شرکت Atlus را میتوان از ستونهای اصلی سبک JRPG در نسل جدید دانست. شرکتی که در دهه اخیر با عرضه شاهکارهایی همچون Persona 5 و چندین نسخه از مجموعه دیرینه Shin Megami Tensei، به پر رنگتر شدن نقش این سبک در مخاطبین نسل جدید و صد البته زنده نگه داشتن آن، کمک بسزایی کرده است. پس از موفقیت چشمگیر پرسونا ۵ و عرضه چندین و چند اسپینآف با سبکهای مختلف و حتی یک انیمه اقتباسی، طرفداران چشم انتظار عرضه نسخهای جدید از این مجموعه بودند؛ اما این بار Atlus با همکاری Studio Zero، با عنوانی کاملا متفاوت، اما در عین حال با ساختاری مشابه مجموعه پرسونا، طرفداران را غافلگیر کرد. بازی Metaphor: ReFantazio را میتوان ادامه دهنده راه سری پرسونا و نتیجه تکامل این مجموعه در طول بیش از دو دهه دانست. اثری که پس از عرضه با رضایت بالای طرفداران و رسانهها مواجه شد. عنوانی که ضمن حفظ عوامل کلیدی آثار موفق این شرکت، از هر وجه این ساختارها را بهبود میبخشد. در ادامه با کریتیکلنز همراه باشید تا این عنوان موفق را جز به جز نقد و بررسی کنیم.
بنی آدم اعضای یکدیگرند
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین و پس از حدود ۱۰۰ ساعت تجربه و در پلتفرم PlayStation 5 انجام شده است.
قمار یک شاهکش
مدتی از کشته شدن پادشاه و مدتی بیشتر از قتل شاهزاده، جانشین او، میگذرد. سرزمین یوکرونیا (Euchronia)، قلمرویی که پناهگاه ۸ قبیله و نژاد مختلف است، اکنون در آشفتگی غرق شده است. بدون وجود جانشینی برای پادشاه، این هرج و مرج روز به روز بدتر میشود. در داخل دیوارهای امن پایتخت، مردم نژادها و گروههای مختلف به جان یکدیگر افتادهاند و در آن سوی دیوارهای امن، موجوداتی خطرناک، موسوم به انسانها (Humans) ویرانی به بار میآورند. در این میان، پسری جوان از نژاد کمیاب و طرد شده Elda، به همراه یک پری (Fairy) به نام گالیکا (Gallica)، به دستور گروهی موسوم به مقاومت (Resistance)، راهی ماموریتی مخفی میشود.
یک سال پیش از کشته شدن پادشاه، تلاش برای سو قصد شاهزاده، بی نتیجه ماند. شاهزاده جان سالم به در برد، اما در آخرین لحظه، طلسمی گریبانگیر او شد. جادویی قدرتمند که روز به روز او را ضعیفتر میساخت. برای جلوگیری از تلاش مجدد برای قتل شاهزاده و امنیت او، گروهی موسوم به مقاومت ایجاد گردید. آنها شاهزاده را به مکانی امن منتقل کردند و مرگ وی را به گوش عموم رساندند. اما به واسطه طلسم، شاهزاده روز به روز ضعیفتر میشد تا اینکه در نهایت هوشیاری خود را از دست داد و به خواب فرو رفت. خوابی که در صورت شکسته نشدن طلسم، به خواب ابدی تبدیل میشد. طلسم بسیار قدرتمند بود و هیچ موجود فانی قادر به شکستن آن نبود. اما همچنان پرتویی از امید وجود داشت. طلسم قابل شکستن بود، اما تنها راه این کار چیزی نبود جز به قتل رساندن مجرم.
در پی این اتفاقات، گروه مقاومت دو پیامرسان برگزیدند تا این اخبار و دستور قتل مجرم را به مامورین خود، ساکن در پایتخت بزرگ (Grand Capital) برسانند. تا نهایتا، پس از شکسته شدن طلسم، تاج و تخت به جانشنین واقعی و لایق، یعنی شاهزاده برسد. پسر جوان و پری راهنما، گالیکا، راهی پایتخت شدند. فارغ از اینکه در این سفر، درگیر اتفاقاتی بسیار بزرگتر و یک ماجراجویی طولانی خواهند شد.
حماسهای از جنس اتحاد
مخاطب در طول بازی، کنترل پسر Elda را به دست میگیرد. داستان بازی Metaphor: ReFantazio، تلاش میکند تا جهان و جامعهی کنونی را، در غالب یک فانتزی یا حماسه، بازتاب دهد. داستان این عنوان به طور گسترده، موضوعاتی همچون برابری نژادی، آزادی بیان و عقاید و فساد افراد و سازمانهای دارای قدرت را به تصویر میکشد. جهان این عنوان، درست مانند واقعیت، بسیار تاریک و بیرحم است. به تصویر کشیده شدن چنین موضوعاتی، در بسیاری از عناوین دیگر نیز به چشم میخورد. اما این عنوان، برخلاف دیگر آثار، تلاش میکند تا به صورت غیر مستقیم و بیپرده، با ادبیات و روایتی حماسی، به آنها بپردازد. همانطور از نام این عنوان پیداست، هر چیزی که در جهان تخیلی و فانتزی Metaphor: ReFantazio به چشم میخورد، یک استعاره و بازتابی از همان موضوع در جهان واقعی است. گردهمایی این موضوعات در داستان پر پیچ و خم Metaphor: ReFantazio، در ماجراجویی دست و پنجه نرم کردن پسر جوان طرد شده از جامعه، برای رسیدن به جایگاهی بهتر و تلاش او برای ایجاد جامعهای بهتر، داستان و تجربهای لایق کلمه شاهکار را به وجود آورده است. داستانی حماسی مملو از لحظات احساسی و موضوعات تامل برانگیز. داستانی که ثابت میکند بازیهای ویدئویی، قدرت این را دارند تا پیام و درسی آموزنده را به بهترین و زیباترین شیوه، به مخاطب انتقال داده و در ذهن او جاودانه کنند.
روایت Metaphor: ReFantazio بینظیر است. در عین داشتن آهنگی یکپارچه، داستان بازی به مرور بهتر و گستردهتر میشود و مدام در حال اوج گرفتن است؛ در نهایت در طی بخش نهایی بازی، داستان با پایانی خارقالعاده، خاطره ساز و شایسته، به انتهای راه خود میرسد. تمام حفرههای ریز داستانی به بهترین و منطقیترین نحو پر میشوند و مخاطب به جواب تمام سوالات بیپاسخ خود میرسد. در طول داستان چندین و چند پیچش داستانی بزرگ وجود دارد که هر یک به جذابیت داستان افزوده و کنجکاوی مخاطب را بیشتر میکنند. داستان بازی به قدری غیر قابل پیشبینی است که حتی در صورت اسپویل شدن آن، باز هم غافلگیرکننده خواهد بود. این پیچشهای داستانی صرفا برای غافلگیر کردن مخاطب نیستند، بلکه هرکدام به نوع خود به گسترش و تکامل داستان و شخصیتهای بازی کمک میکنند. روایت و داستانی بینظیر که میتوان مشابه آن را در دیگر آثار Atlus نیز مشاهده کرد.
دیالوگ نویسی Metaphor: ReFantazio، را از بزرگترین نقاط قوت داستانسرایی آن میتوان پنداشت. دیالوگهای این عنوان با ادبیاتی حماسی و لحنی ادبی نوشته شده است. از جهتی تک تک دایلوگهای این عنوان پر مفهوم و تاملبرانگیز هستند. سخنانی که باری دیگر استعاره و بازتابی از جامعه و دنیای واقعی در یک فانتزی یا حماسه هستند. به لطف دیالوگ نویسی بینظیر این عنوان، روایت و داستان نیز به مراتب گیراتر شده و بار مفهومی آن نیز بسیار زیاد است.
شخصیت پردازی این عنوان نیز درست مانند تک تک آثار این شرکت، بینظیر است. این عنوان تلاش میکند تا با رویکردی مشابه دیگر آثار خود، با ارائه داستان از دیدگاه و نظر شخصیتهای دیگر، شخصیتهای جدید را به بازیکن معرفی کند و آنها را در ذهن مخاطب ماندگار کند. این ارائه با چنان ظرافتی انجام میشود که فقط با رد و بدل شدن چند دیالوگ، نظر بازیکن به نسبت آن شخصیت به کل تغییر کرده یا بیشتر با آنها ارتباط برقرار میکند. حتی آنتاگونیستهای بازی، به قدری شخصیت پردازی خوبی دارند، که بازیکن در عین حس نفرت، حس همدردی و ناراحتی را نیز در مقابل احساس میکند. اثر Metaphor: ReFantazio به مخاطب گوشزد میکند که هر شخص، فارغ از جایگاه اجتماعی، نژاد و عقاید، لایق شانسی دوباره برای رستگاری و زندگی بوده و هر زندگی، برابر دیگری است.
درست مانند سری پرسونا، در این عنوان نیز ایجاد روابط بهتر با همراهان دیگر، از اصلیترین اهداف بازیکن در طول بازی به شمار میرود. بازیکن میتواند با گذراندن وقت با همراهان، روابط خود با آنها را بهبود بخشد و همچنین، داستان زندگی و مشکلات آنها را دنبال کند تا در این راه، ضمن شناخت بیشتر و ارتباط گرفتن با آنها، جوایز مناسبی نیز دریافت نماید. اتحاد و همبستگی از اصلیترین مضمونهای این عنوان است، بنابراین، بازیکن به کمک همراهان خود در این سفر طولانی و سخت خود نیاز خواهد داشت و شناخت بهتر آنها، بسیار مهم و حیاتی خواهد بود.
سرزمین چهار فصل یوکرونیا
همانطور که بیان شد، به لحاظ ساختاری Metaphor: ReFantazio کاملا بر پایه آثار پیشین این شرکت ساخته شده است. اما این عنوان تلاش کرده تا این ساختارها را به تکامل برساند. تلاشی که در این زمینه موفق نیز واقع شده است. درست مانند آثار دیگر Atlus، در این عنوان نیز یک سیستم تقویم وجود دارد. البته در این عنوان شاهد تفاوتهای ریز و درشتی هستیم که این ایرادات این سیستم را برطرف کرده است. در این عنوان، هر هفته به ۵ روز با اسامی جدید تقسیم شده، اما تعداد روزهای هر ماه و اسامی ماهها بیتغییر باقی مانده است. داستان بازی در طول چندین بخش مختلف روایت میشود که در هرکدام، شخصیتهای قابل بازی جدید و اماکن جدیدی معرفی میشوند. در هر بخش، یک ماموریت با محدودیت زمانی به بازیکن داده میشود و مخاطب بایستی در موعد مقرر، ماموریت را به اتمام برساند. برای انجام هر ماموریت و پیش بردن داستان نیز بازیکن بایستی یک دانجن (Dungeon) را به اتمام برساند. محدودیت زمانی دانجنها زمانی مشخص و معمولا بین ۱۰ تا ۳۰ روز است. به طور مثال بازیکن تا پیش از به اتمام رسیدن وقت خود ۱۰ روز زمان دارد تا با گشت و گذار و انجام فعالیتهای فرعی، سطح خود را بالا برده و قدرتمندتر شود، تا در نهایت دانجن سرسخت آن بخش را شکست دهد. بازیکن در طول هر روز نیز اجازه انجام دو فعالیت را دارد، یکی در طول روز و دیگری در شب؛ بسته به زمان روز و حتی زمان سال، فعالیت های مختلفی در دسترس قرار میگیرند. این روند و چرخه تا انتهای بازی تکرار میشود. اما علیرغم تکرار این چرخه، گذران روزها در یوکرونیا به هیچ عنوان تکراری نمیشود و همواره حس تازگی را به همراه دارد. بازیکن میتواند در زمان خالی خود، به انجام مراحل و دانجنهای فرعی بپردازد، فعالیتهای مختلفی در شهرها انجام دهد و یا زمان خود را صرف آشنایی بیشتر با همراهان خود کند. علاوه بر این فعالیتهای متنوع، برخی اتفاقات مشخص داستانی نیز در این بازه رخ میدهند که به مراتب تنوع هر بخش را افزایش میدهند.
سیستم گشت و گذار در Metaphor: ReFantazio بسیار گستردهتر از پرسونا است. بازیکن میتواند به واسطه وسیله نقلیهای موسوم به Gauntlet Runner به چهار گوشه یوکرونیا سفر کند و دانجنهای فرعی، شهرها و روستاها را کشف کند. در گوشه و کنار قلمروی وسیع یوکرونیا، اتفاقات جدیدی انتظار بازیکن را میکشند. البته سفر کردن نیز زمانبر است و میتواند گاهی حتی چندین روز به طول بیانجامد؛ بنابراین برنامه ریزی و چیدن استراتژی برای انجام فعالیتهای فرعی برای قدرتمندتر شدن و در نهایت اتمام دانجن اصلی بازی بسیار مهم است.
وقت گذراندن با همراهان و انجام فعالیتهای فرعی، از مهمترین راهها برای قدرتمندتر شدن بازیکن است. هر کدام از همراهان بازیکن در این سفر پر پیچ و خم، به گونهای برای موفقیت گروه تلاش میکنند. برخی با جنگیدن در کنار پروتاگونیست بازی و برخی دیگر با حمایت از گروه، چشم انتظار موفقیت گروه هستند. هر یک از همراهان بازی، چه شخصیتهای قابل بازی چه سایرین، دارای یک سطح هستند که تا ۸ مرحله قابل ارتقا است. این رقم با گذران وقت با این شخصیتها بالا میرود و بالا بردن آنها نکات مثبت بسیاری را به همراه دارد. هر شخصیت در سطوح مختلف جوایز و ارتقاهای مختلفی به بازیکن اعطا میکند. برای مثال، با بالا بردن سطح یکی از شخصیتها، مقدار تجربه دریافت شده پس از هر مبارزه، به مقدار نسبتا زیادی افزایش پیدا میکند. علاوه بر جوایز بسیار مناسب و گاهی حیاتی، گذران وقت با این شخصیتهای دوست داشتنی و گوش فرا دادن به داستان زندگی و مشکلات آنها، خالی از لطف نیست.
ای ستارهی راهنما، برخیز!
تنها کمی پس از شروع بازی، مخاطب وارد اولین دانجن میشود. جایی که قهرمان داستان، اولین قدم را برای تغییر دادن جامعه، یعنی تغییر دادن خودش را برمیدارد. در این بخش قهرمان داستان پس از مقابله با دشمنی قدرتمند و شکست خوردن، نهایتا بر ترس و اضطراب خود غلبه میکند و با قدرتی جدید، برمیخیزد. قدرتی کهن که تنها کسانی که از صمیم قلب به تغییر باور دارند، به آن دست مییابند. این قدرتها، موسوم به Archetype کاملا مشابه قدرتهای پرسوناهای مختلف در مجموعه Persona هستند. البته با این تفاوت که در این عنوان، هرکدام از شخصیتهای قابل بازی، امکان استفاده از هر یک از این قدرتها را دارند. برای استفاده از این قدرتها، کافی است از درخت گسترده Archetypeها، آنها را آزاد کنید. بیش از ۴۰ قدرت مختلف در این عنوان وجود دارند که هرکدام به نوع خود در مبارزات کمک میکنند. بازیکن بایستی با استفاده از قدرتهای مناسب در مکان مناسب و در مقابل دشمنان مناسب، موانع راه را پشت سر بگذارد. تنوع این قدرتها بسیار بالا است و استفاده از ترکیبهای مختلف گروهی، کلید موفقیت در سختترین مراحل بازی است.
سیستم مبارزات Metaphor: ReFantazio، سیستم مبارزات نوبتی است. البته با تفاوتهایی که در جهت رفع ایرادات این سیستم و مدرن کردن آنها انجام شده است. اکنون بازیکن میتواند دشمنان ضعیفتر را در زمان واقعی (Real-Time) با یک ضربه سلاح خود نابود کند تا از ورود به مبارزات نوبتی و هدر رفتن زمان و انرژی خود با دشمنان ضعیفتر، جلوگیری کند. مبارزات نوبتی نیز دچار تغییرات اساسی شدهاند. از اصلیترین این تغییرات، امکان بازگشت و انجام دوباره مبارزه است، که در صورت انجام حرکتی اشتباه، بسیار کار آمد واقع میشود. تغییر اساسی دیگر دیده شدن نوبتهای مخاطب و دشمنان است، که به بازیکن اجازه برنامه ریزی برای حملات خود را میدهد. باقی ارکان سیستم مبارزات نوبتی چنان دچار تحول نشده است و تقریبا مشابه دیگر آثار این شرکت است. حملات بازیکن و دشمنان، میتوانند از نوع ضربات فیزیکی یا عنصری باشند، از طرفی دشمنان و اعضای گروه نیز هر کدام به یک نوع ضربه حساس هستند، یا برعکس، میتوانند آن ضربه را تحمل کرده یا حتی به طور کامل دفع کنند. از این جهت شناخت دشمنان نیز بسیار مهم است، چرا که دانستن نقاط قوت و ضعف آنها در چیدن یک استراتژی مناسب و انتخاب قدرت مناسب، کمک شایانی میکند.
از طرفی، هر شخصیت و هر Archetype به طور جداگانه دارای یک سطح هستند. با بالا رفتن سطح شخصیتها، آمار آنها نیز بالا میرود. سطح سلامتی و سطح جادوی قابل استفاده، در کنار آمار (Stats) اصلی، یعنی قدرت فیزیکی (Strength)، قدرت جادو (Magic)، دفاع (Endurance) و غیره، با بالا رفتن سطح شخصیتها ارتقا مییابند. بالا رفتن سطح Archetypeها نیز، علاوه بر قدرتمندتر شدن آنها، موجب آزاد شدن ضربات و جادوهای جدیدی برای استفاده در مبارزات میگردد. هر Archetype تا سطح ۲۰ قابل ارتقا است و پس از ارتقای آن به بالاترین سطح، امکان آزادسازی نسخهای قدرتمندتر از آن، مهیا میشود. در کل این سیستم دارای سادگی و نظم بالایی است که یادگیری و استفاده از آن را بسیار آسودهتر میسازد. از طرفی بالابردن سطح آنها نیز بسیار ساده است. این امر به بازیکن اجازه میدهد تا در زمان دلخواه قدرت خود را تغییر دهد و با دیگر Archetypeها نیز آزمون و خطا نماید.
دشمنان در Metaphor: ReFantazio دارای تنوع مثال زدنی هستند. مقابله با هرکدام نیز نیازمند تاکتیک مناسب است. حتی ضعیفترین دشمنان نیز نبایست دست کم گرفته شوند، زیرا در صورت یک اشتباه، میتوانند بازیکن را شکست دهند. باسفایتهای بازی، متنوعترین و چالشبرانگیزترین لحظات مبارزات این عنوان را رقم میزنند. حتی باسهای فرعی این عنوان، دارای تنوع مثال زدنی هستند. برای مبارزه با برخی از باسهای سرسختتر، استفاده از چنان استراتژی بینقصی نیاز است که حتی با تجربهترین بازیکنان را به چالش میکشد. خوشبختانه، بازی جوایزی مناسب، برای شکست دادن باسها به بازیکن اعطا میکند که شکست دادن باسهای سرسخت فرعی را نیز، به امری مفید تبدیل میکند.
عنوان Metaphor: ReFantazio دارای تعداد زیادی دانجن اصلی و فرعی است. حتی دانجنهای فرعی نیز گاهی میتوانند غافلگیر کننده باشند و انجام آنها در نهایت بسیار مفید واقع خواهد شد. از طرفی دانجنهای اصلی بازی دارای مکانیکهای گیمپلی جدید و متنوعی هستند که از تکراری شدن گشت و گذار در آنها جلوگیری کرده و به چالش بازی میافزایند.
زیبایی در دل تاریکی
عنوان Metaphor: ReFantazio، زیباترین ساخته Atlus تاکنون، به لحاظ بصری است. سبک هنری چشم نواز و رنگبندی جذاب آن، مناظر خیرهکنندهای را به وجود میآورد که بازیکن را برای دقایقی مبهوت خود میکند. مدل شخصیتها نیز بسیار با کیفیت، خاص و زیبا هستند و بدین ترتیب، جان تازهای به شخصیتها میبخشند. همچنین این عنوان دارای انیمههای بسیار بیشتری به نسبت دیگر ساختههای این کمپانی است و بدین وسیله، سعی میکند تا لحظات مهم بازی را به زیباترین شیوه ممکن به مخاطب ارائه دهد. کیفیت انیمههای این عنوان نیز بسیار خیرهکننده است. سبک هنری انیمههای این عنوان، مشابه انیمههای دهه ۹۰ و ۸۰ میلادی است تا یک ترکیب بینظیر با سبک هنری منحصر بفرد بازی را به ارمغان بیاورد. به لحاظ فنی این عنوان روی کنسولهای نسل نهمی با وضوح تصویر 4K و نرخ فریم ۶۰ فریم بر ثانیه اجرا میشود.
اپرای امید
“موسیقی، اولین جادویی بود که دنیا به خودش دید. اکنون، من این جادو رو به تو انتقال میدهم.”
-گالیکا، در ابتدای Metaphor: ReFantazio
موسیقی بینظیر همواره بخشی جدانشدنی و بسیار مهم در تکتک نسخههای پرسونا بوده است. موسیقی بینظیر آثار مذکور، آنها را تا ابد در ذهن بازیکنان جاودانه کرده است. آهنگساز افسانهای سری پرسونا، آقای Shoji Meguro باری دیگر وظیفه ساخت موسیقی جدیدترین محصول Atlus را بر عهده داشته است و باری دیگر، موسیقی شاهکار، برای اثری شاهکار خلق کرده است. هرچند، در Metaphor: ReFantazio خبری از موسیقی جاز و آوازهای شاد نیست؛ در عوض، در این عنوان شاهد موسیقی کلاسیکتر و حماسیتری هستیم که گاها با آواز اپرا همراه است. به لطف موسیقی کمنظیر این عنوان، مبارزات و باسفایتها حماسی تر از قبل گشته، گشت و گذار جذابتر از قبل شده و لحظات احساسی و مهم بازی، تا ابد در ذهن مخاطب جاودانه میشوند.
دوبله و صداگذاری شخصیتها نیز بینظیر است. دوبله انگلیسی این عنوان به قدری عالی است که بازیکن میتواند احساسات را در صدای شخصیتها حس کند. کمپانی Atlus، در بخش صداگذاری ظرافت و دقت تمام را به کار برده است. بدین صورت که حتی نژادهای مختلف، که اهل گوشه و کنار یوکرونیا هستند، هرکدام لهجه منحصر به فرد خود را دارند. از طرفی این صداگذاری فوقالعاده، به شخصیتپردازی فوقالعاده شخصیتهای بازی، کمک بسزایی داشته است.