این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از 10 ساعت تجربه بازی در پلتفرم PC انجام شده است.
فضای ترس و وحشیگریها حاکم در عصر تاریک اروپا، آن را به یکی از بدترین برهههای تاریخی برای زندگی تبدیل کرده است اما اکنون با گذر از آن دوران سخت، بستری فراهم شده تا داستانهایی جذاب و هیجان انگیز در سبک علمی-تخیلی را شاهد باشیم که ریشه در دوران تاریک اروپا دارند. به لطف فضای خاص این دوران اغلب داستانهای ساخته شده بر این اساس موفقیتهای چشمگیری پیدا میکنند. این بار هم استدیو The Dust با بازی The Inquisitor به سراغ این دوران مخوف رفته تا روایتی جدید را برای طرفداران ارائه کند. در این مقاله قصد داریم به بررسی این عنوان بپردازیم و ببینیم که آیا The Inquisitor هم میتواند سکوی پرتابی برای این استدیو هلندی بشود یا خیر. با ما در کریتیکلنز همراه باشید.
به عصر تاریکی خوش آمدید
The Inquisitor اولین اثر مستقل و رسمی استدیو لهستانی The Dust است که در سبک اکشن ماجراجویی و دوربین سوم شخص توسعه داده شده و در فوریه 2024 توسط Kalypso Media در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. داستان بازی روایتی از سرگذشت یک بازپرس مذهبی وابسته به کلیسای مرکزی با نام موردیمر مدردین (Mordimer Madderdin) است. او مأمور شده به کونیگشتاین (Königstein) که شهری کوچک در آلمان است، رفته و درباره فعالیتهای خون آشامی که گزارش آن به کلیسای مقدس مرکزی ارسال شده تحقیق کند. موردیمر پس از ورود به کونیگشتاین، متوجه میشود که حدود یک قرن است که خبری از فعالیتهای خون آشامی در این شهر نیست اما با حضور او در شهر اتفاقات و قتلهای عجیبی رخ میدهد که توجه وی را جلب میکند. دیری نمیگذرد که موردیمر خود را در میان جریانهایی مذهبی تندرو با باورهای عجیب میابد که سعی در ایجاد اتفاقاتی بنیادین در کل هستی دارند؛ حال به طبع موردیمر به عنوان نماینده کلیسای مقدس باید به مقابله به آنها بپردازد. در کنار این موضوع که داستان بازی شروع خوبی را دارد، شاهد این هستیم که باری دیگر حال و هوای قرون وسطی یا به عبارت دقیقتر عصر تاریک اروپا کار خود را به نحو احسنت انجام داده و شاهد درون مایه قوی و هیجان انگیز هستیم که میتواند مخاطب را تا انتهای بازی پای خود نگاه دارد. البته که در کنار ساختار داستانی خوب شاهد روایت و شخصیت پردازیهای خوب هم هستیم که باعث شده تا شاهد اثری قوی در بخش داستانی باشیم. خوشبختانه این روند خوب با کمترین میزان افت تا انتهای بازی حفظ شده است و به نوعی با حل هر معما باید خود را برای اتفاقاتی غیر منتظره آماده کنیم. همچنین بازی دارای چند پایان مختلف است، که با توجه به انتخابهای بازیکن در طول انجام بازی یکی از آنها اتفاق خواهد افتاد؛ خوشبختانه پایانهای در نظر گرفته شده هم قابل قبول بوده و تجربه خوبی را به جای میگذارند. به نظر میرسد که بخش داستانی ارزش تکرار و تجربه سایر پایانها را دارد که البته با توجه به برخی مسائل که در ادامه به آن خواهیم پرداخت این موضوع شاید به طور پیوسته چندان جذابیتی نداشته باشد.
یکی از نکات قابل توجه در بخش داستانی بحث شخصیت پردازیها و منعطف بودن آنها در طول روایت بازی است. شخصیت اصلی بازی یعنی موردیمر مدردین، شخصیتی است که به خوبی پرستیژ یک بازپرس کلیسا یا به عبارت دیگر مفتش عقاید را منتقل میکند، البته این شما هستید که میتوانید با انتخابهای خود شخصیت پردازی او را کامل کرده و به یک مفتش مغرور و خشکه مذهب تبدیل کنید یا فرد مذهبی که به فکر حال مردم است. هر چند اغلب شخصیتهای فرعی چندان به خوبی موردیمر ساخته و پرداخته نشدند اما باز هم میتوان آنها را قابل قبول و باورپذیر دانست. از دیگر نکات قابل توجه روایت داستانی بحث دیالوگها و انتخابهایی است که در مقابل بازیکن قرار میگیرد. لحن و زبان بیان داستان The Inquisitor تند است و این کاملا متناسب با حال و هوای خط زمانی داستان است. از این رو با یک عنوانی طرف هستیم که در درجه اول مناسب قشر بزرگ سال است و دوم اینکه سازندگان آن جرأت انتقال آن با زبان صریح را دارد؛ چیزی که این روزها به دلیل افزایش قشر مخاطبین و در نتیجه فروش بیشتر، چندان دیده نمیشود. خوشبختانه از نظر صداگذاری شخصیتها هم شاهد عملکردی خوب و قابل قبول هستیم به طوری که حداقل در گفتارها و مکالمات حق مطلب به خوبی ادا میشود و بازیکن را در فضا و جریانهای مخوف کونیگشتاین قرار میدهد.
در مسیر جهنم
هر چند با وجود اینکه بازی The Inquisitor از نظر داستانی و روایت، شرایط خیلی خوبی دارد اما در بخش گیمپلی اوضاع کمی متفاوت است. توسعه دهندگان سعی داشتند که بخش گیمپلی این عنوان یک مسیر صرفا رو به جلو یا به عبارت خودمانیتر دکمه زنی محض نباشد؛ از این رو شاهد حضور اهداف و فعالیتهای مختلفی مانند مبارزه، بررسی صحنه جرم، تعقیب و گریز و غیره هستیم که البته این موضوع به طور ذاتی به هیچ عنوان بد نیست و حتی در طیف گستردهای از بازیهای موفق هم شاهد موارد مشابهی هستیم؛ اما آنچه که باعث مشکل شده است نحوه پیاده سازی آن است. در یک جمله، تجربه گیمپلی The Inquisitor به شدت بیروح و مصنوعی است که در کنار آن مشکلات فنی هم به وفور وجود دارد. به عنوان مثال در بخش مبارزات سیستم حمله و دفاع دارای ایرادهایی بنیادین است که باعث شده هم حرکات مصنوعی و نادرست به نظر برسند و هم منطق درستی برای اجرای حمله و دفاعها وجود نداشته باشند؛ یا به عنوان مثال دیگر در بخش تعقیب و گریز شاهد عدم توازن بین سوژه و حرکات موردیمر به عنوان تعقیب کننده هستیم که نتیجه آن چیزی جز گم شدن سریع سوژه یا اتفاقات عجیب در طول مسیر و واکنشهای مزحک موردیمر نسبت به آنها نیست. یکی دیگر از مشکلات اساسی گیمپلی در دنیای دوم بازی قابل مشاهده است؛ همانطور که اشاره شد موردیمر یک بازپرس مذهبی است و از این رو میتواند با مراقبه در مکانهای خاصی وارد جهانی دیگر که Unworld نام دارد، بشود. Unworld مکانی تاریک متشکل از چند جزیره معلق است که با پلهایی به هم متصل هستند؛ در هر جزیره نیروهای اهریمنی وجود دارند که با گذر از آنها و رسیدن به نقطهای خاص، بخشی از حقیقت که در گذشته اتفاق افتاده، آشکار میشود و در نهایت با حل کردن پازل هر جزیره معلق، مسئله نهایی حل میشود. اولین جست و جوها در Unworld تجربه بدی ندارند اما پس از گذشت سه یا چهارمین ورود به این دنیا، روند آن به شدت تکراری و حوصله سر بر میشود، به طوری که میتوان این بخش را به عنوان یک نقطه ضعف از بازی دانست که صرفا باید از نقطهای به نقطه دیگر بروید و در نهایت هم یک میان پرده ببینید.
به طور کلی ایدههای موجود در بخش گیمپلی The Inquisitor به هیچ عنوان بد نیستند؛ حتی بخش Unworld هم با اینکه بعد از مدتی به یکی از ضعفهای بزرگ تبدیل میشود اما باز هم ایده اصلی آن قابل قبول است که در نهایت این ایده پخته نشده. با این حال آنچه که باعث شده تا تجربه گیمپلی بازی به مرز شکست برسد، مشکلاتی از بخشهای دیگر به خصوص بخشهای گرافیک و فنی بازی است که به صورت زنجیروار به یکدیگر متصل شدند. بدون شک اگر در بحث پیاده سازیها دقت و حوصله بیشتری خرج میشد، خروجی کار چیزی فراتر از یک بازی معمولی و حتی شاید ضعیف میشد. شاید عنوانی مانند A Plague Tale را بتوان یک نمونه بارز و البته نزدیک به The Inquisitor دانست که با اهمیت دادن به جوانب مختلف بازی توانست جایگاه خود را در دنیای بزرگ بازیهای رایانهای پیدا کند و به یک عنوان بزرگ تبدیل شود؛ در مقابل هم عنوان The Inquisitor یک مثال بارز برای از دست دادن موقعیتها و پتانسیلهایی است که میتوانست یکی از به یادماندنیترین تجربهها را برای ما به ارمغان بیاورد.
تیرهای زهرآلود
همانگونه که اشاره کردم به نظر میرسد عمده مشکلات بخش گیمپلی بازی به بحث گرافیک باز میگردد. بازی The Inquisitor با استفاده از موتور گرافیکی Unity ساخته شده است. هر چند موتور یونیتی در برابر برخی از موتورهای دیگر مانند آنریل انجین (Unreal Engine) در سطحهای پایینتری قرار میگیرد اما با این حال اگر به عناوینی که اخیرا با این موتور توسعه پیدا کردند نگاه کنیم به راحتی متوجه میشویم که اغلب آنها در بخش گرافیک مشکلات چندانی ندارند و حتی در برخی موارد بخش گرافیکی جزو نقاط قوت آنها محسوب میشوند؛ اما ظاهرا توسعه دهندگان The Inquisitor نتوانستند آنطور که باید از این موتور بهره کافی را ببرند. در نگاه اول بازی از نظر گرافیک بد به نظر نمیرسد و حتی شهر کونیگشتاین بسیار چشم نواز است اما کافی است که کمی دقیقتر به تکتک جزئیات توجه کنیم؛ بخش زیادی از مدلهای موجود در بازی به شدت مصنوعی طراحی شده است و حتی بالاترین تنظیمات گرافیکی ممکن هم نمیتواند مشکلات آنها را، به خصوص در بخش بافتها، جبران کند. اما با این حال به لطف ساختار و معماری ساختمانهای اروپایی و طیفهای رنگی زیبا ضعف این جزئیات در مقیاس یک شهر و محلههای قرون وسطی چندان به چشم نمیآید. این موضوع حتی با همراهی موسیقیهای متن آرام و شنیدنی در طول گشت و گذار داخل شهر بهتر هم شده و کیفیت گرافیکی پایین جزئیات کمتر جلب توجه میکند.
با همه این اوصاف شاید شهر کونیگشتاین را بتوان تحمل کرد، اما مشکل گرافیکی دیگری همه چیز را خراب میکند و آن هم چیزی جز طراحی شخصیتها نیست! اگر بخواهم طراحی شخصیتها و انیمیشنها را در یک کلام خلاصه کنم میتوانم عبارت نزدیک به افتضاح را به کار ببرم. چهرههای شخصیتها هر چند در برخی موارد مانند بافت پوست بد به نظر نمیرسد اما کلیات آن به عکس شهر کونیگشتاین، بسیار بد است. یکی از بدترین بخشهای چهرهها، چشمها و پس از آن انیمیشنهای هر شخصیت است که به شدت مصنوعی و بیروح هستند و این موضوع حتی با عملکرد خوب صداگذارها هم حل نمیشود. آنچه که به نظر میرسد این است که ظاهرا انیمیشن شخصیتها، اسکن سه بعدی بازیگران نیست و احتمالا باز هم بی دقتی یا موارد دیگر باعث شده تا نتیجه کار به شدت ضعیف به نظر برسد.
ما بازی The Inquisitor را بر روی پلتفرم PC تجربه کردیم و از این رو عملکرد اجرایی بازی هم نتیجه چندان جالبی را به ما نداد. بازی از نظر تنظیمات گرافیکی گزینههای زیادی ندارد و از این رو عملکرد اجرایی بازی محدودیتهایی را متحمل میشود که نتیجه آن هم فریم دهی افتضاح بازی نسبت به کیفیت گرافیکی محیطی و البته شخصیتها آن هم در تنظیمات مختلف گرافیکی است. البته ناگفته نماند که بازی از تکنولوژیهای ارتقاء وضوح تصویر DLSS و FSR پشتیبانی میکند؛ اما نتیجه تست این تکنولوژیها بر روی کارت گرافیک RTX 2060 Super اصلا جالب نبود و همچنان نرخ فریم دهی نسبت به کیفیت گرافیک بازی بسیار پایین است. این موضوع پایان کار نیست و باید این خبر بد را هم اضافه کنم که با وجود نرخ فریم غیر قابل قبول و نصب بازی بر روی SSD شاهد افت فریمهای ناگهانی و همچنین بارگذاریهای متعدد در بازی هستیم که اوضاع را به مراتب بدتر میکنند. هر چند برخی از موارد مطرح شده مربوط به عملکرد بازی با ارائه به روزرسانی میتوانند بهبود پیدا کنند اما تا لحظه نوشتن این نقد اوضاع عملکردی و فنی بازی در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. در نهایت باید بگویم که متأسفانه مشکلات مطرح شده در بخش گرافیکی، فنی و البته عملکردی در نسخه PC علاوه بر تأثیر منفی بر روی بازیکن باعث شده تا زهر هر یک کمکم باعث مسمومیت بخش گیمپلی هم شده و در نهایت شاهد از دست رفتن پتانسیل ایدههای ارائه شده در بخش گیمپلی باشیم.
در انتها نظر شما درباره این بازی چیست؟ آیا با مشکلات و نقاط قوت مطرح شده موافق هستید؟ منتظر نظرات شما درباره این بازی هستیم.