دنیای «باباسفنجی شلوارمکعبی» در صنعت بازیهای ویدیویی فراز و نشیبهای زیادی داشته است؛ از شاهکارهایی مثل Battle for Bikini Bottom تا شاید بتوان گفت تعداد زیادی عناوین فراموششدنی که حتی اسمش را من و شما به خاطر نمیآوریم. اما بازی SpongeBob SquarePants: Titans of the Tide ادعای متفاوتی دارد. این بازی دیگر یک پلتفرمر ساده و کوچک نیست و قرار است یک عنوان تمامعیار نسل نهمی باشد که قصد دارد روی تمامی پلتفرمهای قدرتمند امروزی خودنمایی کند و آنقدری به خودش اطمینان داشته که برای نسل هشتم کنسولها عرضه نشده است. آیا این اسفنج محبوب توانسته با عنوان بازی SpongeBob SquarePants: Titans of the Tide زیر فشار اقیانوس و انتظارات بالای هواداران امروزیاش که از بچه شش ساله تا آدم چهل ساله است دوام بیاورد؟ با کریتیک لنز باشید تا به این پرسش پاسخ بدهیم.
خوشرنگترین باب اسفنجی
این نقد و بررسی پس از ۵ ساعت تجربه نسخه PS5 نوشته شده است.

برخلاف نسخههای قبلی بازیهای باب اسفنجی در کنسولهای نسل هشتیم که محدودیتهای فنی مشهودی داشتند (شاید هم بودجه خیلی محدودتری داشتند!)، بازی جدید Titans of the Tide انصافا یک جهش گرافیکی بزرگ محسوب میشود. سازندگان با بهرهگیری از قدرت سختافزارهای مدرن، دنیای زیر آب را با جزئیاتی خیرهکننده بازسازی کردهاند. بافت اسفنجی خود باب، زبری پوست پاتریک و بازتاب نور روی حبابها و صخرههای مرجانی، زندهتر از همیشه به نظر میرسند.
بازی روی کنسولهای نسل نهم و رایانههای شخصی قدرتمند، با رزولوشن 4K و نرخ فریم ۶۰ ثابت اجرا میشود که تجربهای بسیار روان را در بخشهای پلتفرمینگ رقم میزند. نورپردازی حجمی که موتور گرافیکی بازی با خود به ارمغان آورده، در اعماق دریا اتمسفری را خلق کرده که گاهی فراموش میکنید در حال تجربه یک بازی کارتونی هستید. البته در صحنههای بسیار شلوغ نبرد با تایتانها، گهگاهی بافتها با تأخیر بارگذاری میشوند و این موضوع یک ضد حال اساسی در دنیای رنگارنگ و بامزه بازی است هرچند این مشکل به زیبایی کلی لطمه نمیزند. من در نظرات گیمرها در شبکههای اجتماعی خواندن که بازی روی Steam Deck نیز عملکرد فوقالعادهای دارد و با تنظیمات متوسط، نرخ فریم پایداری ارائه میدهد که آن را به گزینهای عالی برای تجربه پرتابل تبدیل میکند و خودم هم بر اساس تجربه کوتاه بازی روی نینتندو سوییچ ۲ میتوانم ادعای مشابهی داشته باشم و باید گفت بازی روی کنسولهای دستی هم بهینه عمل میکند.

اگر قصد تجربه بازی روی پلیاستیشن 5 را دارید، یک لایه تجربه اضافه در انتظار شماست. سازندگان از قابلیتهای کنترلر DualSense به شکل غافلگیرکنندهای خوب استفاده کردهاند. ویژگیهای این کنترلر به شما اجازه میدهد تفاوت راه رفتن روی شنهای نرم کف اقیانوس با سطوح فلزی رستوران خرچنگ را حس کنید. همچنین تریگرهای دسته هنگام استفاده از ابزارها (مثل قلاب سندی) مقاومت متغیری نشان میدهند. این موارد در دنیای بازیهای باب اسفنجی قفل بود و حالا که شاهد آن هستیم، حس میکنیم سازندگان بالاخره این فرنچایز را جدیتر از قبل گرفتند.
سیستم مبارزات و تنوع شخصیتها
بازی به شما اجازه میدهد بین باباسفنجی (متعادل)، پاتریک (پر زور و قدرتی!) و در برخی موارد سندی (سریع و هوایی!) سوییچ کنید. هرچند این تنوع جذاب است، اما سیستم مبارزات با دشمنان معمولی همچنان از عمق کافی برخوردار نیست. هوش مصنوعی دشمنان ,واقعا ساده است و مثل جلبک فکر میکنند و اکثر آنها با استراتژی فشردن پیاپی دکمه مربع شکست میخورند. سازندگان میدانند که مخاطب اصلی بازی آنها کودکان هستند و از همین رو اکشن بازی را خیلی ساده و دم دستی برگزار کردند. این مسئله باعث میشود با وجود درخت مهارت جدید، مبارزات معمولی بعد از نیمی از بازی کمی تکراری شوند و چالش اصلی فقط در باسفایتها حس شود.

این کمکاری در بخش اکشن در طراحی مراحل بازی کمتر دیده میشود اما اینطور نیست که این بخش با مشکل مواجه نباشد. درواقع طراحی مراحل بازی ترکیبی از نبوغ و کلیشه است. محیطهای از نظر هنری بینظیرند؛ از جنگلهای جلبکی نئونی تا شهرهای باستانی غرق شده. گشت و گذار برای پیدا کردن لباسهای مخفی که ارجاعات خندهداری به میمهای اینترنتی دنیای باب اسفنجی دارند، انگیزه اصلی برای کاوش است. با این حال، بازی در دام ماموریتهای فرعی لوس و بیمزه میافتد. ساختار برخی مراحل اصلی بر پایه فرمول قدیمی برو سه آیتم را پیدا کن و برگرد بنا شده است که گاهی ریتم هیجانانگیز داستان را کند میکند.
یک ویژگی کلیدی مغفول واقع شده اضافه شدن حالت کو-آپ محلی (Local Co-op) به بازی است. تصور میکنم اگر بازی یک حالت دو نفره داشت به مراتب جذابتر میشد اما سازندگان قید این کار را زدهاند.
یکی از نقاط قوت بازی که کمتر به آن پرداخته شده، توجه سازندگان به گزینههای دسترسیپذیری است. بازی دارای تنظیمات گستردهای برای افراد کوررنگ، قابلیت تنظیم اندازه متون و حتی گزینههایی برای سادهسازی مبارزات و پلتفرمینگ است که باعث میشود بازی برای تمام سنین و با هر سطح توانی قابل تجربه باشد. شخصا از این توجه بازیسازان به همه اقشار خوشم آمد و این را نکتهای بس آموزنده برای سایر استودیوها میدانم.
کوتاه مثل برف

نکته بحثبرانگیز بازی، کوتاه بودن بخش داستانی (حدود ۵ تا ۶ ساعت) است. اما سازندگان محتوای پس از پایان بازی (End-game) جذابی تدارک دیدهاند که این کوتاهی را جبران میکند:
- مینیگیمها: چالشهای آشپزی و رانندگی بسیار اعتیادآور.
- حالت New Game Plus: تجربه دوباره داستان با دشمنان سرسختتر و مهارتهای باز شده.
- شخصیت مخفی: بزرگترین پاداش اتمام بازی، باز شدن شخصیت آقای خرچنگ (Mr. Krabs) به عنوان کاراکتر قابل بازی است! کنترل آقای خرچنگ با انیمیشنهای خاص و حملات عجیب و غریبش، انگیزه فوقالعادهای برای تمام کردن بازی است.
نقطه قوت بازی SpongeBob SquarePants: Titans of the Tide باب اسفنجی ۲۰۲۵ که هیچ نقدی بر آن وارد نیست، وفاداری به روح سریال است. صداپیشگان اصلی بازگشتهاند و طنز بازی دقیقاً همان چیزی است که طرفداران میخواهند و از دنیای دیوانهوار باب اسفنجی و دوستانش برمیآید. دیالوگهای عجیب و غریب و موقعیتهای عجیبوغریبتر، همه و همه در اینجا وجود دارند. داستان بازی هم که حول محور پایین رفتن مرموز سطح آب و بیدار شدن تایتانها در دنیای بیکینی باتم میچرخد، حس ماجراجویی و البته بااصالتتری (دیگر شاهد کپی پیست داستانهای اپیزودهای مختلف نیستیم) بیشتری نسبت به داستانهای کلیشهای قبلی بازیهای باب اسفنجی دارد.

در نهایت باید گفت این بازی قطعا انقلابی در سبک پلتفرمر نیست، اما یقینا بهترین، زیباترین و خوشساختترین ماجراجویی باباسفنجی است که تاکنون ساخته شده است و بعید میدانم جزو نسخههای زود فراموش شونده از این سری باشد!
