وقتی جان کارپنتر در سال ۱۹۸۲ با شاهکار خود، The Thing، ما را به پایگاه Outpost 31 برد، کمتر کسی میتوانست تأثیر عظیمی را که این فیلم بر ژانر ترسناک/علمی-تخیلی خواهد گذاشت، پیشبینی کند. این فیلم در زمان انتشار با استقبال سردی مواجه شد، اما در طول سالها به یک اثر کالت تبدیل شد و ۲۰ سال پس از اکران آن، استودیوی Computer Artworks سعی کرد جوهره این فیلم را در کالبد یک بازی رایانه ای به تصویر بکشد. هرچند من آن زمان برای تجربه این بازی خیلی کمسن بودم، اما خوشبختانه توسعهدهندگان بازسازی (ریمیک) موفق بازی System Shock، یعنی Nightdive Studios، دوباره این بازی را زنده کردهاند. با ما در کریتیکلنز همراه باشید تا به نقد و بررسی بازی The Thing: Remastered بپردازیم.
«اینک آخرالزمان»
این نقد و بررسی بر اساس نسخه ارسالی سازندگان و پس از 15 ساعت تجربه نسخه PS5 نوشته شده است.
بازگشت به عصر یخبندان
من بدون هیچگونه اطلاعات قبلی و بدون دیدن حتی یک تریلر، وارد این بازی شدم. داستان بازی سه ماه پس از وقایع فیلم اول آغاز میشود. پس از اتفاقات هولناکی که در ایستگاه Outpost 31 رخ داد، مقامات نظامی متوجه قطع ارتباط با این پایگاه شدند و تیم Bravo را برای بررسی اوضاع اعزام کردند. شما در نقش کاپیتان J.F. Blake، به همراه تیمی از سربازان آموزشدیده، در سرمای کشنده قطب جنوب فرود میآیید. برفهای سنگین، لاشه سوختهی ساختمانها و بقایای اجساد یخ زده از همان ابتدا هشدار فاجعهای دردناک را میدهند. سرنخهای پراکنده، پیامهای رادیویی قطع شده و دفترچههای باقیمانده از خدمه، نشان میدهند که آنها تا آخرین لحظه برای بقا جنگیدهاند. اما سوال اینجاست: آیا چیزی از آنها باقی مانده، یا آن «چیز» هنوز زنده است؟! در نهایت، اگرچه داستان به طور کامل نتوانسته عمق و پیچیدگی شاهکار «کارپنتر» را داشته باشد، اما برای طرفداران فیلم و کسانی که دنبال یک تجربه جذاب از دنیای The Thing هستند، کافی است.
مکانیکهای یخزده!
در همین ابتدا، بازی شما را با مکانیکهای مختلف گیمپلی آشنا میکند. شما بازی را با یک تیم چهار نفره آغاز میکنید. همتیمیهای شما قابلیتهای مختلفی دارند؛ برخی میتوانند شما را درمان کنند و برخی دیگر به عنوان مهندس عمل کرده و فیوزهای الکتریکی خراب را تعمیر کنند. همچنین میتوانید به آنها دستور دهید که شما را دنبال کنند یا به نقطهای مشخص بروند. علاوه بر این، امکان دادن سلاح و مهمات به همتیمیها نیز وجود دارد.
بازی دارای مکانیکهای اعتماد و ترس است که در قالب دو نوار جداگانه زیر نام همتیمیها نمایش داده میشود. شما میتوانید با دادن اسلحه، مهمات و بستههای درمانی، میزان اعتماد آنها را افزایش دهید تا از دستورات شما پیروی کنند. در صورتی که سطح اعتماد کم باشد، آنها از دستورات شما سرپیچی میکنند. همچنین مواجهه با موجودات بیگانهی The Thing باعث میشود سطح استرس همتیمیها افزایش یافته و دچار وحشت و آشفتگی شوند. بیایید کمی بیشتر در مورد این ویژگی بازی صحبت کنیم.
در دقایق حساس بازی، اعتماد همتیمیها به شما میتواند تعیینکننده پیشروی بازی خواهد بود. برای مثال، زمانی که دشمنان به شدت به تیم شما حملهور میشوند، اگر همتیمیها به شما اعتماد نداشته باشند، ممکن است در موقعیتهای حساس از شما جدا شده یا حتی در مواقع نیاز از درمان شما اجتناب کنند. این تغییرات به شدت میتوانند در تجربه بازی تأثیرگذار باشند؛ ولی متأسفانه این سیستم هرگز به طور کامل در گیمپلی نمود پیدا نمیکند. هیچگاه بازی شرایطی ایجاد نمیکند که مجبور شوید واقعاً به این «مکانیک به اصطلاح اعتماد» به طول کامل تکیه کنید، و در نهایت این سیستم کمکم بلااستفاده میشود.
اما از طرفی دیگر، میتوانید به همتیمیهایتان آدرنالین تزریق کنید. در حالی که این مکانیک نیز روی کاغذ بسیار جالب به نظر میرسد، متأسفانه پس از چند ساعت از بازی کنار گذاشته شده و بازی به یک شوتر سومشخص ساده و کلیشهای تبدیل میشود. یکی از بزرگترین نقاط ضعف این سیستم، عدم تأثیرگذاری آن در لحظات حساس بازی است. برای مثال، حتی اگر همتیمیهای شما کاملاً به شما اعتماد داشته باشند، در برخی صحنهها واکنشهای غیرمنطقی نشان میدهند، مانند گیر کردن در محیط یا نادیده گرفتن دشمنانی که از پشت به شما حمله میکنند. علاوه بر این، بازی هرگز شرایطی ایجاد نمیکند که مجبور شوید واقعاً به مکانیک اعتماد تکیه کنید. تصور کنید اگر مانند بازیهایی مثل Alien: Isolation یا حتی The Last of Us، ترس و استرس واقعی روی رفتار NPCها تأثیر میگذاشت، چقدر تجربه بازی غنیتر میشد.بازی هرگز شرایطی ایجاد نمیکند که این مکانیکها واقعاً تأثیرگذار باشند و در نهایت، سیستم جوخه و اعتماد کاملاً بیاستفاده میشود.
روی خط راست ترس
بازی در طراحی مراحل خود بیشتر خطی است، اما گاهی مسیرهای فرعی کوچکی برای اکتشاف دارد. بازی به شما این امکان را میدهد که Outpost 31 را جستجو کنید و سرنخهای مختلفی پیدا کنید، مثل نوارهای صوتی و گزارشهای خدمه. اما مشکل اینجا است که بیشتر مسیرهای فرعی به طور مستقیم به پیشبرد داستان کمک نمیکنند و بیشتر برای اضافه کردن تنوع به محیط بازی استفاده شدهاند. با این حال، جستجو در این محیطها و یافتن این گزارشها حس تعلیق و کنجکاوی را افزایش میدهد و میتواند برای طرفداران فیلم جذاب باشد. اما بهطور کلی، مسیرهای فرعی در این بازی از عمق کافی برخوردار نیستند و صرفاً برای گسترش زمان بازی و اکتشاف طراحی شدهاند.
تنوع دشمنان و باسفایتها ضعیف است. بیشتر دشمنان فقط با طراحیهای تکراری و تغییرات جزئی در ظاهر در مراحل مختلف بازی ظاهر میشوند. حتی باسها نیز الهامبخش نیستند و اغلب شبیه یکدیگر به نظر میرسند و از مکانیکهای مشابهی استفاده میکنند.
با این حال، جایی که بازی در طراحی دشمنان و باسها ضعف دارد، در تنوع سلاحها جبران میکند. شما به یک مجموعه متنوع از اسلحهها دسترسی دارید، از جمله کلت، مسلسل سبک (SMG)، نارنجکانداز، شعلهافکن و تفنگ تکتیرانداز. همچنین چند نوع نارنجک مختلف شامل نارنجک آتشزا، معمولی و پرقدرت نیز در بازی وجود دارد که به شما در مبارزه کمک میکند.
تب سرد
استودیوی Nightdive به لطف استفاده از موتور KEX، که پیشتر در بازسازی System Shock و Quake II هم استفاده شده بود، موفق شده است کیفیت بصری بازی را تا حدودی به سطح استانداردهای امروزی نزدیک کند. بازی با رزولوشن 4k میشود و از نرخ نوسازی تا ۱۴۴ هرتز و vrr پشتیبانی میکند. این ویژگی باعث شده که تجربه بازی به مراتب روانتر از نسخه اصلی باشد، بهخصوص هنگام تیراندازی و حرکت در محیطهای برفی و بسته.
در زمینهی طراحی بصری، نورپردازی پویا و سایه زنیها بهخوبی جو دلهرهآور بازی را تقویت کرده است. ترکیب رنگهای سرد و تاریک حس سرما و انزوا را بهخوبی منتقل میکند. مدلسازی شخصیتها و موجودات بازی The Thing نیز نسبت به نسخه اصلی بهبود یافتهاند، اما هنوز در برخی بخشها حس قدیمی بودن را القا میکنند. به خصوص چهره کاراکترها و انیمیشنهای حرکتی آنها همچنان خشک و مصنوعی به نظر میرسند و میتوانستند با جزئیات و حوصله بیشتری بازسازی شوند.