گاهی اوقات میتوان با یک نگاه ساده از میان صدها طرح جلدی که برای بازیهای مختلف وجود دارند، عنوانی متفاوت و جذاب را پیدا کرد! بازی Creatures of Ava هم یکی از این عناوین است که با طرح جلد رنگارنگ و جذاب خود نوید تجربهای جدید و جالب را میدهد. در این مطلب قصد داریم به بررسی این بازی که چندی پیش در دسترس قرار گرفته بپردازیم و ببینیم که آیا واقعا با تجربهای متفاوت طرف خواهیم بود یا خیر. برای پاسخ به این سوال، با ما در کریتیکلنز همراه باشید.
آوایی برای نجات
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از 12 ساعت تجربه بازی در پلتفرم PC انجام شده است.
گروه نجات
Creatures of Ava عنوانی مستقل در سبک ماجراجویی سوم شخص با محوریت حل پازل است که توسط Inverge Studios توسعه یافته و 11Bit Studios هم وظیفه نشر آن را بر عهده دارد. این بازی برای اولین بار در ماه مارس (2024) در رویداد Xbox Partner برای دو پلتفرم PC و Xbox Series X|S معرفی شد و چندی پیش در دسترس مخاطبان این دو پلتفرم قرار گرفت.
داستان بازی درباره شخصیتی به نام ویکتوریا همیلتون (Victoria Hamilton) است که برای انجام مأموریتی عازم سیاره ایوا (Ava) است. در ابتدای بازی میان پردهای مرموز از خاطرات کودکی شخصیت اصلی که مربوط به از دست دادن پدر و مادرش است را میبینیم؛ بلافاصله بعد از این میان پرده ویکتوریا خود را سقوط کرده در سطح سیاره ایوا مییابد. طولی نمیکشد که ویک (خلاصه نام شخصیت اصلی که در طول بازی بیشتر با این نام او را میبینیم) متوجه میشود بومیان این سیاره که نامها (Naam) هستند، با انسانها غریبه نبوده و حتی زبان انگلیسی را نیز میدانند. همچنین با مکالمه و گشت و گذار در سیاره متوجه میشود که بیماری مرموزی در حال شیوع است که تمام ساکنان ایوا، اعم از گیاهان و حیوانات را تهدید کرده و با آلودگی رفتار آنها را تغییر میدهد. ویک از طریق ایستگاه فضایی و همچنین دوست خود میخواهد این سیاره و حیوانات آن را به هر ترتیبی که هست از بیماری نجات دهد. او در طول این مسیر اتفاقات جالب توجه و عجیبی را میبیند اما در رسیدن به هدف نهایی خود مصمم است. داستان بازی بر خلاف اغلب عناوین امروزی بسیار درگیرکننده است و نیمه دوم بازی اتفاقات غیر منتظره زیادی در انتظار بازیکن خواهد بود و در نهایت هم بازی با یک پایان بندی متفاوت و دور از انتظار کار خود را به اتمام میرساند. درباره پایان بازی میتوان مفصل صحبت کرد و نقاط مثبت و منفی بسیار زیادی درباره آن نوشت؛ اما برای جلوگیری از اسپویل داستان بازی چندان به آن نمیپردازم و تنها تا این حد میگویم که یکی از شجاعانهترین و در عین حال یکی از غیر واقعیترین پایان بندیهایی بود که به شخصه در دنیای بازیهای رایانهای دیدم.
یکی از مهمترین عواملی که باعث موفقیت داستان Creatures of Ava شده است، شخصیت پردازیهای قوی این عنوان است. ساکنان سیاره ایوا در عین جدیتی که دارند، به شدت شوخ طبع هستند و هر کدام هم روش خاص خود را برای بیان اطلاعات و شوخیهای خود دارند؛ در عین حال ویک هم به عنوان شخصیت اصلی به خوبی نقش خود را به عنوان مکمل شوخیها و البته روایت کننده داستان بازی ایفا میکند. اما در این میان یک مشکل عجیب وجود دارد که کمی از چاشنی جذابیت بازی میکاهد و آن هم روش پیاده سازی مکالمات است. شخصیتهای اصلی در میان پرده و حتی ارتباطهای رادیویی با صدای خود مکالمه میکنند اما در طول بازی مکالمههای مستقیم هیچ صدایی ندارند و ارتباطها از طریق نوشته روی صفحه نمایش انجام خواهد شد. در واقع اینطور باید بگویم که Creatures of Ava ترکیبی از یک بازی صامت و یک بازی صداگذاری شده توسط بازیگر است و همین موضوع ساده، ضربه قابل توجهی به ایجاد ارتباط بین مخاطب با بازی ایجاد میکند. اما به لطف نقاط مثبت دیگری که در درون مایه داستان نهفتهCreatures of Ava شده تا حد قابل توجهی میتوان با این مشکل کنار آمد و از دنیای زیبای سیاره ایوا و همچنین کمک به حیوانات و محیط زیست که به ندرت در بازیهای ویدئویی دیده میشود، لذت برد. شاید در نگاه اول تمام اتفاقات بازی و حتی فضای رنگارنگ سیاره ایوا بازی را بچگانه جلوه دهد اما در واقعیت اینطور نیست و حتی به جرأت میتوان گفت که بخش بزرگی از نکات نهفته در بازی به طور مستقیم بزرگسالها و به طور کلی انسانهای بیتوجه به محیط زیست را خطاب قرار میدهد.
عصای جادویی
یکی از نکات جالب توجه بازی این است که در دنیای ایوا خبری از مبارزه نیست و تقریبا تمامی مراحل به صورت پازل و معما طراحی شده است. عناصر مختلفی در روند گیمپلی قرار گرفته که هر کدام ابزاری برای حل کردن بخشی از پازلها است. اما در بین این ابزارها، دو وسیله حیاتی در بازی وجود دارد که تقریبا میتوان گفت روند گیمپلی بر آنها متکی است. اولین ابزار، یک عصای جادویی است که ویک در همان اوایل بازی آن را از خرابههای باستانی ایوا پیدا میکند. این عصای جادویی توانایی از بین بردن بیماری مرموز شیوع پیدا کرده را دارد و در ادامه هم قدرتهای جادویی خاصی را ایجاد میکند که برای عبور از موانع نیازمند آن خواهید بود. همانطور که اشاره شد این عصا توانایی از بین بردن بیماری را دارد اما برای این منظور نیاز به تمرکز و زمان خواهید داشت؛ البته در کنار این موضوع باید یک نکته را هم اضافه کنم که بیماری در حیوانات باعث ایجاد رفتار تهاجمی شده و با نزدیک شدن ویک به آنها، حمله خواهند کرد. بنابراین تنها بخش شبه اکشن و هیجانی بازی در مواجه با حیوانات آلوده است که برای معالجه آنها باید به صورت مداوم به حملات آنها جا خالی بدهید و این موضوع با گذر زمان و آشنایی با حیوانات سرسختتر و بزرگتر چالش برانگیزتر خواهد شد. اما به طور کلی نجات حیوانات و اضافه شدن قدرتهای جادویی مانند توقف زمان یا سپر محافظتی نیز اغلب به عنوان یک بخش از زنجیره حل پازلها خواهد بود و اینجاست که خلاقیت بازیکن اهمیت پیدا خواهد کرد؛ البته با همه این تفاسیر تمامی فعالیتهای موجود در بازی که درمان حیوانات آلوده شده یا حل کردن پازلها بخشی از آنها هستند، به هیچ عنوان چالشهای سنگینی نبوده و در سختترین موارد با کمی تلاش و تفکر به راحتی میتواند به نتیجه مطلوب برسید. هر چند نمیتوان به طور قطع گفت اما این موضوع میتواند به عنوان ابزاری برای افزایش مخاطبان از کودکان تا بزرگسالان در نظر گرفته شود چرا که پازلهای مطرح شده برای کودکان میتواند تا حدی چالش برانگیز باشد.
در کنار این عصای جادویی دومین ابزار حیاتی این بازی، یک فلوت ساده است! بله، یک فلوت ساده؛ در دنیای ایوا ملودی یک راه ارتباطی بین موجودات سیاره شامل نامها، حیوانات و حتی گیاهان و البته روح ایوا است. یکی از مهمترین کاراییهای فلوت در این بازی، رام کردن حیوانات و کنترل کردن آنها است که همین مورد هم اغلب در راستای حل کردن یک پازل در نظر گرفته شده. نکته جالب توجه اینجاست که هر بخش در سیاره ایوا ملودی خاص خود را دارد که ویک برای آنکه بتواند به دنبال هدف خود باشد ناچار است آن را از نامهای آن منطقه بیاموزد. ساز و کار استفاده از فلوت در این بازی بسیار جذاب پیاده سازی شده و با کمی دقت میتوان آن را سریع آموخت. اما آنچه که باعث جذابیت استفاده از فلوت میشود، نگرش توسعه دهندگان به موسیقی و ایجاد ارتباط بین یک ملودی آرام و موجودات زنده است. به نظرم این موضوع بیش از هر چیزی در این بازی جالب توجه است و به نوعی مهمترین نقطه قوت آن محسوب میشود. موسیقی تنها خاص به رام کردن حیوانات نیست؛ بلکه شما به هر منطقهای که هنوز درگیر بیماری نیست وارد میشوید موسیقی گوشنوازی را خواهید شنید که آرامش بخش است و این موضوع هم جذابیت گشت و گذار در سیاره ایوا را دو چندان میکند و هم ارزش موسیقی و ملودی در آرامش روان را بیان میکند.
همچنین ناگفته نماند که یک درختچه مهارت هم برای ویک در نظر گرفته شده که واقعیتش را بخواهید چندان کاربردی نبوده و تناسب خوبی با روند بازی و چالشهای ساده بازی ندارد. اما در کنار این گیمپلی ساده و به دور از اکشن بازی موضوعی نیز وجود دارد که میتوان تأثیر آن را در بازی به وضوح حس کرد و آن هم تکراری شدن روند بعد از چند ساعت اولیه است. به طور کلی گیمپلی بازی با یک روند جذاب و جدیدی آغاز میشود و تنها بعد از 3 الی 4 ساعت ناگهان این روند افت کرده و تکراری میشود؛ هر چند در اواخر بازی تا حدی این افت جبران میشود اما به هیچ عنوان هیجان و جذابیت گیمپلی به اندازه ابتدای بازی نخواهد شد. همچنین مأموریتهای جانبی بازی نیز کیفیت چندان جالبی نداشته و اغلب درخواستهای ساده که در سایر عناوین بیشتر به عنوان جمع آوری کلکسیون شناخته میشود، است. سایر مأموریتهای فرعی نیز جذابیت چندانی به خصوص در زمان تکراری شدن گیمپلی ندارند.
هارمونی رنگها
از همان ابتدای امر محیط رنگارنگ و زیبای دنیای Creatures of Ava خودنمایی میکند. این عنوان با استفاده از موتور گرافیکی Unreal Engine 5 توسعه پیدا کرده و یک عنوان کاملا نسل نهمی دسته بندی میشود اما گرافیک بازی بسیار ساده و به صورت Stylized است؛ آنچه که دنیای ایوا را زیبا و چشمنواز کرده است، استفاده از طیفهای رنگی شاد و البته طراحی محیطی زیبا است. نقشه در دسترس سیاره ایوا از 4 منطقه تشکیل شده است که شامل علفزار، جنگل، باتلاق و شنزار است؛ هر کدام از این منطقهها ویژگیهای منحصر به فردی دارند که بسیار زیبا و چشمنواز طراحی و پیاده سازی شدند و به جرأت میتوانم بگویم که برخلاف بخش گیمپلی هیچ گاه از گشت و گذار در این مناطق خسته نخواهید شد. خوشبختانه وسعت نقشه بازی هم نسبتا بزرگ است و جزئیات زیادی را در خود جای داده است که میتواند ساعتها شما را غرق خود کند. اما نکته عجیبی که در این بین وجود دارد، محدودیتهای دسترسی است. به طور معمول شما تنها میتوانید در یکی از این مناطق حضور داشته باشید و امکان جا به جایی بین مناطق مختلف وجود ندارد؛ حتی بازی پیش از جا به جایی بین مناطق هم از شما میخواهد تا مأموریتهای فرعی فعال را تعیین تکلیف کنید زیرا با انتقال به منطقه بعدی امکان ادامه دادن آنها وجود ندارد. هر چند چنین موضوعی بر روند کلی بازی تأثیر به خصوصی ندارد اما برای بازیکنانی که به دنبال ماجراجوییهای بیشتری هستند میتواند تا حدودی ناامید کننده باشد.
همانطور که اشاره شد بازی از موتور گرافیکی UE5 استفاده میکند که معمولا سختافزار قابل توجهی را طلب میکند، خوشبختانه گرافیک ساده بازی باعث شده تا حدی از این موضوع کاسته شود و بازی بر روی یک سختافزار معمولی عملکرد اجرایی قابل قبولی را داشته باشد؛ اما با این حال باز هم تا حدی سنگینی این موتور حس میشود و برای عنوانی که کیفیت گرافیکی ساده و به صورت Stylized دارد به مراتب انتظارات بیشتری میرفت. همچنین باگهای کوچک و بزرگی در بازی نیز دیده میشوند که البته تأثیری بر روند بازی ندارند و اغلب در زمان ماجراجوییها دیده میشوند؛ امیدواریم در ادامه مسیر و با به روزرسانیهای مداوم این موارد نیز رفع شوند.