سرانجام پس از سالها انتظار شرکت نینتندو به درخواست طرفداران مبنی بر ایجاد یک نسخه از بازی زلدا با محوریت همین شخصیت جواب مثبت داد. نینتندو همواره توضیح میداد تا زمانی که ایدهای مناسب نداشته باشد از زلدا به عنوان شخصیت اصلی استفاده نخواهد کرد؛ اما در یک اقدام غافلگیرانه اوایل تابستان 2024 از عنوانی با حضور زلدا پرده برداشت. بازی جدید فرنچایز زلدا، «The Legend of Zelda: Echoes of Wisdom» نام دارد و از 5 مهر 1403 به طور انحصاری روی کنسول سوییچ منتشر شد. شاید جالب باشد بدانید وجود زلدا به عنوان قهرمان اصلی در این اثر تنها نقطه قابل توجه آن نیست. پس از پایان بازی و طبق اخبار متوجه خواهید شد نامی از شیگرو میاموتو در فهرست سازندگان وجود ندارد. در واقع برای اولین بار است که میاموتو به عنوان خالق مجموعه زلدا، کوچکترین نقشی در ساخت یک نسخه از آن نداشته است. این موضوع در رابطه با تاکشی تزوکا (Takashi Tezuka)، دستیار تهیه کننده نیز دیده میشود. به علاوه 53 درصد از افرادی که در ساخت The Legend of Zelda: Echoes of Wisdom شرکت داشتهاند، اولین بار است که روی یک بازی زلدا کار میکردند. به نظر میرسد نینتندو تصمیم دارد به مرور زمان، توسعه عناوین جدید خود را به نسل جوان بسپارد و باید دید آیا در اولین تلاش این گروه تازه نفس، موفق شدهاند راه اجداد خود را ادامه دهند یا خیر؟
در ادامه با کریتیک لنز و نقد The Legend of Zelda: Echoes of Wisdom روی کنسول سوییچ همراه ما باشید تا به بررسی آن بپردازیم.
به دنبال نجات قهرمان
این نقد و بررسی پس از 20 ساعت تجربه روی کنسول سوییچ نوشته شده است
داستان بازی The Legend of Zelda: Echoes of Wisdom از جایی شروع میشود که لینک سعی دارد زلدا را نجات بدهد. لینک در همان لحظات اولیه شروع بازی گانوندورف دشمن اصلی و همیشگی مجموعه را از بین برده و زلدا را نجات میدهد؛ اما در همین لحظه شکافی در محیط ایجاد شده، لینک را میبلعد. زلدا که اکنون تنها مانده با نهایت توان خود فرار میکند و در آخرین لحظه با متوقف شدن گسترش شکاف، نجات مییابد. اکنون این سؤال پیش میآید که با وجود از بین رفتن گانوندورف چرا شرایط بدتر شده و چه کسی مسئول اتفاقات در سراسر هایرول است؟ زلدا باید با شروع ماجراجوییهای خود به جواب این سؤال دست پیدا کرده، لینک و دیگر مردم هایرول که ناپدید شدهاند را نجات دهد.
برای اولین بار در مجموعه بازیهای زلدا جای قهرمان و قربانی تغییر کرده است و این بار زلدا باید قهرمان همیشگی هایرول را نجات دهد. همچنین میتوان جدید بودن تقریبی بیشتر سازندگان را نیز در داستان بازی حس کرد. برای مثال دشمن اصلی شما یک هویت و حضور کاملاً جدید در مجموعه دارد. همچنین با وجود حضور triforce در روند داستان، نام آن تغییر کرده است. سازندگان تلاش کردهاند با وجود پایبند بودن به تاریخچه مجموعه، تغییرات مورد نظر خود را نیز در آن اعمال و از کلیشههای سری فاصله بگیرند. آنها این کار را به خوبی انجام دادهاند.
به مانند بسیاری از زلداهای گذشته شخصیتها صحبت نمیکنند و باید جعبه دیالوگ را دنبال کنید؛ اما شخصیتپردازیها به خوبی انجام گرفته است. شاید جالب باید بدانید برای اولین بار در عمر حدود 35 ساله فرنچایز زلدا، دلیلی کاملاً منطقی و داستانی برای صحبت نکردن لینک ارائه میشود. در مجموع داستان و روایت نسخه جدید به خوبی شکل گرفته و شما را تا انتها با خود نگه میدارد.
زلدای ماجراجو
بازی The Legend of Zelda: Echoes of Wisdom بر پایه نسخههای 2.5 بعدی این فرنچایز توسعه داده شده و دارای دوربین ایزومتریک است. این نسخه به طور کامل از نظر سبک و طراحیها بر پایه Link’s Awakening که با استقبال بالایی روبهرو بود، ساخته شد. در این نسخه هر دو نسل قدیمی و جدید مجموعه زلدا با هم پیوند خورده و شما ترکیبی از دو نسخه نهایی و نمونههای قبلی را مشاهده میکنید. سازندگان در Echoes of Wisdom سعی کردهاند بهترین ویژگی هر دو را با هم ترکیب کرده و به گذشته نیز پایبند باشند و در این کار موفق هم بودهاند. در همین راستا شاهد بازگشت سیستم سنتی سیاهچالهها، حل معماها و در نهایت مبارزه با یک باس فایت در انتهای آن هستیم.
در The Legend of Zelda: Echoes of Wisdom شما کنترل زلدا را بر عهده دارید که باید هایرول را از شر مهاجمی ناشناس نجات دهد؛ اما بر خلاف گذشته برای این کار به شمشیر یا سلاحهای دیگر دسترسی ندارید. بلکه شما یک عصای جادویی و همراهی به نام Tri دارید و باید با کمک آنها به پیش بروید. مهارت اصلی شما در این بازی ایجاد کپیهایی از اشیا اطراف و دشمنانی است که شکست میدهید. در این نسخه نیز به مانند Breath of the Wild یا Tears of the Kingdom شما تا حدی آزاد هستید ترتیب پیشروی در داستان را خودتان انتخاب کنید. همین مسئله در رابطه با حل معماها و مبارزه با دشمنان وجود دارد. برای مثال میتوانید برای رسیدن به جنگلهای Faron Wetland ابتدا به محدوده زندگی نژاد Zora بروید، سپس به فارون وارد شوید یا مستقیماً از مرکز نقشه پل ایجاد کرده با بالا رفتن از درختان میانبر بزنید.
شما بیش از 100 مورد برای کپی کردن و استفاده دارید از تخت خواب (که بیشترین استفاده را از آن خواهید کرد) تا جعبه، ابر، سکوهای پروازی، انواع پرندگان، ماهیها، دشمنان و غیره را میتوان برای این مسئله نام برد؛ بنابراین نوع عبور از موانع و حل معماها که طبق طراحی سازندگان پیش بروید یا با کلونها راه باز کنید بستگی به خودتان دارد.
مسئله یاد شده در مورد دشمنان نیز صدق میکند. شما میتوانید به طور موقت از تجهیزات لینک استفاده کنید، یک تله ایجاد کرده و دشمنان را در آن گرفتار و نابود نمایید، چمنزار را به آتش بکشید یا یک کلون از دشمنی قدرتمند به وجود آورید و آنها را به جان هم بیندازید. به علاوه باید یاد آور شد که هر کدام از این دشمنان نوع رفتار و نقاط ضعف و قوت خود را دارند؛ بنابراین مقابله با بعضی از آنها به مانند حل یک معما به نظر میرسد. به این موضوع هوش مصنوعی مناسب دشمنان را نیز اضافه کنید. برای مثال زمانی که یک کپی از نقطه ضعف دشمنی ایجاد میکنید، آن هیولا کمی عقبنشینی کرده یا حتی سعی میکند با فرار کردن به یک بلندی خود را نجات دهد یا برتری را به دست بگیرد. مسئله داشتن آزادی در هنگام مبارزه با باس فایتها به اوج خود میرسد. شما میتوانید خودتان مستقیماً وارد عمل شوید یا تعدادی کپی به وجود آورده، خود به گوشه زمین مبارزه بروید و روی تخت استراحت کنید تا آنها کار دشمن را تمام کنند.
در کنار ویژگی Echoes شما مهارت دیگری نیز به نام Bind دارید که اجازه اتصال شما به دشمنان و اشیا را میدهد. به کمک این قابلیت شما میتوانید چیزی که به آن اتصال دارید را جابهجا کرده یا حرکات آنها را دنبال کنید که خود طیف عظیمی از انتخابها را پیش روی شما میگذارد.
بگذارید کمی هم از سیاهچالهها بگوییم. در این بازی سیاهچالهها در جهان Still World قرار دارند که در نسخههای گذشته با نام Dark World نیز شناخته میشوند. شکل ساختاری سیاهچالهها دقیقاً به مانند گذشته است شما باید با حل کردن معماها، مبارزه با دشمنان و پیدا کردن کلیدها، در نهایت به اتاق باس برسید و آن را شکست دهید؛ اما چیزی که در ذوق میزند، نقاط تلپورت بیش از حد در سیاهچالهها است. در نسخههای قبلی تنها یک نقطه تله پورت در اتاق اول و یکی در اتاق نهایی وجود داشت و شما مجبور بودید مرتب برای حل معماها بین اتاقها جابهجا شوید؛ اما در Echoes of Wisdom شما میتوانید به جای جابهجایی بین بخشهای مختلف سیاهچالهها بین آنها تلپوریت کنید و بخشی از مبارزه مجدد با دشمنان و عبور از موانع را دور بزنید. این موضوع برای طرفداران قدیمی توی ذوق زده و به سادهتر شدن سیاهچالهها منجر شده است.
نقشه جهان هایرول نیز نسبت به Link’s Awakening بیش از 5 برابر بزرگتر شده است و همانطور که گفته شد میتوانید آزادانه در آن حرکت کنید. در این نسخه نیز طیف عظیمی از مأموریتها و فعالیتهای جانبی متنوع برای شما آماده شده است. برای نمونه شما میتوانید به دنبال تکههای قلب بروید، تمبرهای پخش شده در هایرول را جمعآوری نمایید یا به مردم در انجام کارهایشان کمک کنید.
همچنین باید به حالت Hero Mode اشاره کرد. بازی در حالت عادی از دیگر نسخههای 2.5 بعدی زلدا کمی سادهتر بوده و به مخاطب ارفاق میکند. برای مثال در نسخههای قدیمی هنگام سقوط از لبهها مقداری از جان لینک کم شده و سپس از قبل از محل سقوط به بازی ادامه میداد؛ اما در این نسخه در سختی معمولی هیچ اتفاقی بعد از سقوط نمیافتد. در مقابل حالت Hero سختی مناسبی را به بازی اضافه کرده و به بازی جذابیت بیشتری میبخشد. به همین دلیل اگر از طرفداران قدیمی زلدا هستید یا در انجام سبک بازیهای ماجراجویی مبارزهای تجربه دارید پیشنهاد میشود روی درجه سختی Hero بازی را انجام دهید.
هایرول زیر پای زلدا
بازی The Legend of Zelda: Echoes of Wisdom از نظر طراحی فنی و هنری به طور کامل از Link’s Awakening الگوبرداری کرده و آن را ارتقا داده است. البته این موضوع بدون عواقب نیست. گستردهتر شدن و بهبود گرافیک بازی باعث شده است فریم ریت نرخ متغیری داشته باشد. فریم ریت بازی در محیطهای بسته روی 60 قفل است؛ اما در محیطهای بیرونی به طور مرتب بین 30 تا 60 متغیر بوده افت میکند. این موضوع در محیطهای شلوغ یا روی حالت خانگی کنسول، واضحتر است. هر چند این تغییر پویای فریم جلوی بازی شما را نمیگیرد؛ اما به وضوح حس خواهد شد. مسئله بعدی به سیستم قفل روی هدف مربوط میشود. این قابلیت نیز کمی دارای ایراد است و معمولاً به سختی میتوانید در تلاشهای اولیه روی هدف مورد نظر خود متمرکز شوید. به همین دلیل معمولاً ترجیح خواهید داد تا وقتی که مجبور نشدهاید از آن استفاده نکنید.
صداگذاری و موسیقیهای بازی نیز به مانند همیشه عالی هستند و شما از آهنگهای کلاسیک تا ساختههای جدیدی را خواهید شنید و از آنها کاملاً لذت خواهید برد.