Assassin’s Creed Shadows پا به سرزمینی گذاشته که سالها در رؤیای هوادارانش جا خوش کرده بود؛ ژاپن دوران فئودال، جایی که مرز میان افتخار و خون، باریکتر از تیغهی یک کاتانا است. استودیوی Ubisoft با این انتخاب، تلاش کرده روحی تازه در کالبد مجموعهای بدمد که چند سالی میشود میان تکرار و تقلید، تعادل خود را از دست داده است. Shadows، با وعده گره زدن سرنوشت یک نینجای خاموش و یک سامورایی تنومند، میکوشد مخاطب را هم به تحسین وا دارد و هم به او یادآوری کند که این برهه تاریخی، صرفا یک زمینه تزئینی در بازی نیست. اما پرسش آنجاست که این بازی تا چه اندازه به عمق این فرهنگ رسیده و تا چه حد در سطح باقی مانده؟ همراه کریتیکلنز باشید.
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از 50 ساعت تجربه بازی در پلتفرم PS5 انجام شده است.
«سایهی نحس فئودالیسم»
Assassin’s Creed Shadows جدیدترین نسخه از مجموعه شناخته شده «Assassin’s Creed»، شما را به دل «ژاپن فئودال» میبرد. این بازی همانند سایر نسخههای مجموعه، ترکیبی از گیمپلی اکشن، مخفیکاری و المانهای نقشآفرینی است. Assassin’s Creed Shadows برای پلتفرمهای PS5، Xbox Series X|S و PC منتشر شده و شما را در نقش دو شخصیت کلیدی قرار میدهد: Yasuke, یک سامورایی آفریقایی که در خدمت دایمیوهای ژاپنی قرار گرفته، و Naoe یک نینجای ماهر که در دل این جهان پر از تضادهای سیاسی و اجتماعی به دنبال کشف هویت واقعی و خانوادگی خود است. هر یک از این شخصیتها با چالشها و انگیزههای متفاوت خود، در تلاشند تا مسیرشان را در دنیای فئودالی پر از خیانت و استبداد پیدا کنند.
اسم من را فریاد بزن: یاسوکه!
بازی Assassin’s Creed Shadows روایتگر برههای از تاریخ ژاپن است که در آن، نبردهای خونین و کشمکشهای سیاسی سایه افکنده بود. در این عنوان، بازیکن وارد دنیای تاریک و پرآشوب دوران Sengoku (اواسط قرن 15 تا اوایل قرن 17 میلادی) میشود. بازی با حضور و کنترل Yasuke، شخصیت تاریخیای که همچون سایهای در تاریخ ژاپن جا خوش کرده، آغاز میشود. یاسوکه که در ابتدا بهعنوان بردهای آفریقایی به ژاپن آورده شده، در طول گذر زمان به یکی از شخصیتهای کلیدی تاریخ ژاپن تبدیل شده است. این شخصیت که با نام واقعی Diogo شناخته میشود، به دلیل تفاوت ظاهریاش و رنگ پوست تیرهاش و از آنجایی که Lord Nobonaga به افراد متفاوت علاقمند بود خیلی زود مورد توجه قرار گرفته و به درجات بالایی در ارتش او رسید. بازی به چندی بعد فلش فوروراد میخورد، زمانی که ارباب Nobonaga به هوننو-جی حمله کرده و یاسوکه با رشادت تمام در خدمت ارباب نوبوناگا است.
«نائوئه»، دیگر شخصیت بازی است که اتفاقات، از دید او روایت میشود. بازی به طرز زیبایی همین نبرد را از دید Naoe به تصویر می کشد.
در پی حمله به معبد، پدر Naoe کشته شده و جعبهای مقدس و ارزشمند که حاوی راز و گنجینههای خانوادگی آنهاست، به سرقت میرود. این جعبه تنها یک شی مادی نیست، بلکه حامل رموزی کلیدی است که میتواند مسیر تاریخ ژاپن را دگرگون کند.
کمی جلوتر نوبوناگا سقوط میکند و یاسوکه و Naoe در آن لحظه سرنوشتسازبه هم برخورد میکنند و سرنوشتشان به هم گره میخورد.
از این لحظه به بعد، Assassin’s Creed Shadows با استفاده از ساختاری پیچیده، همزمان دو دیدگاه متفاوت از دو شخصیت متضاد را در پیش میگیرد. علیرغم اینکه Assassin’s Creed Shadows از نظر ساختار داستانی و موضوعات تاریخیاش، پتانسیلهای چشمگیری را به نمایش میگذارد و در مراحل پایانی به شدت موفق میشود تا گرههای داستانی خود را به شیوهای نسبتا موفق باز کند، به ویژه زمانی که اتفاقات و تراژدیهایش به شدت سانتیمانتال شده، یک نقص بزرگ و غیرقابل چشمپوشی، باعث شده تا قصه «اساسینز کرید شدوز» در نهایت نتواند به تمام ظرفیتهای خود دست یابد. این نقص، که چیزی جز دیالوگهای سطحی و فاقد عمق نیست، به طور جدی بر کیفیت کلی داستانسرایی بازی تأثیر گذاشته است.
دیالوگها به ندرت توانستهاند احساسات و انگیزههای درونی شخصیتها را به درستی منتقل کنند. در بیشتر مواقع، گفتگوها از نوعی کمتوجهی به جزئیات و عدم تلاش کافی در شخصیتسازی درست رنج میبرند. این دیالوگها نه تاثیری عاطفی بر مخاطب میگذارند، و نه حتی در بسیاری از موارد، عمق و ایدههای فلسفی هستند که باید به طور طبیعی در چنین داستانی جریان پیدا کنند. نتیجه این شده در حالی که بازیکن درگیر روند داستان و رویدادهای آن شده، بهطور پیوسته از درک شخصیتها و باورپذیری انگیزههای آنان باز میماند.
یکی از مواردی که به وضوح ضعف دیالوگها را نمایان میسازد، این است که سرنوشت بسیاری از شخصیتها در بازی، به شکلی سطحی و بدون احساس، پیش میرود. این فقدان عمق در تعاملات و مکالمات، باعث شده تصمیمات و تغییرات سرنوشتساز شخصیتها، تاثیر کمتری بر مخاطب داشته باشند. تنها در موارد خاصی _مثل برخی از لحظات حضور یاسوکه و نائوئه_ است که هنوز میتوان ردپای احساسی را در دیالوگها یافت، اما حتی این موارد نیز به شکلی بسیار محدود و سادهانگارانه ارائه شدهاند.
در نهایت کیفیت دیالوگنویسی در این بازی باعث شده Assassin’s Creed Shadows نتواند از پتانسیل عظیم خود برای روایت داستانی تاثیرگذار بهرهبرداری کند. در واقع، ضعف در این بخش از بازی بهطرز چشمگیری به روند کلی داستان آسیب وارد کرده است. اما همانطور که اشاره کردم خود قصه و به خصوص پایانبندی آن همچنان خوب است و تا انتها کشش لازم را در مخاطب نگه میدارد.
حضور فیزیکی در قرن 16
در Assassin’s Creed Shadows گیمپلی بهگونهای طراحی شده که به طور مداوم بازیکن را درگیر و انگیزهمند نگه دارد. پیشروی بازی و Pacing آن با دقت بالایی تنظیم شده است، بهگونهای که هیچگاه احساس رکود یا کسالت نخواهید کرد. طراحی ساختار ماموریتها و چالشها به شکلی است که از آغاز تا پایان، بازیکن را با لذت و تنوع در مراحل مختلف مواجه میکند، در حالی که در عین حال به پیشروی داستان و شخصیتها توجه دارد.
نقشه بازی بسیار وسیع و متنوع است. محیطهای مختلف که شامل مناطق طبیعی و روستایی، شهرهای گوناگون، معابد و مزرعهها و مناطق کوهستانی هستند، به بازیکن این فرصت را میدهند تا در دنیای بازی به طور آزادانه گشت و گذار کند و به کشف رازها و غنائم بپردازد. یکی از مشکلاتی که در بازی وجود دارد بحث مسیریابی است. به خصوص در مناطقی که با پوشش گیاهی سنگین و بلند روبرو هستیم کمی رسیدن به نقطه مورد نظر میتواند سخت و دشوار باشد. و هر چه به انتهای بازی نزدیک میشویم به خاطر نوع مناطق و پستی و بلندی آن، به این دشواری افزوده می شود.
تنوع ماموریتهای جانبی به طرز چشمگیری بالاست و در کنار ماموریتهای اصلی، میتوانند تجربهای کاملاً متفاوت و سرگرمکننده را فراهم کنند. این ماموریتها به بازیکن فرصتی میدهند تا نه تنها در خط داستانی پیش برود، بلکه با فعالیتهای جانبی به کشف بیشتر دنیای بازی بپردازد. انواع QTE در اجرای کاتا و مدیتیشن، ادای احترام و راز و نیاز در معابد، کاوش در خرابهها و مکانهای باستانی، تسخیر قلعهها و غیره لیست بلندبالای فعالیتهای جانبی در اساسینزکرید شدوز هستند که به طرز هوشمندانهای به غنای گیمپلی افزوده و بازیکنان را با چالشهای متنوعی روبهرو میکند که احساس تازگی و هیجان را در طول بازی حفظ میکنند. بالا رفتن از مناطق مرتفع نقشه و Leap of Faith هنوز هم لذت بخش است؛ و همان حس آشنا و لذتبخش را برای طرفداران سری فراهم میآورد.
رابط کاربری و منوهای اساسینز کرید: شدوز یکی از نقاط قوت مهم آن هستند. این بازی در طراحی رابط کاربری خود بسیار خلاقانه عمل کرده و تجربهای کاربرپسند و جذاب را برای بازیکنان فراهم کرده است. این UI به شکلی طراحی شده که در عین سادگی، امکانات متنوع و ضروری را در دسترس قرار میدهد. یکی از ویژگیهای برجسته این منو، سیستم پیگیری کوئستها و ماموریتهای بازی است که به شکلی خلاقانه، جذاب و موثر طراحی شده است.
مجموعا عنصر گشت و گذار در بازی Assassin’s Creed Shadows با بهرهمندی از طراحی دقیق و تنوع بالای محیط و ماموریتها، علاوه بر ارائه یک تجربه جذاب و غنی، به بازیکن حس پاداشدهی (Rewarding) و پیشرفت مداوم را القا می کند.
نینجا vs. سامورایی
یکی از ویژگیهای برجسته در Assassin’s Creed Shadows، سیستم مخفیکاری است که بهطور دقیقی با عناصر اکشن و مبارزات ترکیب شده است. بازی به بازیکن این امکان را میدهد که در بیشتر مواقع از طریق مخفیکاری، از دید دشمنان پنهان بماند و به آرامی به اهداف خود نزدیک شود. پنهان شدن در سایهها و استفاده از محیط برای گریز از چشم دشمنان، از جمله ویژگیهای مهم مخفیکاری بازی هستند که در ایجاد حس واقعی یک Assassin کمک میکند. اما یکی از جذابترین جنبههای این بازی، نحوه پیشروی و ویژگیهای دو شخصیت اصلی آن، یعنی یاسوکه و نائوئه است. این دو شخصیت نه تنها در داستان و ویژگیهای شخصیتیشان تفاوت دارند، بلکه در نحوه پیشروی در بازی نیز تمایزات قابل توجهی وجود دارد.
یاسوکه به عنوان یک جنگجوی ماهر و توانمند، در برخوردهای نزدیک و درگیرهای پرتعداد بهشدت مؤثر است. سیستم مبارزات برای او به گونهای طراحی شده که با سلاحهای سنگین، حملات قدرتمند و تواناییهایی که در اختیارش قرار دارد باعث میشود انبوه دشمنان را در کمترین زمان ممکن از پای درآورد. اما از آن طرف، پیشروی مخفیانه Yasuke چندان کاربردی نیست و با توجه به فیزیکش، خیلی زود لو می رود. علاوه بر آن قابلیتهای بالا رفتن از در و دیوارش بسیار محدود است.
در مقابل، Naoe یک شخصیت با مهارتهای ویژه در مخفیکاری است. او به عنوان یک نینجای ماهر، قادر است از محیط برای پنهان شدن و به دام انداختن دشمنان استفاده کند. برخلاف یاسوکه، نائوئه میتواند از تاکتیکهای پنهانکاری بهره ببرد و به راحتی از دید دشمنان خارج شود. مبارزات نائوئه معمولاً از شیوههای چابکتر و سریعتر است و او ترجیح میدهد که به جای مبارزات طولانی، با حملات سریع و غافلگیرانه دشمنان را از بین ببرد. این تفاوتهای استراتژیک به بازیکن این فرصت را میدهد که با هر شخصیت، سبکهای متفاوتی از بازی را تجربه کند و در مواجهه با چالشهای مختلف تصمیمگیری کند.
در واقع، سیستم پیشروی و مبارزات بازی به نحوی طراحی شده که هر یک از این دو شخصیت از زاویهای متفاوت دنیای بازی و ماموریتها را دنبال میکنند. یاسوکه با تواناییهای فوقالعاده در نبردهای تن به تن و مستقیم و نائوئه با استراتژیهای پنهان و تاکتیکهای مخفیانه، یک تجربه گیمپلی متنوع و غنی را برای بازیکنان فراهم میآورند.
همچنین اجرای تمامی این موارد ذکر شده بدون وجود کنترل دقیق و پارکور مناسب اصلا میسر نبود، که خوشبختانه سازندگان به خوبی از پس این امر بر آمدهاند.
غنائم جنگی
در Assassin’s Creed Shadows، سیستم لوت به یکی از ارکان مهم گیمپلی حضور دارد و به بازیکن احساس پاداشدهی و پیشرفت را القا می کند. این سیستم با آیتمهای متنوع شامل سلاحها، زرهها و ابزارهای ویژه، به بازیکنان این امکان را میدهد تا شخصیت خود را بهطور قابل توجهی بهبود دهند و تجربهای شخصیتر و منحصر به فرد از بازی داشته باشند. سیستم لوت همچنین بهطور معناداری در تکمیل تجربه بازی نقش دارد. بازیکنان میتوانند آیتمها را در محیطهای مختلف کشف کنند، گنجینهها را باز کنند و حتی از طریق ماموریتهای جانبی یا معامله با شخصیتهای دیگر مِنجمله دستفروشها، به آیتمهای گوناگون دست پیدا کنند. همچنین به دلیل این تفاوتهای ظاهری مختلف در لوتها و آیتمهای بازی، برای کسانی که به تنوع آیتم در بازیهای علاقمند هستند بسیار جذاب خواهد بود. این ویژگی، مانند یک محرک موثر در جریان بازی عمل کرده و باعث میشود تجربه بازی از سطحی ساده فراتر رود.
چرخش کاسوریگاما، آوای کاتانا
سیسام مبارزات Assassin’s Creed Shadows به گونهای طراحی شده که به بازیکن اجازه میدهد با استفاده از سلاحها و قابلیتهای مختلف، تجربهای پویا و ارضاکنندهای از درگیریها داشته باشد. به مانند بخش مخفیکاری و پیشروی، هر دو شخصیت Naoe و Yasuke به طور خاص از قابلیتهای مبارزاتی منحصر به فردی بهرهمند هستند که در طول بازی میتوان آنها را ارتقا داد.
برای Naoe، سه سلاح اصلی شامل Kasurigama, Katana, و Tanto تدارک دیده شده، که هر کدام از این سلاحها قابلیتهای خاصی را به همراه دارند. Kasurigama، سلاحی است که به بازیکن این امکان را میدهد تا از فاصله دور دشمنان را به دام انداخته و در شرایط خاص با کمبوهای جالبی از زنجیر سلاح استفاده کند. این سلاح هم در مبارزات نزدیک و دوربرد کاربرد دارد و به طرز قابل توجهی برتری محسوسی نسبت به دیگر سلاحهای Naoe دارد. در کنار آن، Katana که به عنوان سلاحی برای مبارزات نزدیک کاربرد دارد، با سرعت و دقت بسیار بالا، میتواند کمبوهای کشندهای پیاده کند که دشمنان را در سریعترین زمان ممکن از پای درآورد. در کنار این دو، Tanto نیز به عنوان سلاحی که برای حملات غافلگیرانه و سریع طراحی شده، قابلیتهای ویژهای را در ترکیب با دیگر سلاحها دارد. در کنار این سلاحها، Naoe قادر است از سلاحهای جانبی همچون شوریکن و چاقوهای پرتابی استفاده کند.
در مقابل Yasuke دارای سه سلاح اصلی قدرتمند است: Long Katana (کاتانای بلند), Spear (نیزه) و گُرز. مبارزات او بیشتر به درگیریهای فیزیکی سنگین و استفاده از قدرت فیزیکی متمرکز است. هر یک از این سلاحها قدرتهای خاص خود را دارند و به بازیکن این امکان را میدهند که در مبارزات با دشمنان مختلف، انتخابهای متنوعی داشته باشد.
مهمتر از همه، هر دو شخصیت دارای سیستم ارتقاء توانایی هستند که به بازیکن این فرصت را میدهد تا به مرور زمان کمبوهای پیچیدهتر و حرکات ویژه را باز کند. با پیشرفت در بازی، هر سلاح و قابلیت آن میتواند تقویت شود تا تاثیر بیشتری در مبارزات و رویاروییها با دشمنان بگذارد. این ویژگی به معنای واقعی به بازیکن این امکان را میدهد که از سلاحها و قابلیتهای خود به شکل هوشمندانهتر و کارآمدتر بهره ببرد.
مخفیگاه
یکی از ویژگیهای جدید و جذاب در Assassin’s Creed Shadows، مخفیگاه (Hideout) است که به بازیکن این امکان را میدهد تا پایگاه شخصی خود را بهطور کامل کاستومایز (شخصیسازی) کرده و آن را با توجه به نیازها و استراتژیهای خود بهبود بخشد. کاستومایز کردن مخفیگاه به بازیکن این امکان را میدهد تا سازههای مختلف را احداث و آپگرید کند. هر کدام از این سازهها میتوانند تاثیرات مستقیمی بر مکانیزمهای گیمپلی بگذارند. به عنوان مثال، احداث Forge در مخفیگاه به بازیکن این فرصت را میدهد که سلاحها و تجهیزات خود را ارتقا دهد، Perkهای آن را تغییر دهد، یا آیتمهای گوناگون را به اجزای سازندهاش Dismantle (اوراق) کند. تمامی این سازهها و امکانات میتوانند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر گیمپلی بازی تاثیر بگذارند. بازیکن میتواند با اولویتبندی نیازهای خود، مخفیگاه را به گونهای طراحی کند که تجربهای متناسب با سبک بازیاش داشته باشد.
سطح
در Assassin’s Creed Shadows، سیستم سطحبندی (Leveling) یکی از ارکان اصلی بازی است که تاثیر زیادی بر گیمپلی و استراتژیهای انتخابی بازیکن دارد و همچنین نحوه پیشروی و سرعت آن را تعیین میکند. تمامی مناطق نقشه، آیتمها، شخصیتها و فعالیتها دارای درجه یا سطح (Lvl) مشخصی هستند که بهطور مستقیم بر دشواری بازی، انتخاب ابزار و روند پیشروی تأثیر میگذارند.
سطحبندی بازی به بازیکنان این امکان را میدهد که در هر مرحله از بازی با چالشهای متناسب با تواناییهای خود روبهرو شوند، اما نکته مهم اینجاست که بازیکنان باید به این درجهبندی توجه داشته باشند. در دنیای بازی، محیطها و مناطق مختلف از لحاظ سطح سختی دارای تفاوتهایی هستند، به عنوان مثال، اگر وارد منطقهای با سطح بالاتر از تواناییهای فعلی خود شوید، ممکن است با دشمنان قویتر و چالشهای سختتر مواجه شوید که تجربه را به شدت دشوار میکند.
این سیستم سطحبندی بهویژه در مأموریتها و کوئستها تأثیر دارد. هر مأموریت (چه ماموریتهای اصلی و چه جانبی) دارای یک Lvl است و بسته به این که شخصیت شما چه سطحی دارد، میتوانید آمادهسازیهای بهتری برای مواجهه با دشمنان آن مأموریت داشته باشید. در این راستا، انتخاب سلاحها و ابزارها نیز اهمیت زیادی پیدا میکند.
علاوه بر آن درجه سختی بازی به طور کلی نیز قابل انتخاب است؛ بازیکنان میتوانند از میان 4 سطح دشواری که در بازی تعبیه شده، یکی را انتخاب کنند. این گزینه به شما این امکان را میدهد که بازی را متناسب با سبک بازی خود تنظیم کنید.
نقشوارههای قرن شانزدهم
گرافیک و طراحی هنری بازی Assassin’s Creed Shadows در یک کلام شگفتانگیز است. میتوان با اطمینان گفت که این بازی یکی از زیباترین و متنوعترین عناوین OW (از منظر تنوع محیط و اتمسفر) در دنیای گیم است و در مقایسه با برادر بزرگترش Ghost of Tsushima، این تنوع محیط و جزئیات بصری حتی پیشی میگیرد. نکته حائزاهمیت اما، این است که Assassin’s Creed Shadows اولین نسخه این فرنچایز است که به طور کامل، نسل جدید را هدف قرار داده و خبری از نسخههای نسل پیش نیست؛ این امر یکی از دلایل اصلی کیفیت بالای گرافیک بازی است که به طرز چشمگیری از بسیاری از عناوین قبلی جلوتر است.
هر لحظه از تجربهی گیمپلی به قدری زیبا و بینظیر است که بازیکن را به جای اینکه فقط به ادامه بازی بپردازد، وادار میکند متوقف شود و به تماشای زیباییهای محیطهای غنی و جذاب بپردازد. از جنگلهای با پوشش گیاهی انبوه گرفته تا شهرهای تاریخی و قلعههای عظیم که با ظرافت و دقت طراحی شدهاند، همه جزئیات به گونهای است که بازیکن را محو تماشایش میکند. هر قدمی که در دنیای بازی برمیدارید، بیشتر و بیشتر با زیباییهای بصری آن مواجه میشوید، به ویژه وقتی که نورپردازی حجمدار، بافتهای بسیار با کیفیت، سایههای دقیق و تغییرات فصلی و آب و هوایی به صحنهها عمق و واقعیت میبخشند.
همانطور که اشاره شد تنوع محیطی بازی به طرز فوقالعادهای چشمگیر است و باعث شده هر مکان حس و حال متفاوتی را القا کند. طراحی هنری و معماری در هر نقطه از بازی استادانه و چشمنواز است و توجه ویژهای به فرهنگ و تاریخ ژاپن شده است تا هرچه بیشتر بازیکن را به دل اتفاقات بازی ببرد. نکته دیکر اما رنگبندی و تنالیته رنگی فوقالعاده Shadows است. انتخاب دقیق رنگها و بازی با نور و سایهها، فضای بازی را بسیار جادویی کرده و باعث شده هر محیط و موقعیت از نظر بصری منحصر به فرد و تماشایی باشد. حالت جذاب فتو مد (Photo Mode) با قابلیت تنظیم کامل فیلترها، زاویهها، نورپردازی و سایر عوامل نیز در اختیارتان قرار دارد که این ویژگی به شما اجازه میدهد از زیباترین لحظات بازی عکس بگیرید و آنها را با دیگران به اشتراک بگذارید.
سه حالت گرافیکی فیدلیتی (30)، پرفورمنس (60) . بالانس (40) نیز در اساسیز کرید شدوز قابل انتخاب است که هر سه به خوبی کار میکنند. به شخصه تجربه یک Open World ناب در حالت 60 فریم بر ثانیه را بسیار بیشتر میپسندم.
با در نظر گرفتن تمامی این نکات، گرافیک Assassin’s Creed Shadows به هیچ وجه شوخی نیست. این گرافیک کمنظیر نتیجه تلاشهای فنی و هنری تیم توسعه بازی است که با دقت بسیار بالا و زمان زیادی روی آن کار کردهاند. تاخیرهای چندگانه در روند توسعه بازی، در واقع باعث پُلیش شدن آن و افزایش کیفیت فنی بازی شده و همچنین مقدار باگها به حداقل خود رسیده است. این مورد برای یک نسخه از Assassin’s Creed یک دستاورد بزرگ به شمار میرود.
صدا
دوبله، صداگذاری و موسیقی بازی Assassin’s Creed Shadows یکی از بخشهایی است که ایرادات اساسی به آن وارد است. موسیقی شدوز واقعا دودست است؛ اما برخی از موسیقیها هرچند ممکن است ارتباط مستقیمی با موضوعات و فضای بازی نداشته باشند، اما در نهایت ترکیبشان با محیط و صحنههای مختلف بازی حس خوبی به مخاطب میدهند. بهویژه در لحظات حساس و احساسی، موسیقی به طرز موثری احساسات را تقویت کرده و تأثیر عمیقی بر تجربه کاربر میگذارد.
با این حال، نقطه ضعف اصلی در دوبله و صداگذاری بازی است. این بخش، به ویژه با توجه به تأثیرات عمیقی که صداگذاری میتواند بر روایت و درک شخصیتها داشته باشد، قطعاً از سطح انتظارات بازیهای همرده و مدرن پایینتر است. دوبله در بسیاری از موارد ضعیف و کماحساس است و به ویژه در برخی از شخصیتها نمیتوان تاثیرگذاری لازم را جستجو کرد. این مشکل باعث شده تا در بسیاری از مواقع، دیالوگها حس واقعی و زندهای را منتقل نکنند و ارتباط احساسی که باید بین بازیکن و شخصیتهای مختلف برقرار شود، از دست برود.
نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که چند شخصیت خاص در بازی، به لطف بازیگران حرفهای و باکیفیت، از این مشکل دور ماندهاند و صدای آنها به خوبی به شخصیتها و موقعیتهای آنها میخورد، اما این موارد نادر هستند و در مقایسه با شخصیتهای دیگر که صدای آنها سطحی و بیروح است، بیشتر به چشم میآید.
در نهایت، دوبله و صداگذاری بازی اگرچه در برخی موارد قابل قبول است، اما به طور کلی نمیتواند به عنوان یک نقطه قوت در نظر گرفته شود و شاید اگر به این بخش توجه بیشتری میشد، تجربه گیمپلی و داستانی بازی عمیقتر و تاثیرگذارتر میشد.