پیش‌نمایش بازی Enotria: The Last Song

پیش‌نمایش بازی Enotria: The Last Song

شاید شما هم مثل من از شنیدن «سولز‌لایک» خسته شده باشید. به عنوان طرفدار این ژانر و استودیوی بنیان‌گذار آن، باید اعلام کنم که دلم از فضایی که در دنیای گیمینگ حاکم شده، پر است. حتی بازی‌هایی که خود سازنده‌های آن اعلام می‌کنند که سولز‌لایک نیستند هم توسط بسیاری، حتی رسانه‌ها سولز‌لایک معرفی می‌شوند. در میان سیل عظیم این بازی‌ها، یک عنوان تا حدی خودش را از جمعی که در آن قرار دارد، جدا می‌کند؛ «Enotria». با کریتیک‌لنز همراه باشید تا  به شرح پیش‌نمایش بازی Enotria: The Last Song بپردازیم.

پاستای خوش‌رنگ ایتالیایی

این نقد و بررسی بر اساس نسخه‌ مخصوص منتقدین، و پس از 15 ساعت تجربه‌ بازی در پلتفرم PlayStation 5 انجام شده است.

پیش‌نمایش بازی Enotria: The Last Song

اینجا آسمان آفتابی است

اگر به فضای بازی‌های سولز‌لایک توجه کنید، می‌بینید که فضا و آرت‌استایل کلی آن‌ها، دارک و سنگین هستند. در بیشتر مواقع این فضا‌سازی همراستا با دیگر بخش‌های بازی است. در انوتریا اما خبری از فضای تیره‌ و تار نیست. بعد از اینکه بخش آموزشی بازی را می‌گذرانید از داخل غار خارج می‌شوید و با مزرعه خوش‌رنگ و زیبای گل‌های آفتاب‌گردان مواجه می‌شوید. طراحی هنری و نورپردازی بازی حتی با توجه به اندازه تیم سازنده بسیار زیبا است و غیر قابل انکار است.

طراحی‌های هنری خوش رنگ و لعاب تنها مورد، در فضای هنری بازی نبود که توجه من را به خود جلب کرد. فرهنگ کلی‌ای که بازی در آن جریان دارد، ایتالیا است، درست مثل تیم سازنده. و این موضوع در جنبه‌های مختلف بازی قابل لمس است. بازتاب فرهنگی‌ای که در اینتوریا به آن برخوردم، بازی بلاسفموس را به یادم انداخت. عنوانی که توسط تیمی اسپانیایی ساخته شد و در تار و پود آن می‌شد فرهنگ اسپانیا، خصوصا منطقه‌ای که تیم سازنده در آن سکونت داشت، دید و شنید. به طور کلی این موضوع بازتاب فرهنگی، خیلی جذاب است. این نکته به بازی هویت و شخصیت منحصر به فرد می‌دهد.

طراحی دشمن‌ها و باس‌های بازی برگرفته از فرهنگ و تاریخ ایتالیای پسا رنسانس است. المان‌های مختلف بازی نیز از همین روند پیروی می‌کنند. نکات ریز و درشت دیگری نیز در این بازی وجود دارد که سبب شده اینوتریا هویت منحصری به خود بگیرد. مانند بان‌فایر‌های بازی که تاری است که باید آن را بنوازید تا فعال شود و ان‌پی‌سی‌های بازی، حداقل افرادی که در دموی بازی حضور داشتند، شخصیت‌های جالبی هستند و صداپیشگی جذابی دارند.

شاید سخت‌ترین کار برای استودیو‌هایی که تلاش می‌کنند بازی سولز‌لایک بسازند، شبیه‌سازی سیستم روایی بازی‌های فرام‌سافتور است. نمونه‌های بد سعی می‌کنند صرفا در توضیحات آیتم‌ها و نوشته‌ها قصه بگویند که کاملا با شکست مواجه می‌شوند. چرا که به نظرم نکته‌ کلیدی‌‌ ماجرا را فراموش می‌کنند. اینکه بازیکن در وهله‌ اول باید به بازی و روایت اهمیت بدهد تا بشیند و نوشته‌های مختلف بازی را مطالعه کند.

در هر صورت چیز زیادی در دموی اینوتریا نبود که بتوانم با قاطعیت از کیفیت روایی آن حرف بزنم، اما از طرف دیگر با چیزی بدی هم مواجه نشدم. تجربه‌ شخصی من از بازی با توجه به فضا‌سازی فرهنگی بازی، کنجکاوی اولیه را در من ایجاد کرد و این موضوع خیلی امیدوار کننده‌تر از دیگر بازی‌های سولز‌لایک است.

 

پیش‌نمایش بازی Enotria: The Last Song

آشپز‌های ایتالیایی شمشیر به دست

زمانی که همان ابتدا در بخش آموزش بازی سر می‌کردم، اولین حسی که به من دست داد، شباهت سیستم مبارزه به عنوانی مانند Lies of P بود. سیستم مبارزه همانطور که از ژانر آن برمی‌آید، با مدیریت منابع مختلف (استامینا) انجام می‌شود و زیر خط خون هر دشمن خط ایستایی نیز وجود دارد که سیستم پری کردن بازی را بیشتر شبیه به سکیرو و پینوکیو می‌کند. به این معنا که بعد از چندین بار پری کردن و فشار مستمر نهایتا می‌شکند و بازیکن می‌تواند ضربه‌ای کاری به دشمن وارد کند. با توجه به این سازوکار، پری کردن خیلی ساده‌تر از عنوانی مثل دارک‌سولز است. منطقا برای شکستن ایستایی دشمن نیاز است چندین پری پی‌درپی انجام شود، پس نمی‌توان سیستم پری را دشوار در نظر گرفت. سلیقه‌ من و بسیاری از طرفداران ژانر یک بار پری، یک دمیج سنگین است، اما در مورد صداگذاری و اشارات بصری لحظه‌ پری کردن در اینوتریا می‌توانم نظر مثبت خود را اعلام کنم. با اینکه همچنان در حد و اندازه‌ عنوان‌های محبوب ژانر زرق و برق ندارد و دلنشین نیست، اما همچنان از عنوانی مانند Lords of the Fallen بهتر بود.

در مورد دشمن‌های مختلف بازی و باس‌فایتی که در دموی بازی وجود داشت باید بگویم، با عنوانی به نسبت دشوار‌تر سر و کار داریم. دشمن‌های معمولی بازی همچنان که معمولی هستند می‌توانند با یک بی‌دقتی تبدیل به کابوس بازیکن تبدیل شوند، اما دشمن‌های به اصطلاح الیت بازی به شدت دشوار‌تر. از نظر سختی و دمیجی که این گروه از دشمنان بازی روانه شما می‌کنند، آن‌ها را می‌توان به دشمن‌های الیت در New Game + بازی‌های فرام‌سافتور نسبت داد. از این جهت آهنگ بازی مشکل‌دار است. شدت‌گیری دشواری بازی در نمودار آهنگ بازی، در لحظاتی که به این دشمن‌ها برخورد می‌کنید، سر به فلک می‌کشد. تا حدی که باس اصلی منطقه دشواری بسیار منطقی‌تری دارد. می‌توان در نظر گرفت که به این شکل طراحی صورت گرفته که بازیکن بعد از شکست باس اصلی منطقه بار دیگر به همان منطقه، قوی‌تر بازگردد و مناطقی که توسط این دشمنان سرسخت، از آن‌ها محافظت می‌کردند را بگردد.

پیش‌نمایش بازی Enotria: The Last Song

اصلی‌ترین سیستم پیشرفت و قوی‌شدن شخصیت بازیکن همان سازوکار جمع کردن روح است که همه با آن آشنا هستیم. اما در اینوتریا سیستم دیگری نیز وجود دارد. کلاس‌بندی بازی طوری طراحی شده تا دست بازیکن بسته نباشد و شما می‌توانید با گرفتن و عوض کردن ماسک‌های موجود در بازی کلاس شخصیت خود را تعویض کنید. این ماسک‌ها در اصل همان کلاس‌های پایه‌ای است که در بازی‌های نقش‌آفرینی با آن‌ها آشنایی دارید، البته با اضافه شدن همان بحث فرهنگی که ابتدای مطلب به آن اشاره کردم.

بعد از شکست دادن تعداد مشخصی از دشمن‌ها امتیاز دیگری نیز نصیب شما می‌شود که با آن می‌توانید در درخت توانایی‌هایی که در منو وجود دارد، ویژگی‌های جدیدی را آزاد کنید که در روند بازی به شما کمک کند. این سیستم ثانویه قوی‌شدن می‌تواند بازی را در دسترس گستره‌ بیشتری از بازیکنان قرار دهد و امکان تنوع در بیلد‌هایی که بازیکنان می‌سازند را بیشتر کند. در نظر داشته باشید که در طول دموی بازی به طور کلی در همه بخش‌ها، آموزش خیلی ضعیف انجام می‌شد و خیلی سخت متوجه سیستم‌های متنوع و نسبتا پیچیده بازی شدم.

پیش‌نمایش بازی Enotria: The Last Song

معماری ناب ایتالیایی

یکی از مشخصه‌های بازی‌های سولز‌لایک، لول‌دیزاین در هم تنیده و به هم متصل نقشه‌‌های بازی است. بیشتر عنوان‌های سولز‌لایک هم در این بخش دچار مشکل می‌شوند و نمی‌توانند شبیه به چیزی که From Software ارائه می‌دهد طراحی کنند. در اینوتریا اما تا جایی که در دموی بازی در دسترس بود، شاهد لول‌دیزاین نسبتا خوبی بودم. خصوصا در منطقه دوم بازی که داخل شهر جریان دارد. سختار مارپیچ شهر، خیلی روان و ساده نقاط مختلف را به هم می‌رساند و در میان‌بر‌های خوبی را باز می‌کرد.

گشت و گذار در بازی نیز با توجه به پازل‌های سکو‌بازی در اینوتریا خیلی جالب‌تر از چیزی شد که انتظار داشتم. با یکی از توانایی‌های خود می‌توانید در مکان‌های مشخص بازی سکو‌هایی باز کنید که چالش و معمای پلتفرمینگ باز می‌کنند که هم برای پیشبرد روند بازی کاربرد دارند و بخشی از نقشه را به بخش دیگر وصل می‌کنند و همینطور آهنگ کلی روند بازی را به شدت جذاب‌تر می‌کند. می‌توانم متصور شوم که این چالش‌های سکو‌بازی از لول‌دیزاین خاص دارک‌سولز که در میان گیمر‌ها به پارکور سولز معروف است الهام گرفته شده، اما تاکید بیشتر به این مدل سکوبازی با قرار دادن سازوکار جذاب، خیلی خوب این بخش از بازی را به دیگر وجوه آن پیوند زده است. جالب‌ترین بخش بازی در اینوتریا برای من همین سکو‌بازی آن بود.

 

پیش‌نمایش بازی Enotria: The Last Song

مشخص است که اینوتریا با طراحی هنری خاص خود و فضا‌سازی تلاش کرده تا صرفا یک عنوان سولز‌لایک دیگر نباشد. سیستم‌های استاندارد را به خوبی ارائه داده و سیستم‌های جدید‌تر و خاص‌تر به‌ فورمول اضافه کرده است. چالش بازی با توجه به دشمنانی که در دموی بازی با آن‌ها مواجه شدم، اینوتریا چالش برانگیز خواهد بود و می تواند توجه بسیاری را به خود جلب کند. اما گل سرسبد اینوتریا در دموی بازی، تاکید خاص بر گشت و گذار و چالش‌های سکوبازی آن بود. این عنوان ارزش آن را دارد تا روز عرضه آن نیم‌نگاهی به آن داشته باشید.

5/5 - (1 امتیاز)
۷.۵
نمره سایت
--
متاکریتیک
Enotria: The Last Song is a soulslike set in a beautiful sun-lit world inspired by Italian folklore where the brightest sun casts the darkest shadow. Wear unique role-altering masks, face formidable foes and alter reality with the power of Ardore to unravel the secrets of Enotria.
تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۴۰۳
پلتفرم: PC , PS5 , Xbox Series S , Xbox Series X
توسعه دهنده: Jyamma Games
ناشر: Jyamma Games