به جرأت میتوان گفت که سبک Fighting (مبارزهای)، این روزها تب و تاب خاصی دارد و عناوین کوچک و بزرگی که سالیانه در این سبک منتشر میشوند، به خوبی گویای این موضوع هستند. اینکه فرد کارکشتهای در این سبک باشید یا به صورت تفننی میخواهید با دوستتان برای یکدیگر شاخ و شانه بکشید؛ عناوین مبارزهای یکی از بهترین سبکهای موجود برای خالی کردن هیجان خود هستند. تورنومنتهای بیشماری که برای هر یک از این عناوین برگزار میشوند و تعداد بیشمار افرادی که چه برای رقابت و چه برای دیدن این مسابقات گرد هم میآیند، در زمره بهترین لحظات هر سال برای دوستداران این سبک قرار میگیرند. حال در کریتیکلنز بر آن شدیم تا لیستی از بهترین و تاثیرگزارترین عناوین این سبک که را گرد آوریم.
در ادامه با کریتیکلنز همراه باشید.
TEKKEN 3
اگر چه اعتبار اولین عنوان مبارزهای سه بعدی به سری Virtua Fighter تعلق میگیرد، اما این سری TEKKEN و علیالخصوص سومین نسخه بود که توانست استاندارد مشخصی برای عناوین سه بعدی این سبک تعیین کند.
TEKKEN 3 با بهرهگیری از جدیدترین متودها و تکنولوژی روز، از نظر گرافیکی یکی از بهترینهای زمان خود تبدیل شد. مدلهای کرکترها به بهترین حالت ممکن پیاده سازی شده و کاتسینهای CG مانند آن به خوبی در یاد و خاطره همگان نقش بست. در زمینه گیمپلی نیز بازی TEKKEN 3 اولین عنوانی بود که با اضافه کردن محور سوم به گیمپلی که به بازیکنان اجازه Side Step کردن میداد، توانسته بود گیمپلی عناوین مبارزهای سه بعدی را بیش از پیش پر بارتر کند و با اضافه کردن فنون و مکانیزمهای هوشمندانهتر، محبوبیت و جذابیت بسیاری در بین بازیکنان پیدا کرده بود. در طرف دیگر سازندگان ریسک بزرگی را با اضافه کردن کرکترهای عمدتا جدید به جان خریده بودند که خوشبختانه با استقبال بینظیر بازیکنان روبرو شدند.
محبوبیت این کرکترهای جدید به قدری بود که به راحتی جایگاه شخصیتهای معروف پیشین خود را تصاحب کردند و به سرعت به نمادهای سری TEKKEN تبدیل شدند. حتی در زمینه موسیقی نیز سازندگان بهترینها را برای ساخت آن انتخاب کرده بودند و محصول نهایی از هر نظر تبدیل به یکی از بهترینهای سبک مبارزهای شد.
موفقیت TEKKEN 3 به قدری بود که تنها در روز اول عرضه خود در ژاپن و بر روی کنسول PS1، توانست به فروش خارقالعاده 1 میلیون نسخهای دست پیدا کند که برای عنوانی که در سال 1997 عرضه میشد، رقم خیره کنندهای بود. در نهایت TEKKEN 3 در مجموع با فروش 9 میلیونی برای سالیان متوالی جزء پر فروشترینهای ژانر مبارزهای و همینطور سری TEKKEN بود که این جایگاه بعدها توسط TEKKEN 7 تصاحب شد.
Street Fighter IV
شروع سده 21 میلادی و علیالخصوص سالهای ابتدایی دهه 2000 به عقیده بسیاری، دوران تاریک ژانر مبارزهای نام گرفته است، چرا که عرضه عناوین سختی که به هیچ عنوان دست دوستی به سمت بازیکنان تازه وارد دراز نمیکردند و در عین حال ضعف نامهای بزرگ در این ژانر سبب رکود شدیدی شد. سری Street Fighter با نسخه سوم خود با کرکترهایی که عمدتا جدید بودند و تغییرات بیش از حدی که در گیمپلی اعمال کرده بود، نتوانسته بود در در جذب مخاطبین جدید موفق عمل کند (که با گذشت زمان زیادی همه چیز کاملا عوض شد و این عنوان هم اکنون به شدت پر طرفدار است) و طرفداران قدیمی هم ناامید و عصبانی بودند. به گونهای که این رکود کاملا متضاد با محبوبیت دهه پیشین خوب بود و همگان را به این فکر انداخت که شعله این ژانر رو به افول است و پایانی غمانگیز بر آن رقم خورده است. با این حال با تلاش روز افزون آقای Yoshinori Ono، کمپانی Capcom بالاخره برای ساخت جدیدترین نسخه در سری Street Fighter پس از حدود 11 سال گذشت از نسخه سوم، چراغ سبز نشان داد و نتیجه فراتر از تصور همگان بود. چرا که بازی Street Fighter IV جرقه لازم را برای به شعله کشیدن دوباره ژانر مبارزهای به جان آن انداخته بود.
SFIV بر خلاف نسخه پیشین، از تکنولوژی روز بهرهمند شده بود و با تغییر از مدلهای Sprite به سه بعدی، گام بلندی در این زمینه برداشته بود. تمامی شخصیتهای قدیمی این سری به خوبی و با حفظ DNA، به سه بعدی تبدیل شده بودند. در عین حال جلوههای بصری و افکتهای به خصوص با تار و پود بازی در هم آمیخته شده و محصول نهایی به شدت دلچسب بود. گیمپلی نیز کماکان به صورت دو بعدی باقی مانده بود تا بیشتر حس و حال عنوان موفق SFII را تداعی کند و در عین حال با اضافه کردن موارد جدیدی از جمله Ultra Attack و Focus Attack، جان تازهای به پیکر SF دمیده بود. عنوان SFIV به خوبی توانسته بود پلی از گذشته با زمان حال بسازد و ضمن جذب مخاطبین کاملا جدید، طرفداران قدیمی را نیز بر عرصه بازگرداند.
موفقیت SFIV به حدی بود که تورنومنت سالیانه و معروف EVO بازخورد دوچندانی روبرو شد و عرصه را برای سازندگان دیگر در ژانر مبارزهای که آنها نیز پیشتر از رکود این سبک تاثیر دیده بودند، تلاش دوبارهای برای احیای عناوین خود کنند که نتیجه آن، بازگشتن دوباره این سبک به میادین و تبدیل شدن به یکی از موفقترین سبکها چه در زمینه محبوبیت و چه در زمینه فروش شد.
Soul Calibur
دهه نود را میتوان سرآغاز دنیای بازیهای فایتینگ دانست و حتی میشود پا را فراتر گذاشت و آن را دهه طلایی این عناوین قلمداد کرد. بازیهایی مثل TEKKEN و Street Fighter و Mortal Kombat کمابیش در این دهه بهدنیا آمدند و برخی از بهترین نسخههای این فرنچایزها نیز متعلق به همین دهه است. کمپانی نامکو بعد از موفقیتی که با بازی تکن به دست آورده بود، به سراغ ساخت یک عنوان دیگر رفت و اینبار یک جاهطلبی جانانه را وارد بازی کرد. بازی Soul Edge یک بازی رزمی بود که در آن هر مبارز یک اسلحه سرد در دستانش داشت. سبک مبارزه هر کاراکتر منحصر به فرد خودش بود و وجود اسلحههای سرد متنوع از شمشیر کاتانا گرفته تا نیزه و گرز حس و حال کاملا متفاوتی را نسبت به هر بازی رزمی دیگری به گیمر اعطا میکرد. طراحی مکانیزم مبارزه در بازیهای رزمی اصلیترین و سختترین کار از زبان سازندگان این نوع بازیها است و این موضوع در عنوانی که هر کاراکتر یک اسلحه سرد مخصوص به خودش را دارد، دوچندان سخت میشود. موفقیت این بازی به حدی بود که نامکو تصمیم گرفت نسخهای از آن را برای کنسولهای خانگی هم عرضه کند و نام Soul Blade را برای آن برگزید. بازی در سال ۱۹۹۶ عرضه شد و توانست به موفقیت خیلی خوبی دست پیدا کند.
در این بازی یک قابلیت دفاع کردن هم برای کاراکترها تعبیه شده بود که در کمتر بازی رزمی وجود داشت. سول بلید هنوز هم جزو معدود بازیهای رزمی است که در آن اسلحههای سرد متنوع حرف اول و آخر را میزند و به اصطلاح خودمانی یک بازی «شمشیربازی» است. داستان بازی از سری تکن داستان تیرهتری است و حضور کاراکترهای مختلف با ملیتهای گوناگون نیز از آن مواردی است که این بازی را منحصر به فرد میکند. ضمن اینکه در بازیهای اولیه این سری هر کاراکتر دو پایان نهایی داشت که یکی پایان بد و دیگری پایان خوب بود و دیدن دو پایان برای مبارزین هم چیزی نبود که در آن زمان در همه بازیهای فایتینگ یافت شود. داشتن ویژگیهای منحصر به فرد برای سول کلیبور و متمایز بودن نسبت به سایر همردههای خودش ویژگی بارز و اصلی این عنوان به شمار میرود.
با پیشروی در زمان سری بازیهای سول کلیبور بزرگتر شدند و در شمارههای آخر این سری المانهای بازیهای نقشآفرینی نیز به آنها اضافه شده است. این سری بازیها مانند یک حماسه رزمی بهشمار میآیند و صدای چکاچک شمشیرها در حین مبارزه از آن افکتهایی است که برای هر کسی که عشق مبارزه تن به تن دارد، دیوانهکننده است.
Marvel vs. Capcom 2: New Age of Heroes
دنیای مارول زده امروز را فراموش کنید و چشمانتان را ببندید و به چند سال قبل برگردید. درواقع اگر بخواهیم بهطور دقیق بگویم باید به سال ۲۰۰۰ برگردید و دنیایی را تصور کنید که سگا با کنسول انقلابی خود یعنی دریمکست وارد بازار رقابت کنسولهای خانگی بازی شده و دنیای گیم با حضور PS2 نازنین، یک دوران طلایی را سپری میکند. کپکام که در آن زمان بهعنوان یکی از بهترین بازیسازان دنیای بازی شناخته میشد توانسته بود با کمپانی مارول قراردادی ببندد و ابرقهرمانان شنلپوش مارول را در برابر مبارزین چند بازی خود از جمله استریت فایتر قرار بدهد. گامهای این بازیهای کراساوور با دو عنوان ایکس من علیه استریت فایتر و مارول علیه کپکام برداشته شده بود و با بازی دوم این سری که تحت نام «دوران تازه قهرمانان» عرضه شد، به اوج خود رسید.
بازی Marvel vs. Capcom 2: New Age of Heroes یک بازی رویایی بهحساب میآید که هنوز هم آرزوی بسیاری از هواداران آن ریمیک شدن این عنوان است. هر از گاهی خبرهایی از بازسازی این بازی بهگوش میرسد و دل هواداران را شاد کرده و بعد از مدتی این خبر زیر خبرهای جنجالی دیگر خاک میشود و فراموش میشود. مارول علیه کپکام ۲ اولین بازی ۲.۵ بعدی در این فرنچایز به حساب میآید و نمایش چنین گرافیکی، یک حرکت پیشرو در بازیهای رزمی در سال ۲۰۰۰ بود.
مبارزات تیمی به این نسخه برگشته بود و امکان تغییر مبارز در لحظه و حین نبرد نیز برای گیمرها فراهم شده بود که از امکانات منحصر به فرد این بازی به شمار میرفت. قابلیت دیگر جالب بازی زدن یک ضربه کاری توسط همتیمیتان بود که با احضار شما به میدان نبرد میآمد و یک ضربتی به حریف میزد و میرفت. با وجود نوار هایپر کومبو امکان پیاده کردن ضربات ویژه روی رقیب نگونبخت هم وجود داشت و تمامی اعضای تیم هم میتوانستند همزمان ضربات مهلکی را بهصورت ترکیبی اجرا کنند که در این لحظه موی تن هر گیمری از ابهت حرکات سیخ میشد. اینکه بتوانید همزمان با هالک و کاپیتان آمریکا و اسپایدرمن پدر ریو از استریت فایتر را در بیاورید چیزی نیست که هر روز بتوانید به آن دست پیدا کنید.
بازی مارول علیه کپکام بعدها در نسخههای مختلفی ادامه یافت اما واقعیت اینجاست که موفقیت این سری هیچگاه به پای نسخه دوم آن نرسید. ۵۶ کاراکتر دوست داشتنی از دنیای بازیهای محبوب کپکام و از دنیای کامیکبوکها که هنوز آغشته به بازیگران و فیلمهای سینمایی نشده بودند و مستقیم از دل کاغذها به داخل بازی آمده بودند، از عجایب این بازی به شمار میرود. بازی آنقدری جذاب بود که بعدها برای کنسولهای نسل آیندهتر هم عرضه شد و همانطور که گفته شد چراغ آرزوی ریمیک شدن آن نیز همچنان در دل هواداران روشن است.
Mortal Kombat 9
مورتال کامبت ۹ که حتی عدد ۹ را در عنوان خود ندارد و صرفا میدانیم که نهمین نسخه اصلی این فرنچایز است قطعا یکی از بهترین عناوین مبارزهای در تمام ادوار به شمار میرود. پس از چند شماره نه چندان جذاب و آزمون و خطا، نسخههای سه بعدی و بدترکیب با راسترهای غیر جذاب، اد بوون افسانهای برای همیشه مسیر این فرنچایز و شاید عناوین مبارزهای را تغییر داد. یک بازگشت به ریشههای بینظیر، یک گرافیک و طراحی شخصیت محشر، راستر کامل، و البته بخش داستانی پر هیجان و بسیار سینمایی باعث شده تا MK جایگاه ویژهای را در میان فنهای سری داشته باشد. کمبت ۹ انقدر خوب است و سه نسخه قبلی انقدر بد و معمولی، که الآن همه متوجه شدهاند چرا حتی دلش نمیخواد آن را ۹ خطاب کنند بیشتر یک شروع دوباره در اذهان بماند. به علاوه اینکه جشن ورود فرنچایز به دنبال HD نیز با همین نسخه جشن گرفته شد.
گرافیک و انیمیشنها در اوج، سیستم مبارزه و اجرای کمبوها و فینیشر ها تماشایی و از همه مهمتر نرمی و روانی آنها، هرگز پیشتر در هیچ فایتینگی مشاهده نشده بود و ازین رو Mortal Kombat Komplete Edition تا همیشه به عنوان یکی از بهترین عناوین تاریخ یاد خواهد شد.
Injustice 2
ترکیب دنیای ابرقهرمانی دیسی و خالق افسانهای سری مورتال کمبت یعنی اد بوون افسانهای، به خلق عنوان فایتینگ Injustice منجر میشود و با اینجاستیس ۲ به اوج میرسد. اینجاستیس ۲ ضمن اینکه یک عنوان مبارزهای استاندارد و بینهایت خوشساخت است (با حفظ سمَت) یک عنوان سوپرهیرویی-کامیک بوکی به شمار میرود و ازین رو، باید روح و جانمایهی کمیک بوکی در آن دمیده شود. از این آزمون سخت اما، با سربلندی هرچه تمامتر خارج میشود و در کنار تمام خوبیهای یک فایتینگ همهچیز تمام و خوشساخت، نام خود را در این ژانر جاودانه میکند.
سیستم لوت اعتیاد آور، انیمیشنهای خارقالعاده طبیعی و زیبای تمام شخصیتها، کمبوها و استیج های چشم نواز و گرافیک خیره کننده و در کنار تمامی اینها، شخصیسازی مدهوش کننده که ژانر فایتینگ را به قبل و بعد خود تقسیم کرد و فایتینگ های پس از اینجاستیس ۲ را ناچار به پیروی از این ترند کرده، صد بلکه هزاران ساعت علاقمندان را مشغول سر و کله زدن با این عنوان کرد.
سوپرمن، بتمن، واندوومن، جوکر و سایر شخصیتهای DC هرگز انقدر جذاب طراحی نشده بودند و در کار اسکینها و شخصیسازی فوقالعاده خیره کننده باعث میشد تا حتی اگر کسی به صورت جدی ژانر فایتینگ را دنبال نکند باز هم جذب این شود. سرعت اجرای چندضربها و بالانس فوقالعاده بالای بازی علاقمندان حرفهای ژانر فایتینگ را نیز توانست به خود جلب و نام خود را در کنار بزرگان ژانر فایتینگ جاودانه کند.