این روزها بازیهای بقا بخش اعظمی از بازار آثار کوآپ چند نفره را تشکیل میدهند. چنین عناوینی به واسطه پتانسیل بالای آنها برای تجربه به صورت چند نفره، میان مخاطبین بسیار محبوب هستند و برخی از آنها میتوانند به تمربهای بسیار لذت وبخش و خاطره ساز برای مخاطب بدل گردند. در بین این عناوین بیشمار، عنوان The Forest، که جزو محبوبترین آنها است، به چشم میخورد. این عنوان که اخیرا نسخه دوم آن نیز با بازی Sons of the Forest روانه بازار شده است، از متفاوتترین و جذابترین عناوین بقا با امکان بازی به صورت کوآپ به شمار میرود. عنوانی که در این مقاله به نقد و بررسی آن خواهیم پرداخت، یک اثر بقا، با امکان بازی به صورت چند نفره است که از هر لحاظ بسیار مشابه عنوان The Forest و دنباله آن است. جهنم سبز (بازی Green Hell) که توسط استودیو Creepy Jar توسعه یافته، سبک بقا را به سطح جدیدی از واقع گرایی رسانده است. در ادامه با کریتیکلنز همراه باشید تا ضمن نقد و بررسی این عنوان، ببینیم که آیا این اثر به خوبی دیگر آثار بقا واقع میشود یا خیر.
راز تاریک جنگل
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین و پس از حدود ۲۵ ساعت تجربه در پلتفرم PlayStation 5 انجام شده است.
همان داستان همیشگی، با روایتی جدید
عنوان Green Hell، برای اولین بار در سال ۲۰۱۸ برای پلتفرم PC منتشر شد. نسخه کنسولی این عنوان نیز سه سال بعد و در سال ۲۰۲۱ برای نسل هشتم روانه بازار گشت. اما کار استودیو Creepy Jar همچنان با این اثر تمام نشده بود؛ تا اینکه باری دیگر و پس از سه سال، در تاریخ ۱۴ آگوست ۲۰۲۴، نسخه ارتقا یافته نسل نهمی این عنوان برای PS5 و Xbox Series X/S منتشر شد. این نسخه با وعده تغییرات گرافیکی گسترده و رفع باگ و مشکلات نسخه نسل هشتمی آن عرضه شد. تغییراتی که در ادانمه به طور دقیقتر به آنها خواهیم پرداخت.
داستان Green Hell، یک سناریو کاملا تکراری و کلیشهای را روایت میکند. پروتاگونیست بازی، Jake Higgins که یک گیاه شناس است، به همراه همسر خود میا (Mia)، راهی سفری اکتشافی به جنگلهای بارانی آمازون، برای مطالعه گونههای گیاهی ناشناخته و همچنین تحقیق در رابطه با قبیلهای دورافتاده میشوند. جیک وظیفه تحقیق روی گیاهان منطقه را بر عهده دارد و میا، برای آشنایی با قبیله مرموز، راهی این سفر شده است. پس از گذراندن یک روز کاملا عادی، میا به دل جنگل میرود تا با ساکنان قبیله ارتباط برقرار کند و جیک، برای مطالعه روی گیاهان، در محل سکونت خود باقی میماند. تنها یک روز بعد، جیک در نیمه شب تماسی اضطراری از سوی میا دریافت میکند. جیک حیرت زده و لرزان راهی موقعیت میا میشود، اما ناگهان، در میانه راه، با اعضای قبیله مواجه میگردد که گویا سعی دارند تا از ورود جیک به قلمروی خود جلوگیری کنند. جیک زخمی و لنگان، به رودخانهای میافتد و روز بعد، در منطقهای ناشناخته به هوش میآید. ادامه داستان به ماجراجویی جیک در این جهنم سبز، برای یافتن و نجات معشوقه خود میپردازد.
کلیت داستان نه تنها یک موضوع کاملا تکراری در سبک آثار بقا به شمار میرود، بلکه در عناوین غیر هم سبک نیز موضوعی نسبتا تکراری است. از طرفی برعکس عناوینی مانند The Forest که تمرکز اصلی آنها روی داستان نیست، هسته اصلی Green Hell داستان آن به شمار میرود. گذشته از موضوع تکراری ، روایت بازی نیز تعریفی ندارد. روایت داستان در دو مرحله صورت می گیرد. ابتدا بازی با ارائه دست نوشتههایی در محیط بازی، بخشی از موضوعات اصلی داستان را به صورت پراکنده روایت میکند. در مرحله بعد، در بخشهای مهم داستانی که از قضا تعداد آنها به ۵ عدد هم نمیرسد، بازی سعی میکند تا به موضوعات مهم ارائه شده در این مطالب و دست نوشتهها، بیشتر بپردازد و موضوعات آنها را کاملا روشن سازد. این شیوه روایت در نگاه اول مشکلی ندارد و چنین شیوه روایت محیطی در بسیاری از عناوین مشهود است. اما مشکل اساسی که شیوه روایت Green Hell دارد، تعداد بیش از اندازه نوشتهها در محیط بازی، و بدتر از آن، طولانی بودن سرسام آور این مطالب است. برخی از این دست نوشتهها به قدری طولانی هستند که خواندن آنها شاید چندین دقیقه زمانبر باشد. این موضوع زمانی بدتر میشود که حتی نوشتههای موجود در این مقالات طولانی نیز بیشتر بیراهه هستند و به ندرت اشاره مستقیمی به موضوعات مهم داستانی در چندین صفحه نوشته بیخود به چشم میخورد. در نهایت داستان تکراری بازی نیز آنچنان مخاطب را جذب و نمیکند که بازیکن خود را درگیر خواندن این مقالات کند.
اما اگر از داستان تکراری و روایت فاجعه بار آن بگذریم، داستان بازی با پایان تاثیر گذارش، یک داستان خوب است. اما متاسفانه به لطف روایط پرنقص، موفق به ارائه پتانسیل کامل خود نمیشود و به احتمال بسیار زیاد، پس از اتمام داستان، همچنان بسیاری از موضوعات برای مخاطب گنگ خواهد بود، به ویژه اگر بازیکن نوشتههای داخل بازی را مطالعه نکرده باشد.
بقا با آزمون و خطا
گیمپلی عنوان Green Hell، تفاوتهای بزرگ و کوچکی با اثر بسیار مشابه The Forest دارد. دلیل مقایسه این دو عنوان، تشابه بیش از اندازه آنها، چه به لحاظ سبک چه ساختار کلی و گیمپلی است. اثر قدیمیتر The Forest، تمرکز زیادی روی گشت و گذار دارد و بازیکن را تشویق به گشتن در نقشه وسیع و متنوع بازی، برای یافتن آیتمهای جدید میکند. از طرفی المانهای بقا چنانچه در این عنوان وجود دارند، اما نقش پررنگی ایفا نمیکنند، و بازیکن به ندرت برای بقا تلاش میکند. اما در عنوان Green Hell قضیه کاملا برعکس است. در این عنوان، بقا، بزرگترین چالش بازیکن خواهد بود، گشت و گذار برای یافتن اماکن و آیتمهای جدید، چنانچه مهم هستند، اما در اولویتهای بعدی بازیکن قرار خواهند داشت.
برای بقا در جهنم سبز، بازیکن باید از تمام عوامل و عناصر موجود در محیط بهره بگیرد. آب، غذا و حتی دارو، به راحتی و به صورت آماده در دسترس نیستند و خطرات متعددی بازیکن را تحدید میکنند. هنگامی که بازیکن پس از بخش آموزشی بازی به هوش میآید، تنها یک کولهپشتی در دست دارد که مکانی برای ذخیره منابع مختلف خواهد بود. اولین قدم ، ساخت ابزارهای اساسی مانند چاقو، نیزه و آتشزنه برای تهیه کردن ملزومات بقا خواهد بود. بازی به مخاطب هیچ کمکی در این راستا نمیکند و بازیکن باید با دقت به محیط، لوازم مورد نیاز خود را تهیه کند. قدم بعدی، فراهم کردن آب و غذا خواهد بود. در عنوان Green Hell، برای بقا، به ۵ عامل اصلی نیاز است. سه مورد از آنها، از مصرف غذاهای مختلف تامین میشوند. این مواد مغذی شامل: پروتئین، چربی و کربوهیدرات هستند. دو عامل دیگر، آب و خواب هستند. کمبود هر یک از این موارد، میتواند به مشکلات خاصی منجر شود. تامین کردن هر یک نیز نیازمند مصرف ماده خاصی است. به طور مثال، برای تامین کربوهیدرات، مصرف میوه و برای تامین چربی، مصرف مغزهای مختلف توصیه میشود. اصلی ترین راه تامین پروتئین نیز، شکار و مصرف گوشت حیوانات مختلف است. اما حتی مصرف مواد غذایی نیز خطرات خود را به دنبال دارد. به طور مثال، خوردن میوهها و مغزهای ناشناخته، میتواند به مسمومیت غذایی یا حتی بیماری منجر شود. یا مصرف گوشت خام، میتواند به ابیماری انگلی منتهی شود؛ جایی که چالش بعدی بازیکن، خود را نمایان میکند؛ بیماری. از بزرگترین تفاوتهای بازی Green Hell با دیگر آثار، وجود سیستم بیماری است. این بیماریها به دفعات زیادی در طول زمان بازی رخ خواهند داد و مقابله با آنها بسیار مهم و البته چالش بر انگیز خواهد بود. به طور مثال، پس از مصرف گوشت خام یا آب آلوده پروتاگونیست بازی دچار بیماری انگلی خواهد شد. این بیماری میتواند مقدار مواد مغذی مصرفی را به مقدار قابل توجهی افزایش دهد. درمان آن نیز نیازمند ساخت دارویی با یک قارچ منحصر به فرد است. از دیگر بیماریهای بازی میتوان به مسمومیت از طریق نیشزدگی مار یا حشرات مختلف اشاره کرد. در این هنگام، شخصیت بازی دچار تب شدید و مسمومیت خواهد شد. برای درمان آن نیز، بازیکن بایستی پس از یافتن محل نیشزدگی روی بدن شخصیت خود، پانسمانی با استفاده از پادزهر مناسب را اعمال کند.
یک سیستم منحصر به فرد نیز تحت عنوان Sanity در این عنوان حضور دارد. این سیستم نشاندهنده وضعیت روانی شخصیت است. به هر حال، انزوا در یک جنگل خطرناک و دور افتاده میتواند به مشکلات روانی منتهی شود. برای بالا نگه داشتن وضعیت روانی شخصیت، بازیکن بایستی غذای مناسب مصرف کند، در مکان امن و مناسب استراحت کند و همچنین، از بیماریهای مختلف دوری کند. در صورت بدتر شدن وضعیت روانی، شخصیت Jake شروع به دیدن توهمات عجیبی خواهد کرد که در نهایت، به مرگ منتهی میشوند.
سیستم ساخت و ساز نیز مانند تقریبا تمام آثار هم سبک، در این عنوان وجود دارد. امکان ساخت خانههای جنگلی، خانه درختی و حتی یک پایگاه معلق روی آب، وجود دارد. البته ساخت و ساز در این عنوان بسیار سخت است. چرا که مهیا کردن منابع، بسیار چالش برانگیز خواهد بود. آیتمهای متعددی نیز برای بهبود تجربه ساخت و ساز وجود دارند. از لوازم دکوراتیو گرفته تا وسیلههای کارآمد، مانند دستگاه تصفیه آب، میتوانند تجربه ساخت و ساز را بهبود ببخشند.
در کل، سیستم بقا در عنوان Green Hell، خارقالعاده است. برعکس بسیاری از عناوین که بقا در آنها صرفا به مصرف آب و غذا منتهی میشود، در این اثر، بقا و زنده ماندن نیازمند تامین کردن چندین پارامتر دیگر است. این عامل در ضمن افزودن به سختی بازی، باعث شده تا بقا، به نقطه تمرکز عنوان Green Hell بدل گردد. گشت و گذار و یافتن معشوقه پروتاگونیست بازی مهم است، اما پیش از هرچیزی، بقا و زنده ماندن در جهنم سبز، اولویت اصلی بازیکن خواهد بود. سیستم بقای متنوع جهنم سبز، آن را به یکی از جذابترین و چالشبرانگیزترین آثار این سبک تبدیل کرده است. تجربهای جذاب که انجام آن به صورت کوآپ چند نفره و با دوستان، میتواند لحظات بسیار خوشی را برای بازیکن رقم بزند.
چندین حالت بازی مختلف نیز در عنوان Green Hell گنجانده شده است. حالت اول بخش داستانی بازی بوده که البته شامل بهروزرسانیهای آینده بازی نیست. حالت بازی دوم، Survival است. این حالت فاقد داستان بوده و صرفا به بقا در جنگل میپردازد. بازیکن میتواند بدون محدودیت ساخت و ساز کند و به شیوه دلخواه خود، به گذران وقت در جهنم سبز بپردازد. این بخش شامل تمامی بهروزرسانیهای بازی است. حالت سوم و آخر، در واقع بستهالحاقی بازی، تحت عنوان Spirits of Amazonia است. این بستهالحاقی به یک ماجراجویی جدید میپردازد که در اصل، وقایع پیش از بخش داستانی را روایت میکند. این بخش نیز دارای تمامی آیتمهای اضافه شده در طی بهروزرسانیها خواهد بود. تمامی سه حالت بازی نیز، به صورت کوآپ چندنفره قابل انجام خواهند بود. از طرفی تمامی حالتهای بازی و بهروزرسانیها، به علاوه بسته الحاقی Spirits of Amazonia کاملا رایگان هستند.
متاسفانه یکی از مشکلات اساسی که در نسخه کنسولی این عنوان وجود دارد، سخت بودن بیش از حد کنترل دوربین، و سختی جابجایی بین منوها به ویژه هنگام ساخت و ساز لوازم (Crafting) است. دوربین بازی بیش از حد سفت است و با تاخیر بسیار بالایی جابجا میشود. همچنین برای جابجایی بین منوها و ساخت ساز آیتمها، یک موس مجازی تعبیه شده که با حرکت دادن جویاستیک جابجا میشود. این سیستم ساخت و ساز در این عنوان را به یک کابوس تببدل میکند. گرچه، با دستکاری تنظیمات بازی چرخش دوربین تا حدی بهتر میشود و از طرفی نیز، با گذر زمان بازیکن تا حدی به ایرادات کنترلهای بازی عادت میکند.
در نهایت، با گذشت از مشکل کنترلهای بازی، تجربه این عنوان لذتبخش خواهد بود. تنوع حالتهای بازی، در کنار امکان تجربه آن به صورت چند نفره و همچنین سیستم بقای کم نقص و چالش برانگیز بازی Green Hell، تجربه به یاد ماندنی را به ارمغان خواهند آورد.
جهنم رنگارنگ
نسخه نسل نهمی عنوان Green Hell، صرفا بهبود تجربه بصری را هدف قرار میدهد. به لحاظ گرافیکی، این عنوان از گرافیک خیرهکنندهای بهره میبرد. نورپردازی کم نقص بازی، تجربه ای چشم نواز در حین گشت و گذار در روز و از طرفی تجربهای دلهره آور حین پرسه زدن در تاریکی شب را به ارمغان میآورد. بافتها همگی پرجزئیات و با کیفیت هستند و به بهبود تجربه بصری بازی، کمک بسزایی میکنند. استایل هنری و رنگ بندی جذاب بازی نیز، در همان نگاه اول، یادآور جنگلهای پر پشت عنوان Far Cry 3 است. استایل هنری و رنگ بندی جذاب بازی، جنگلهای سرسبز آمازون را با زیبایی تمام به تصویر کشیده است.
اما متاسفانه به لحاظ فنی، بازی یک فاجعه به تمام معنا است. نسخه نسل نهمی، حتی کوچکترین ارتقایی به لحاظ فنی نداشته است. بازی همچنان با نریخ فریم ۳۰ فریم بر ثانیه اجرا میشود و به طرز عجیبی، حتی با وجود نرخ فریم پایین، همچنان دارای افت فریمهای متعدد است. باگهای گرافیکی فراوان از پرش بافتها گرفته تا گلیچهای نورپردازی، وضعیت را بدتر میکنند. این عنوان حتی گزینهای برای تغییر حالات گرافیکی در اختیار بازیکن نمیگذارد و به طور پیشفرض، وضوح تصویر 4K و نرخ فریم ۳۰ فریم بر ثانیه را هدف قرار میدهد.
آرامش جنگل
در بخش صداگذاری، عنوان Green Hell عالی عمل میکند. صداگذاری شخصیتهای بازی بینظیر است. به خصوص پروتاگونیست بازی، Jake Higgins، بسیار عالی صداگذاری شده و به خوبی احساسات را به مخاطب منتقل میکند. اما از طرفی، موسیقی بازی چنان تعریفی ندارد. در طول بازی شاید فقط دو یا سه موسیقی مختلف وجود داشته باشد که بسته به شرایط اجرا میشوند. گویا توسعه دهندگان آرامش و سکوت جنگل را به یک موسیقی محیطی آرام، ترجیح دادهاند.