حماسهای از جنس رفاقت
دهه ۹۰ میلادی دوران اوج پیشرفت و نوآوری در عناوین نقش آفرینی ژاپنی یا JRPG به شمار میرود. در این بازی زمانی، فرانچایزهای بسیار محبوب و نمادین عرضه شدند که نسخههای جدیدتر برخی از آنها هنوز هم در حال عرضه یا توسعه است. در میان تمام این فرانچایزهای محبوب، سری Star Ocean یکی از جذابترین JRPGهای آن دوران به شمار میرفت. نسخه اول این بازی که در سال 1996 برای پلتفرم SNES منتشر شده بود و بعدها برای PlayStation Portable عرضه شد، به موفقیت بالایی دست یافت و به واسطه این موفقیت، یک مانگا و انیمه برگرفته از این سری محبوب ساخته شد. در سال 1998 نسخه دوم این سری برای پلتفرم PlayStation 1 منتشر شد و باری دیگر موفقیت نسخه اول را تکرار کرد. اکنون نسخه بازسازی شده این عنوان با وفادار ماندن به ریشههای نسخه اصلی و جزئیات بصری جذاب و خیره کننده منتشر شده است. با کریتیکلنز همراه باشید تا Star Ocean The Second Story R را نقد و بررسی کنیم.
داستان و روایت – انزوا در اقیانوس ستارگان
داستان بازی زندگی دو شخصیت رنا لنفورد (Rena Lanford) و کلاد سی کنی (Claude C. Kenny) را در دو خط داستانی جداگانه به تصویر میکشد. کلاد نوجوانی ۱۹ ساله اهل سیاره زمین است که همراه پدر خود، در حال سفر در فضای بی کران در سفینهای پیشرفته است و در یکی از ماجراجوییهای خود، به سیارهای بیگانه و مرموز به دور از پدرش و دیگر خدمه سفینه، منتقل میشود. کلاد که از موقعیت خود در اقیانوس بی کران ستارگان بیخبر است، در جنگلی بکر و دست نخورده به هوش میآید و در این حین متوجه میشود که در سیارهای توسعه نیافته حضور دارد. او به دنبال راهی برای ارتباط با پدر خود میگردد تا به زندگی عادی خود بازگردد؛ در این میان در حین گشت و گذار در این دنیای جدید، به دختری جوان برمیخورد که توسط هیولاهایی عجیب محاصره شده است. کلاد، دختر جوان که همان رنا لنفورد داستان میباشد را از چنگ هیولاها نجات میدهد و تصمیم میگیرد با کمک او، به دنبال راهی برای ارتباط و بازگشت به زندگی خود بگردد. رنا لنفورد که دومین پروتاگونیست بازی است، دختری ۱۷ ساله است که برخلاف تمامی کسانی که در این سیاره زندگی میکنند قدرتی خارقالعاده دارد که به او اجازه میدهد صدمات دیگران را درمان کند. رنا در سرزمینی به نام Expel زندگی میکند؛ در Expel پس از اتفاقی مرموز و سقوط یک شهابسنگ، هیولاها و موجودات خطرناکی به وجود آمدهاند و باعث کشتارهای بی رحمانه و وقوع جنگ میان انسانها و هیولاها شدهاند. پس از دیدار کلاد و رنا، آنها تصمیم میگیرند که منشع ظهور هیولاها یعنی شهابسنگ مرموز را مورد بررسی قرار دهند. هرکدام، اهداف شخصی خود را برای انجام این کار دارند، کلاد معتقد است استفاده از یک شئ فرازمینی بهترین راه برای ارتباط با پدر خود است و رنا نیز به دنبال یافتن هویت واقعی خود و دلیل وجود قدرت شفا بخشی خود است. داستان بازی با مقدمهای قوی و روایتی فوقالعاده آغاز میشود و بازیکن را برای ادامه ماجرا و یافتن واقعیت، هیجان زده میکند. همانطور که بیان شد، داستان بازی از نگاه دو شخصیت متفاوت دنبال میشود و هرکدام خط داستانی کاملا جداگانه و متفاوت خود را دارند که پس از انتخاب شخصیت در هنگام شروع بازی، دنبال میشود. هرکدام مراحل فرعی متفاوت خود را دارند و داستان را از چشم انداز جدیدی دنبال میکنند که به این واسطه، داستان و روایت در هنگام بازی کردن با هرکدام از دو شخصیت، تازگی و جذابیت جدیدی برای بازیکن دارد. داستان بازی دارای یک پایان اصلی است که شامل ۹۹ حالت و پایان مختلف برای سرنوشت هر یک از شخصیتهای اصلی بازی میباشد. این حالتهای مختلف بسته به سطح رابطه بازیکن با دیگر شخصیتها به وقوع میپیوندند. هرکدام از این شخصیتهای اصلی، به واسطه شخصیت پردازی فوقالعاده و صداگذاری عالی بازی، جذابیت خود را دارند که نهایتا دستیابی به پایانهای مختلف را برای بازیکن خوشآیند میکند. داستان بازی عمیق و جذاب است و با لحظات احساسی و فراز و نشیبهای خود، موفق میشود تا بازیکن را محو جریان داستان کند. نهایتا داستان در نقطه عطف خود با پایان بندی حماسی و فوقالعاده موفق میشود تا خط داستانی دو شخصیت اصلی بازی را به پایانی مناسب و برازنده برساند.
گیمپلی – نوین در عین وفاداری به نسخه کلاسیک
وقتی بحث از ریمیک یک عنوان کلاسیک میشود، وفادار ماندن به هسته اصلی گیمپلی و در عین حال، رساندن آن استانداردهای امروزی بسیار مهم است. استودیو GemDrops در این عنوان به بهترین نحو ممکن این کار را انجام داده است. تمام جوانب گیمپلی بازی از مبارزات گرفته تا گشت و گذار و فعالیتهای جانبی، در عین حفظ فرمول برنده نسخه کلاسیک، یک تجربه مدرن ارتقا یافته ارائه میدهند. به محض پایان مقدمه داستانی، بازیکن در نقشهای گسترده، مملو از اسرار، محیطهای جدید و مراحل جانبی قرار میگیرد. نقشه و محیط بازی به طور کلی شامل یک قاره بسیار وسیع میشود که در آن شهرها و روستاهای کوچک و بزرگ و مناطق خطرناکی مرسوم به Dungeonها، که در انتهای آنها یک باس فایت و نهایتا پاداشی برای بازیکن تدارک دیده شده، پراکنده شدهاند. هنگامی که بازیکن وارد هر یک از اماکن گفته شده شود، با نقشهای جدید و انبوهی از فعالیتهای جانبی، شامل مراحل فرعی و مکالمات اختیاری با شخصیتهای مختلف مواجه میشود. به طور کلی فعالیتهای جانبی و اختیاری بازی به دو دسته تقسیم میشوند؛ دسته اول مراحل فرعی که همانند هر بازی نقش آفرینی دیگری اتفاق یا داستانی کوتاه را دنبال میکنند و بازیکن با انجام ماموریتهای داده شده پاداشی را دریافت میکند، دسته دوم Private Actionها هستند که در اصل مکالمات کوتاهی با هر یک از شخصیتهای اصلی بازی میباشند که انجام آنها موجب ارتقای سطح روابط بازیکن با این شخصیتها شده و نهایتا باعث تغییر پایان بازی میشود. فعالیتهای جانبی بازی بسیار جذاب و سرگرم کننده هستند، به گونهای که هرکدام از دیگری متنوع است و هر یک داستانی جذاب و درگیرکننده خود را دارند؛ انجام آنها ضمن لذت بخش بودن پاداشهای مناسبی در اختیار بازیکن میگذارد که نهایتا انجام آنها بیش از قبل مفید واقع میشود. همانند اکثر عناوین JRPG، بازیکن باید گروهی چند نفره از شخصیتهای مهم بازی تشکیل دهد. در این عنوان، این گروه میتواند متشکل از نهایتا هشت شخصیت باشد. چهار شخصیت به انتخاب بازیکن در مبارزات شرکت داده میشوند و چهار شخصیت باقی، به عنوان شخصیتهای کمکی یا Support واقع میشوند که بازیکن میتواند با فشردن یک دکمه، از آنها برای پیروزی در مبارزات کمک بگیرد. شخصیتهای کمکی مذکور همانند اعضای اصلی گروه، پاداش مبارزات را دریافت میکنند. سیستم مبارزات بازی به صورت Real Time یا همزمان است، دشمنان در محیط بازی پراکنده شدهاند و هنگامی که بازیکن با آنها برخورد کند، مبارزه آغاز میشود. بازیکن میتواند کنترل هر یک از چهار شخصیت حاظر در گروه را به عهده بگیرد و از تمام قابلیتها و حملات مختلف آنها استفاده کند. قابلیت استفاده از آیتمهای مختلف نیز وجود دارد که هرکدام مزایای خاص خود را دارا هستند و استفاده از آنها گاهی در مبارزات لازم و حیاتی است. یکی از قابلیتهای جذاب مبارزات، قابلیت دستور دادن به دیگر اعضای گروه است؛ بازیکن میتواند به طور جداگانه به هر یک از اعضای گروه دستور خاصی دهد، به طور مثال، گرفتن حالت تدافعی یا تهاجمی یا حفظ تعادل میان دو حالت، تنها چندین دستور مختلف هستند. استفاده از تمام قابلیتهای مذکور موجب شده تا مبارزات ضمن سادگی، بسیار متنوع، لذت بخش و اعتیاد آور شوند. برای اینکه شخصیتهای مختلف وارد گروه شوند، بازیکن باید ابتدا مراحل فرعی یا Private Actionهای مربوط به آنها را انجام دهد. سیستم ارتقای سطح شخصیتها، بخشی بسیار گسترده و همچنین بسیار لذت بخش از سیستم کلی گیمپلی بازی را تشکیل میدهد. پس از پیروزی در مبارزات یا انجام فعالیتهای متنوع، تمام شخصیتها XP دریافت میکنند. با بالا رفتن سطح شخصیتها، علاوه بر ارتقای نوار سلامتی و نوار جادو، امتیازیهایی تحت عنوان SP و BP به صورت جداگانه به هر شخصیت تعلق میگیرد. بازیکن میتواند با استفاده از این امتیازات، به انتخاب، بیش از ۳۰ مهارت شخصیتها را ارتقا دهد، هر کدام از این مهارتها، علاوه بر افزایش آمار مختلف هر شخصیت، بخش جدیدی به نام Specialty یا تخصص را قابل استفاده میکنند. این بخش شامل مهارتهای مختلفی از جمله کیمیاگری، کرفتینگ، آشپزی، آهنگری و غیره میشود که هرکدام سطح جداگانه خود را دارند که با بالا بردن مهارت مربوطه، سطح آنها نیز بالا میرود. در کل، بخش مهارتها و تخصص، ضمن اینکه بخشی وسیع از سیستم گیمپلی بازی را تشکیل میدهد، بسیار لذت بخش است؛ آموختن این بخش و استفاده درست از آن نه تنها در مبارزات لازم بوده و کمک بسزایی دارد، بلکه گستردگی آن، باعث کنجکاوی هر چه بیشتر بازیکن برای ساخت و کشف آیتمها و لوازم جدید و متنوع میشود. همچنین سیستم ارتقای سطح شخصیتها و جمع آوری XP در عین سادگی و متعادل بودن، بسیار لذت بخش و اعتیاد آور است؛ چرا که بازیکن را مشتاق به بالا بردن مهارتهای مختلف برای ساخت و دستیابی به آیتمهای جدید میکند. یکی از مشکلاتی که به ویژه در لحظات پایانی بازی وجود دارد، نا متعادل بودن بیش از حد باس فایتهای بازی است. به طوری که حتی با وجود اینکه سطح بازیکن بسیار بالاتر از سطح باسهای بازی است، باسها تنها با یک ضرب شخصیتهای گروه را نابود میکنند و حتی در عین استفاده از انبوهی از آیتمها، این مبارزات نامتعادل و طاقت فرسا میشوند.
طراحی هنری و گرافیک – آن پیکسلهای دوست داشتنی
شاید تلفیق دو سبک پیکسل آرت و گرافیک مدرن به سبک فانتزی، در نگاه اول چندان جذاب به نظر نرسد، اما باری دیگر این عنوان ثابت میکند که میتوان یک عنوان بازسازی شده مدرن با وفاداری کامل به نسخه کلاسیک ارائه داد. گرافیک بازی بسیار چشم نواز و زیبا است. محیطهای بازی به لطف پالت رنگی جذاب و گرافیک خیره کننده بازیکن را محو خود میکنند. از طرفی تلفیق سبک پیکسل آرت و دو بعدی شخصیتهای غیر قابل بازی و شخصیتهای اصلی بازی و قرار گرفتن آنها در این محیط فانتزی، حس و حال عناوین نقش آفرینی کلاسیک را به خوبی القا میکند و به خوبی استانداردهای روز را حفظ میکند. به لحاظ پرفورمنس این عنوان در کنسول PS5 با رزولوشن فورکی و نرخ فریم شصت فریم بر ثانیه اجرا میشود که با توجه به جزئیات بصری محیط بازی، کاملا مناسب و عالی است.
صداگذاری و موسیقی – حماسی، احساسی، به یاد ماندنی
میتوان گفت که صداگذاری این عنوان بی نقص است. صداگذاری این عنوان به خوبی احساسات را منتقل میکند، شخصیت پردازی را دوچندان بهتر میکند و شخصیتها را زندهتر میکند. همچنین تک تک دیالوگهای خط داستانی اصلی این عنوان صداگذاری شدهاند. موسیقی این عنوان نیز همانند صداگذاری بینقص آن، فوقالعاده است. در لحظاتی بسیار احساسی و آرامش بخش واقع میگردد و در لحظاتی دیگر، حماسی میشود. هر یک از شهرها و مناطق بازی موسیقی ماندگار مختص خود را دارند که باعث تنوع هرچه بیشتر بازی شده است.