از آنجایی که فرصت فرار از سیاره محدود است باید بطور فشرده و حداکثری از تمام توان آلترها برای امور مختلف استفاده نمود. این کار سبب میشود تا شما به دنبال بالابردن سلامت جسمی و روحی آنها باشید. بعنوان مثال اگر آلترها تحت تاثیر تشعشات قرار بگیرند باید فکری به حال این موضوع کنید. بعنوان مثال با قرار دادن آنها در اتاقها و تختهای پزشکی میتوانید آنها را از اشعه پاکسازی کنید. راهحل دیگر این است که روحیه آنها را ارتقا دهید؛ برای انجام این کار راهحلهای مختلفی مانند تماشای فیلم با آنها وجود دارد. همچنین مینیگیم هم در بازی گنجانده شده که چندان لذتبخش نیست اما برای چندبار بازی کردن خالی از لطف نیست. هرزمان که از بازی خسته شدید میتوانید با نگه داشتن یک دکمه فقط نتیجه بازی را ببینید و چه ببرید و ببازید رضایت روحی آلتر مقابلتان بالا میرود. فعالیتهای جانبی اکثرشان لذتبخش و درخور توجه هستند و انجام آنها در برخی مواقع برای ارتقای وضع ذهنی آلترها لازم است. این فعالیتها داستانهایی را هم شامل میشود که برخی از آنها مورد توجه و جالب هستند.
نکته مهم و کلیدی در بازی این است که هیچ آلتری را بیکار باقی نگذارید و مطمئن شوید که همهی آنها مشغول به چیزی هستند. این گاهی میتواند به معنای استخراج منابع باشد گاه نیز به معنای قرار دادن او در اتاقهای پزشکی چرا که درنهایت تجدید قوای او را برای از سرگیری و یا شروع یک فعالیت مهم به همراه میسازد. بسته به شرایط گاه ممکن است اولویت آن روزتان کسب منابع حداکثری باشد و گاه ممکن است تمرکزتان را روی شرایط جسمی و روحی آلترها بگذارید. با این که ارتباط و گفتوگو با آلترها از نقطه قوت بازی به حساب میآید اما لحظاتی در بازی وجود داشت که از صحبت با برخی آلترها کلافه میشدم چرا که گاهی اوقات بیش از حد صحبت میکنند و مانند بچهای بنظر میرسند که مدام غر میزنند. در مجموع تجربه عجیبی که بین یان و آلترها شکل میگیرد چیزی است که مرا تحت تاثیر خود قرار داد. اتمسفر بازی نیز از نکات مهم و پررنگ بازی است. قدم زدن بر سطح سیاره و تماشای منظره ها روح و روان شما را جلا میدهد.
مدارا با آلترها
کمی قبل تر صحبت از نیاز کمک آلترها برای گریز از وضع موجود شد. بله، او به تنهایی قادر نخواهد بود از پس شرایط موجود برآید. هموار کردن شرایط از سیارهای دیگر برای بازگشت به زمین چیزی نیست که یک معدنچی به تنهایی از پس آن برآید. او نیازمند تیمی است که هرکدام در بخش بخصوصی مهارت از خود نشان دهند و شرایط را برای بازگشت فراهم سازند. برخی از این آلترها وجودشان برای پیشروی در داستان و گیمپلی ضروری است و اگر نباشند بازی جلو نخواهد رفت اما وجود برخی دیگر از آنها از دید بازی ضروری محسوب نمیشود و شما میتوانید از ساخت آنها اجتناب کنید. هرچند که وجود آلترهای بیشتر به معنی نیروی کار بیشتر است و این میتواند به استخراج بیشتر و … منتهی شود، ولی درنظر داشته باشید که مسئله مدیریت شرایط جسمی و روحی آلتر جدید نیز به میان میآید و دردسرهای خودش را دارد. البته حضور آلتری مانند Batonist به خط پایانهای بازی اضافه میکند.
هرچه به پایان بازی نزدیکتر میشویم شرایط مدیریت پایگاه و راضی نگه داشتن آلترها سختتر میشود. تهیه مواد غذایی، آشپزی، تعمیر خرابیها، پژوهش و تحقیق برای ارتقای قابلیتها تنها بخشی از اعمالیست که باید مدیریت شوند. توجه و پیگیری این مسائل هرچند چالش برانگیز اما لذتبخش است ولی هرچه به اواخر بازی میرسیم مدیریت پایگاه و اوضاع کلی، سخت و اذیت کننده میشود. درواقع بازی ممکن است در بازه زمانی کوتاهی چند چالش سخت برای شما ایجاد کند بعنوان مثال در شرایطی که تنها چندروز تا رسیدن خورشید باقی مانده است طوفان مغناطیسی از راه میرسد و خرابی و دردسرهای زیادی با خود میآورد. از سوی دیگر در چنین وضعیتی ممکن است آلترها از این که چرا غذای آنها قارچ است ناراحت شوند و به شما هشدار دهند که اگر فکری به حال غذا نکنید علیهتان شورش به راه میاندازند. البته تنها نگرانی شما نباید آنها باشند بلکه برخی مشکلات فنی هم به مانند باگ دشمن شما محسوب میشوند و مخصوصا در اواخر بازی تجربه لذتبخش را تحت تاثیر قرار دارند.
نقد و بررسی بازی Elden Ring Nightreign
روایتی که جان میبخشد و پایانی که ضعف دارد
اتاق ارتباطات؛ جایی که اکثر اتفاقات مهم داستانی از همانجا رقم میخورد. در میان سروکله زدن با وضعیت کنونی و تلاش برای رهایی از مخمصه، از زمین و شرکت مرتبط با قضایا با شما تماس میگیرند تا علاوه بر دریافت گزارش از آخرین تحولات در پایگاه، نقشهی نجات و بازگشت به زمین را با شما پیگیری کنند. نکته حائز اهمیت آن است که ماده Rapidium احتمالا دلیل اصلی تلاش آنها برای برگرداندن شما به زمین است چرا که این یک دستاورد بزرگ و تاریخی حساب میشود. البته هرچه میگذرد اوضاع پیچیدهتر میشود و با توجه به امکان انتخاب دیالوگ میتوانید تصمیمات حیاتی و مهمی را بگیرید. اعتماد و احتیاط دو رکن مهم در انتخاب دیالوگ است و گاهی چنان بر سر دوراهی گیر میکنید که پیدا کردن راه منطقی برایتان بسیار دشوار خواهد بود. همسر سابقتان هم از زمین با شما مدام تماس میگیرد و این که چقدر او را وارد این ماجراها کنید تحت تاثیر دیالوگهای شما خواهد بود. تنوع مناسب و جذابیت در نوع رفتار و انتخاب دیالوگها در مقابل با شرکت و همسرتان از نقطه قوت بازی محسوب میشود. این که شما مدتی را درگیر ساخت و توسعه پایگاه باشید و با چالشهای گیمپلی سروکار داشته باشید چیز جذابی است اما ممکن است بعد از مدتی احساس خلا و خستگی نسبی کنید؛ درست در همان شرایط تماس از زمین با شما گرفته میشود و ابعاد جدیدی به داستان اضافه میشود که نبض روایت را مجددا قوت میبخشد. البته در میان این تماسها شما با آلترها نیز گفتوگوهای مهمی درباره وضعیت کنونی خواهید داشت ولی بهرحال جریان اصلی داستان در همان تماسهای شخصی میان شما و زمین پیش میرود.
بارها درمیانههای بازی و مخصوصا اواخر آن، از آنچه که انتخاب کردم و آنچه که قرار است انجام دهم هیجانزده میشدم و بیصبرانه منتظر سرنوشت تک تک شخصیتها از جمله آلترها بودم چرا که درطول روند داستان، نجات یان و آلترها و برگشت پیش Lena همسر سابق یان، هدف مهم من شده بود و پایهریزی خیلی خوبی درطول دهها ساعت تجربه برایم رقم زده بود. متاسفانه پایانبندیها تا حدی ناامیدم کردند. پایانی که من در تجربه و ستون اصلی بازی خودم دیدم فاصله محسوسی با پیشبینیهایم داشت و از نظر منطقی جور در نمیآمد. حتی با بازگشت به سیوهای عقبتر و یا بررسی پایان.بندیهای دیگر در اینترنت بازهم آنچنان قابل درک نبودند. البته این موضوع برای تمام پایانها صدق نمیکند و تعدادی از آنها هرچند تلخ اما قابل درک و جالب توجه بودند. با این همه اما همگی پایانها از یک مشکل مشترک نیز رنج میبرند یعنی کوچک و خلاصه کردن سرنوشتها. کمی قبل از اتمام بازی The Alters استرس به نهایت خود میرسد و هیجان بالایی شما را همراهی میکند و آماده میشوید تا عواقب تصمیمات بزرگتان را ببینید اما گویی که توسعهدهندگان در Bit 11 منابع و زمانشان، شایدهم حوصلهشان تمام شده و در پنج دقیقه کار را تمام کردهاند. نمیخواهم بگویم پایانبندیها مثلا ضعیف یا بد هستند بلکه صرفا تلاش دارم تا بگویم در مقایسه با آنچه ساعتها پایهریزی کرده بودند انتظار به تصویرکشیدن چیزهای بیشتر و منطقیتری در پایانبندی داشتم. در بحث صداگذاری و موسیقی هم چیزی نیست که بگویم قابل توجه و خاص باشد اما تاثیر منفی در دیگر چیزها ندارد.