حدود 12 سال پیش بود که عنوان Dead Island عرضه شد و خیلی سریع به یکی از عناوین جذاب برای طرفداران سبک بقا تبدیل شد؛ اما بر خلاف انتظار ادامه این عنوان دچار مشکلات متعددی شد و در نهایت نسخه دوم این بازی در سال گذشته و پس از 9 سال توسعه پر فراز و نشیب عرضه شد و خوشبختانه توانست نظر منتقدین را نیز جلب کند. همچنین توسعه دهندگان در طی یک سال اخیر در کنار بهبود فنی بازی دو بسته الحاقی غیر رایگان نیز برای آن عرضه کردند. در این مقاله قصد داریم به بررسی این بازی و بستههای الحاقی آن بپردازیم و ببینیم که پس از گذشت یک سال از عرضه این عنوان در چه شرایطی قرار دارد. برای پاسخ به این موارد با ما در کریتیکلنز همراه باشید.
آمریکانو با طعم خون
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از حدود 27 ساعت تجربه بازی در پلتفرم PS5 انجام شده است.
مردگان متحرک
بازی Dead Island 2 هم مانند نسخه اول خود در سبک ترس و بقا با محوریت زامبیها و به صورت اول شخص است که برای نخستین بار در سال (2014) و پس از موفقیت نسخه اول این مجموعه در سال (2011) معرفی شد. در این زمان استدیو Yager توسعه دهنده اصلی این بازی بود اما در نهایت با توجه به مشکلات روند توسعه، این استدیو کنار گذاشته شد و خبرهای ضد و نقیض از کنسل شدن پروژه هم به گوش میرسید. اما در نهایت با تغییرات متعدد بار دیگر تأیید شد که این بازی توسط استدیو Dambuster در حال توسعه است. این خبر از سمتی خوشحال کننده بود و از سمتی دیگر نگران کننده بود. استودیو Dambuster در کارنامه خود فاجعهای به نام Homefront: The Revolution را دارد و از قضا این عنوان هم مانند Dead Island 2 وارد برزخ توسعه شده بود و در نهایت هم با مشکلات بسیار زیادی عرضه و شکست سنگینی را نیز متحمل شد. از سمت دیگر توسعه دهنده نسخه اول این بازی یعنی استدیو Techland، طی این مدت دو نسخه از بازی Dying Light را عرضه کرده است که در نوع خود جزو بهترینها هستند و همین موضوع اوضاع را برای Dead Island 2 دچار مشکل کرد اما در مقابل هم این امید وجود داشت که بازی Dead Island فراموش نشده و همچنان در خط توسعه قرار دارد. اما آنچه که سال گذشته، با عرضه Dead Island 2، اتفاق افتاد چیزی کاملا متفاوت از انتظارات بود.
داستان بخش اصلی بازی Dead Island 2 حدود 15 سال بعد از نسخه اول جریان دارد. اکنون ویروس زامبی به سرتاسر ایالت متحده سرایت کرده و کل کشور درگیر مردگان متحرک یا همان زامبیها هستند. گروهی از افراد سالم به هر ترتیبی که هست خود را به یک هواپیمای نجات میرسانند. اما کمی پس از پرواز هواپیما مشخص میشود که کار از کار گذشته و افرادی آلوده در بین مسافران هستند و از این رو ارتش اقدام به انهدام هواپیما کرده و در نهایت هم آنها در شهر لس آنجلس سقوط میکنند. در هنگام سقوط زمان متوقف شده و شخصیتهای قابل بازی معرفی میشوند و شما باید از بین آنها فرد مد نظر خود برای ادامه بازی انتخاب کنید. شخصیتهای حاضر هر کدام تیپ اخلاقی، قابلیتهای ویژه و ضعفهای خاص خود را دارند. با انتخاب هر شخصیت دیگر امکان تغییر آن در طول بازی وجود ندارد و عملا تا انتهای بازی باید با او همراه باشید. ما شخصیت جیکوب (Jacob) را که اصالتی انگلستانی و حس شوخ طبعی دارد انتخاب کردیم. مهمترین قابلیت جیکوب نیز افزایش میزان صدمه به زامبیها در مواقع خاص است. یکی از ویژگیهای جذاب جیکوب، شوخیهای او در طول بازی است که در دیالوگهای او بارها آن را میبینیم؛ از این رو در طول روایت داستان اصلی، مراحل فرعی و همچنین بستههای الحاقی هیچگاه احساس خستگی، تکرار و حتی ترس به من دست نداد و به نظرم میتوان او را به عنوان یکی از شخصیتهایی بازیهایی ویدئویی که مدتها به یاد میماند دانست. اما پس از انتخاب شخصیت مد نظر روند سقوط هواپیما تکمیل شده و در نهایت هم افراد بسیار کمی از این سانحه جان سالم به در میبرند که همین افراد آغازگر جریان داستان این نسخه هستند.
بازی شامل محلههای مختلفی از لس آنجلس یا با نام داخل بازی HELL-A (تلفظ کنید هل-ال ای)، است و در بستههای الحاقی نیز دو بخش جدید به این شهر زیبا اضافه میشود که یکی از آنها محدود به یک ویلا و دیگری منطقه نسبتا وسیعی است. در همان ابتدای بازی مشخص میشود که شخصیت اصلی در برابر ویروس زامبی به طور عجیبی مصونیت دارد و همین موضوع و پیدا کردن دلیل آن، محوریت اصلی بازی را شکل میدهد؛ البته به موازات این موضوع خط داستانی اصلی دیگری هم حول یک شخصیت کلیدی به نام اما (Emma) که از چهرههای شاخص و معروف تلویزیونی آمریکا است هم وجود دارد. اما یکی از معدود نجات یافتگان سقوط هواپیما بوده و اکنون درگیر مشکلاتی با دوستان و خانواده خود است و شخصیت اصلی بازی (که برای ما جیکوب است) سعی بر رفع این مشکلات و ایجاد اتحادی بزرگ برای فرار از لس آنجلس است دارد. اگر بخواهیم به طور کلی به بخش داستانی نگاه کنیم به طبع با یک داستان فوق العاده که بتواند مخاطب را ساعتها در جای خود میخکوب کند طرف نیستیم اما باز هم داستان روایت شده جذابیت خود را دارد و به گونهای نیست که مخاطب را خسته کرده یا در میانه راه او را از ادامه دادن منصرف کند. یکی از دلایلی که داستان بازی میتواند مخاطب خود را جذاب کند، شخصیتهای حاضر در آن است. هر چند تعداد شخصیتهای داستانی در طول بازی نسبتا زیاد هستند اما خوشبختانه روی آنها به خوبی کار شده و به راحتی میتوانند جایگاه خود را در طول روایت مستحکم کرده و خود را باورپذیر جلوه دهند.
یکی از نکاتی که در طول بازی به وضوح خود را نشان میدهد دو تکه شدن داستان است. در نیمه نخست بازی شاهد تلاشهای متعدد برای معرفی فضا، شخصیتها و ارتباط بین آنها هستیم. اما در نیمه دوم بخش داستانی روندی متفاوت پیش گرفته میشود و تمرکز اصلی بر روی بحث ریشه زامبیها و مشکلات موجود برده شده و در نهایت هم با یک پایان بندی که مانند سایر بخشهای داستانی بازی معمولی و قابل قبول است، ماجرا به پایان میرسد. موضوع دو بخش شدن بخش داستانی ذاتا جالب نیست و میتواند به تجربه کلی آسیب وارد کند اما در این عنوان از جهاتی چندان هم بد نشده است؛ زیرا بخش اول هم یادآوری برای طرفداران قدیمی خواهد بود و هم معرفی کلی برای افرادی که تازه با این عنوان آشنا شدند و طبیعتا هم در نیمه دوم شاهد اکشن بیشتر و تمرکز بیشتر بر روی هدف داستانی بازی هستیم. اما این پایان بازی نیست و طی یک سالی که از انتشار این بازی گذشته دو بسته الحاقی داستانی نیز برای آن در نظر گرفته شده است که آنها را هم به صورت مختصر بررسی میکنیم.
خانهای از جنس آینده
اولین بسته الحاقی داستانی بازی، Haus نام دارد که در تاریخ (2 نوامبر 2023) منتشر شده است و از نظر معنایی هم معادل کلمه آلمانی House به معنای خانه است. این بسته علاوه بر درون مایه ترس آخرالزمانی و زامبیها، فضایی مرموز نیز دارد. حتی آغاز تجربه این بسته هم متفاوت است و با یک کارت سفید که عبارت Haus بر روی آن هک شده است آغاز میشود. به ناگاه مادهای سیاه رنگ روی این کارت را فرا گرفته و همزمان توهم، شخصیت اصلی بازی را فرا میگیرد. پس از این یک میان پرده دو بعدی کوتاه اما با مزمونی وحشتناک پخش شده و در نهایت خود را در مقابل یک ویلای ساحلی مرموز میبینیم. با ورود به این ویلا باز هم فضای مرموز و حس خفقان در آن حس میشود. با گذر از حال اصلی به یک محوطه بزرگ میرسیم که تعدادی صندلی دور هم قرار گرفته و بر روی برخی از آنها اجسادی با سر بریده دیده میشوند. مدتی بعد مشخص میشود این افراد منتخبهای کنستانتین (Konstantin) هستند و آنها به موجوداتی فراتر از انسانهای عادی تبدیل شدند. همه اینها به لطف کنستانتین، به عنوان یک شخصتی متفاوت اما مهم است که این روزها همنوعان او به عنوان یک عامل مهم در زندگی روزمره ما حضور دارند. بله، کنستانیتین یک هوش مصنوعی بزرگ است که در دنیای Dead Island از طریق کامپیوترها حضور دارد. نقش او در داستان اصلی بازی بیشتر به عنوان یک دستیار هوشمند بود که در برخی از مراحل حضور مؤثری داشت اما اکنون در بسته الحاقی Haus به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی نیاز به کمکهایی برای حفظ خود و انسانها از دست زامبیها دارد. طبیعتا داستان این بسته الحاقی به خوبی داستان اصلی بازی نیست اما پرداختن به موضوع هوش مصنوعی در دنیای زامبیها ایده جالبی بود که نتیجه آن هم بد نیست. این نکته را هم اضافه کنم که داستان بسته Haus در برخی نقاط تبدیل به تکههایی از پازل داستان اصلی شده و مواردی را تکمیل میکند که جهت جلوگیری از اسپویل به آنها نمیپردازم. هر چند دانستن این بخشهای داستانی تفاوتی را در کلیات بازی ایجاد نمیکند اما این موارد میتواند برای کسانی که از طرفداران این بازی هستند جذاب و هیجان انگیز باشد.
فستیوال مردگان
اما در بسته الحاقی دوم با نام SoLA، که در تاریخ (17 آوریل 2024) منتشر شده با چیزی متفاوتتر مواجه میشویم. SoLA در واقع نام منطقهای جدید است که در آن فستیوال موسیقی برگزار میشده و هنوز هم تجهیزات و کمپهای تفریحی آن همچنان برقرار هستند. پس از ورود به محیط این بخش با شخصیتی به نام گریس (Grace) آشنا میشویم که توانسته خانهای امن بین کوهی از زامبیهای خطرناک ایجاد کند. او در این مدت توانسته رابطههایی بین موسیقی و رفتار زامبیها پیدا کند. همچنین او درگیر تلپاتیهایی است که ریشه آنها را نمیتواند پیدا کند اما مطمئن است به بحث موسیقیها و زامبیها ارتباط دارد اما جالب است که شخصیت اصلی (برای ما جیکوب) هم این تلپاتیها را دارد و به دنبال ارتباط این اتفاقات با یکدیگر است. داستان بسته SoLA بر خلاف انتظار چندان دلچسب نیست و ارتباط خاصی هم با داستان اصلی ندارد. در واقع اگر بخواهم واضحتر بگویم این است که SoLA با هدفی متفاوت از ارائه یک داستان عرضه شده و ناچارا برای ارزشمند کردن آن داستانی هم برای آن در نظر گرفته شده تا با یک عنوان ساده طرف نباشیم. اما مورد مهمی که در بین هر دو بسته الحاقی وجود دارد مدت زمان بسیار کوتاه ارائه تجربه آنها است. هر دو بسته الحاقی به طور مستقل هر یک حدود 3 الی 5 ساعت محتوا ارائه میکند که در این بین بسته الحاقی Haus بیشتر با هدف ارائه یک داستان بوده و بسته الحاقی SoLA از این مدت زمان تنها در حدود 1 الی 1.5 ساعت آن مربوط به روایت داستانی و الباقی زمان مورد نیاز تنها برای ارائه تجربه مبارزات و گیمپلیهای سخت است. بنابراین با نگاه به برچسبهای قیمت 13 دلاری برای Haus و 15 دلاری برای SoLA شاید چندان عاقلانه به نظر نرسد.
دنیایی برای باکلاسها
یکی از ویژگیهای مهمی که میتوان در بازی و بستههای الحاقی دید بحث فضا سازی آخرالزمانی و شهر لس آنجلس است؛ درباره این موضوع باید بگویم که بر خلاف انتظاری که داشتم توسعه دهندگان از لس آنجلس نهایت بهره را بردهاند. هر چند جریان داشتن بازی در لس آنجلس تا حدی باعث دور شدن از نام بازی یعنی جزیره مردگان میشود اما به لطف طراحیهای محیطی فوق العاده زیبا و باورپذیر در کنار کیفیت گرافیک خوب بازی اعم از بافتها، نورپردازی، مدل سازیها و غیره، باعث شده تا با محیطی چشمنواز و حتی مطابق با بخشهای مختلف شهر لس آنجلس واقعی، مانند بوری هیلز، بلوار هالیوود، سانتا مونیکا و غیره را طرف باشیم. هر بخش از شهر با توجه به شرایط موجود در آن حال و هوای مخصوص به خود را دارد، حتی زمانهای مختلف روز میتواند بر روی فضا سازی هر بخش مؤثر باشد؛ برای مثال حضور ساحل سانتامونیکا در شب حس ترس بیشتری نسبت به حضور در بلوار هالیوود در شب را دارد و این نشان از کاربلد بودن تیم طراحی دارد. در کنار این موضوع، فضای آخرالزمانی هم مطابق با ماهیت بازی که شامل ترس و بقا طراحی شده؛ البته همانطور که اشاره کردم شخصیت جیکوب تا حدی این موضوع را تغییر داده و درون مایه طنز را هم به خوبی به چنین فضایی اضافه کرده است. طراحی شخصیتهای دیگر و همچنین زامبیها نیز به خوبی صورت پذیرفته و ما شاهد عنوانی باورپذیر از جهت دشمنان و سایر شخصیتهای دیگر هستیم؛ در کنار این موارد سیستم تخریب پذیری هم جذاب به نظر میرسد به خصوص که بیشتر از محیط شاهد تخریب پذیریهای جالبی در زامبیها هستیم. حرکات مختلف و سلاحهای مختلف بر روی هر نوع زامبی میتواند اثرات خاص خود را داشته باشد؛ معمولا زامبیهای Shambler که ظاهر پوسیدهتری دارند بیشتر مستعد قطع عضو و صدمههای دیگر هستند. همچنین میتوان از ویژگیهای خاص محیطی مانند گالنها یا تانکرهای نفت و اسید بر علیه زامبیها استفاده کرد و تأثیر آنها را بر چهره زامبیها دید. برای این نکات ذکر شده باید این مورد را هم اضافه کنم که بازی با استفاده از موتور گرافیکی Unreal Engine 4 توسعه پیدا کرده است که یک موتور نسل هشتمی محسوب میشود اما با این حال نتیجه نهایی بسیار خوب از کار در آمده است اما در نهایت کیفیت کلی همچنان یک عنوان میان نسلی محسوب میشود.
در کنار این موضوع باید اشاره کنم که تنوع دشمنان (زامبیها) هم بسیار خوب کار شده به طوری که در دسته بندی اصلی 11 نوع زامبی (9 نوع درس بازی اصلی و 2 نوع در بسته الحاقی SoLA) وجود دارد که هر کدام دارای سویههای مختلفی هستند و در مجموع بیش از 32 نوع زامبی در محیطهای مختلف لس آنجلس هستند که هر یک ویژگیهای آسیب رساندن خاص خود را دارند. علاوه بر این سطحهای قدرتی (یا همان لول) مختلف نیز برای زامبیها در نظر گرفته شده است که به مرور با پیشرفت در بازی این سطحها بالاتر رفته و شکست دادن آنها دشوارتر میشود. از این رو باید ارتقاء درجه خودتان را در طول بازی در نظر بگیرید در غیر اینصورت بازی به صورت فزایندهای دشوار خواهد شد. این موضوع در بسته الحاقی SoLA به اوج خود میرسد و در صورتی که سطح مناسبی نداشته باشید (که به طور معمول اغلب بعید است به این درجه رسیده باشید) بازی به طور عجیبی سخت خواهد شد که البته هدف اصلی توسعه دهندگان هم به نظر همین موضوع و حتی شبیه کردن محتوای این بسته به عناوین سولزلایک بوده است.
در بخش سلاحها هم شاهد تنوع گستردهای هستیم که از اشیاء ساده مانند یک تکه چوب گرفته تا سلاحهای گرم پیشرفته را شامل میشود. همچنین در بستههای الحاقی عرضه شده نیز حدود 5 سلاح جدید به بازی اضافه میکند که البته برای به دست آوردن آنها تلاشها یا مأموریتهایی انجام شود. یکی از نکات مهمی که درباره سلاحها وجود دارد این است که این بخش علاوه بر پایبندی بر ریشههای خود، امکانات جدیدتری نظیر تعمیر و استفاده مجدد از سلاحها را فراهم کرده و شما میتوانید در کنار استفاده از سلاحهای بسیار متنوع اقدام به ارتقاء و افزودن برخی موارد به آنها کنید. همچنین در Dead Island 2 شاهد سطح بندی سلاحها که در سالهای اخیر بسیار رواج پیدا کرده هستیم، منظور از این سطح بندی یعنی از سطح Common تا Legendary است. سلاحهای سطح پایینتر به وفور در مسیر حرکت یا با مبارزه با زامبیهای ساده کسب میشوند اما برای اینکه بتوانید از سلاحهای سطح بالاتر کسب کنید، نیاز است تا حتما جست و جوهای بیشتری را در کنار گوشهها داشته باشید؛ البته این نوع سلاحها پس از مبارزه با باس فایتها هم معمولا کسب میشوند. به طور کلی بخش سلاحها و مبارزات بازی Dead Island 2 در کنار پایبندی به نسخه اولیه که تجربه جذابی داشت، ویژگیهای مهمی که بازی را مطابق استانداردهای روز میکند نیز به آن اضافه شده است.
در کنار این موضوع بخش دیگری هم برای بازی در نظر گرفته شده که بر روی تجربه کلی شما اثر گذار خواهد بود و آن هم چیزی نیست جز بخش کارتها که به نوعی همان درخت مهارت یا درخت ارتقاء است. روند کاری بخش کارتها به این ترتیب است که با انجام مراحل مختلف و همچنین مراحل فرعی میتوانید کارتهای مهارتی مختلفی را کسب کنید اما در طول بازی قادر خواهید بود تا تنها برخی از آنها را انتخاب کنید و به نوعی قدرت خود را ارتقاء دهید. سیستم کارتها پیش از این در برخی بازیها نظیر Back 4 Blood هم استفاده شده است اما در Dead Island 2 این سیستم کاملتر و با امکانات بیشتری در اختیار بازیکن است به طوری که در هر مرحله شما میتوانید این کارتها را تغییر داده و ویژگی منحصر به فردی (به عنوان مثال بازگشت سریعتر سلامتی یا ضربات سنگینتر) را ارتقاء دهید. همه این موارد باعث میشود تا در طول بازی حتما به فکر مهارتها، ارتقاءها و سلاحهای قویتر باشید و برای به دست آوردن آنها چالشهای مختلفی را به جان بخرید که باعث تعامل بیشتر بین مخاطب و بازی میشود.
یکی از ویژگیهای بارز گیمپلی بازی Dead Island 2 این است که در اغلب موارد کاملا به نسخه اول پایبند است اما در کنار آن امکانات و ایدههای جدید بسیاری هم اضافه شده که باعث جذابیت بیشتر بازی شده است. در نیمه اول بخش داستانی مبارزات به طور معمول با استفاده از سلاحهای سرد انجام میشود و در نیمه دوم هم سلاحهای گرم در دسترس بازیکن قرار میگیرند که چندان با نسخه قبلی تفاوتی ندارد اما برای ارتقاء آنها روندی متفاوت با در نظر گرفته شده است. برای انجام ارتقاء باید نقشه (یا همان بلوپرینت) هر ارتقاء را یا با انجام مراحل به دست آورید یا از طریق پول مجازی داخل بازی از فروشندگان در بازی خریداری کنید. ارتقاءها به طور کلی اضافه کردن یکی از ویژگیهای آتش، برق، اسید و اشیاء برنده برای ایجاد صدمه بیشتر هستند که البته در نیمه دوم بازی امکانات بیشتری نظیر استفاده از اعضای بدن زامبیهای قدرتمند در ارتقاء سلاحها نیز اضافه میشوند. در کنار این موارد مبارزات تن به تن هم تغییرات زیادی به خود دیده و برخی حرکات مانند جفت پا، لگد و مشتهای سنگین به آن اضافه شده که در مجموع باعث جذابیت بیش از پیش این بازی میشود. یکی از نکات جالبی که احتمالا طرفداران این سبک متوجه آن خواهند شد شباهتهای مختلفی است که این عنوان با بازی Dead Rising 3 دارد. قدم زدن در محیطهای مختلف لس آنجلس یادآور محلههای ثروتمندنشین Dead Rising 3 است که این موضوع با توجه به جریان داشتن این بازی در شهر خیالی Los Perdidos کالیفرنیا چندان هم عجیب نیست. سیستم بلوپرینت برای ارتقاء سلاحها و حتی حس شوخ طبعی که در بخشهای مختلف بازی دیده میشود باعث شباهت بیشتر بین این دو بازی میشود؛ البته این موضوع به هیچ عنوان نکته منفی نیست زیرا بخش عمده این شباهتها از ایدههای مثبت Dead Rising 3 الهام گرفته شده و خروجی آن هم یک بازی زامبی محور تکامل یافته است که توانسته خود را از برزخ توسعه نجات دهد.
یکی از نکات مثبت دیگری که باعث شده تا شاهد محیط و فضا سازی قدرتمندی از بازی باشیم بحث موسیقی متن و صداگذاریها است. هر چند در محیط شهری چندان از موسیقی متن استفاده نشد اما در برخی از میان پردهها و محیطهای خاص موسیقیهای استفاده شده بسیار خوب هستند و هیجان کافی را برای مخاطب ایجاد میکند. همچنین یکی از مهمترین نکاتی که فوق العاده به فضا سازی کمک کرده بحث افکتهای صوتی است که در محیطهای مختلف شاهد آن هستیم. صداگذاری و بازی شخصیتها هم بسیار خوب هستند و همین موضوع بخش زیادی از شخصیت پردازی قوی را در بازی ایجاد کرده است. این موضوع در بستههای الحاقی هم دیده میشود و ما شاهد عملکرد خوب موسیقیها و افکتهای صدا گذاری در این بستهها هستیم.
در نهایت از بعد فنی هم باید بگویم که بازی در زمان عرضه دارای باگهای بسیاری بود که خوشبختانه طی یک سال اخیر با عرضه به روزرسانیهای متعدد این باگها به حداقل خود رسیدند و ما با یک بازی پایداری طرف هستیم. از سمت دیگر با توجه به این موضوع که بازی از تکنولوژیهای روز مانند رهگیری پرتو نور استفاده نمیکند روند اجرایی پایداری هم بر روی کنسول PS5 دارد و عملا افت فریم به خصوص بعد از آپدیتهای فنی که طی سال اخیر عرضه شدند دیده نمیشود. همچنین در این کنسول ما شاهد استفاده از ویژگیهای دسته Dual Sense مانند تریگرهای انطباقی (Adaptive Trigger) و بازخورد لمس (Haptic Feedback) هم به خوبی استفاده کرده و حس خیلی خوبی را به بازیکن منتقل میکند.
در انتها نظر شما درباره این بازی چیست؟ آیا این نسخه توانسته انتظارات شما را بر آورده کند؟ آیا 9 سال انتظار ارزش این بازی را داشته یا خیر؟ آیا عملکرد بستههای الحاقی میتواند انتظارات را برآورده کند؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.