گاهی یک تلنگر کوچک برای فوران آدرنالین و تجربه هیجان فوق العاده کافی است اما پیدا کردن این تلنگر نیاز به تجربه و تبحر است که مجموعه بازیهای Five Nights at Freddy’s طی بازه عمری 10 ساله خود توانستند با موفقیت به آن دست پیدا کنند. حال پس از تجربههای مختلف، مالکان این نام به دنبال ارائه تجربه جدید و متفاوتی هستند و در همین راستا چندی پیش جدیدترین نسخه فرعی از این مجموعه با نام بازی Five Nights at Freddy’s: Into the Pit را منتشر کردند که بر مبنای رمانی با همین نام است. در این مقاله به سراغ این بازی رفتیم تا ببینیم این نسخه میتواند باز هم موفقیتی دیگر برای سری بازی Five Nights at Freddy’s کسب کند یا خیر. برای پاسخ به این سوال با ما در کریتیکلنز همراه باشید.
پیتزا فروشی مخوف
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از 4.5 ساعت تجربه بازی در پلتفرم PC انجام شده است.
پنج شب جهنمی
بازی Five Nights at Freddy’s: Into the Pit عنوانی در سبک ترس و بقا است که برخلاف نسخههای گذشته این مجموعه با بهره گیری از دوربین دو بعدی جانبی و گرافیک پیکسل آرت توسط استدیو Mega Cat توسعه یافته و منتشر شده است. اگر از طرفداران بازیهای ترسناک باشید احتمالا با نسخههای پیشین این مجموعه آشنایی کاملی خواهید داشت. بازیهایی که مکانیزم بسیار سادهای داشته و عملا از نظر داستانی هم حرفی برای گفتن ندارند اما در مقابل به دلیل استفاده از عنصر ترس لحظهای یا به عبارت بهتر جامپ اسکر (Jump Scare) توانست به سرعت فراگیر شده و استریمرهای مختلفی را برای ثبت لحظات دیدنی به سمت خود بکشد؛ البته مکانیزمهای به کار رفته در این مجموعه با گذشت زمان بهتر و به روزتر شدند اما هیچگاه از چهارچوب خود فراتر نرفته است. این بار در Into the Pit قضیه متفاوت است و ما شاهد داستان کودکی به نام اوزوالد (Oswald) هستیم که تابستان کسل کنندهای را سپری کرده و برای آخرین روزهای تعطیلات هم برنامه به خصوصی ندارد. معمولا اوزوالد طی این مدت اغلب مدت خود را در پیتزا فروشی جف (Jeff’s Pizza) سپری میکند. در یکی از روزهای آخر تابستان که اوزوالد در پیتزا فروشی منتظر پدرش بود از روی شیطنت به سراغ یکی از اتاقهای آنجا رفت و با یک استخر توپ قدیمی و رده خارج مواجه شد. با ورود او به استخر توپ ناگهان متوجه میشود که فضای اطراف او تغییرات زیادی کرده و عملا محیط به یک پیتزا فروشی کودکانه و جذاب تبدیل شده است. او پس از مدتی تفریح متوجه میشود که اتفاقات عجیبی حول او در حال رویدادن است و در نهایت هم با موجودات تسخیر شده مواجه میشود. اما این تازه آغاز ماجرا است زیرا اوزوالد با سفر در زمان وارد گذشته آن مغازه که در واقع پیتزا فروشی فردی (Freddy) است شده و اکنون باید برای بقا بجنگد. این موضوع زمانی بغرنجتر میشود که پدر اوزوالد هم در اثر اتفاقاتی وارد این استخر شده و در پیتزا فروشی فردی گیر میافتد.
همانطور که از نام بازی پیدا است، داستان بازی طی 5 شب روایت میشود که البته این 5 شب از نظر زمانی حدود 4 الی 5 ساعت در دنیای واقعی بیشتر نیست و همانند نسخههای قبلی ما با یک عنوان بسیار کوتاه طرف هستیم. به طور کلی داستان بازی شروع بدی ندارد و این روند تا زمان گرفتار شدن پدر اوزوالد در پیتزا فروشی فردی هم ادامه دارد اما پس از این اتفاق، به طور محسوسی افت روند داستانی حس میشود. هر چند این موضوع با توجه به زمان مورد نیاز بسیار کم چندان اهمیتی ندارد و از طرفی با توجه به این نکته که در نسخههای پیشین این بازی عملا داستان خاصی وجود ندارد تا مخاطب درگیر آن شود، میتوان گفت که آنچه به عنوان داستان بازی Five Nights at Freddy’s: Into the Pit ارائه شده فراتر از انتظارات است؛ با توجه به این موضوع میتوان گفت که پس از مدتها در سری فناف (FNaF) شاهد یک داستان هستیم که ابتدا و انتهایی دارد و همچنین شاهد حضور شخصیتهایی هستیم که در کنار هم تشکیل یک داستان هر چند معمولی را دادند. نکته قابل توجه در خط داستانی بازی، وجود 5 پایان مختلف است که هر یک از این پایانها بر اساس نوع فعالیت شما در برابر دیگران و همچنین آیتمهای جمع آوری شده در سطح مراحل مختلف امکان اجرایی شدن را دارند؛ این موضوع به طور قابل توجهی بر ارزش تکرار تجربه بازی اثر گذار است و مخاطب پس از هر پایان سعی بر تجربه متفاوتی از بازی دارد. در نهایت بنظرم بخش داستانی بازی با وجود کوتاه بودن بیش از حد باز هم عملکرد بدی ندارد و حداقلهای یک تجربه قابل قبول را میتواند ارائه کند.
آماده برای سکتهی ناقص
همانطور که اشاره شد در نسخههای قبلی این مجموعه خبری از گیمپلی پیچیده یا ماجراجوییهای سخت نبود و موفقیت اصلی بازی بیشتر متمرکز بر جامپ اسکرهای مختلف و هیجانات ناشی از فضاسازی بوده است؛ اما Five Nights at Freddy’s: Into the Pit رویه متفاوتی را نسبت به این فرمول در پیش گرفته است. از یک سمت بازی همانند نسخههای قبلی فاقد مکانیزمهای پیچیده در حوزه گیمپلی است و از طرفی وجود پازلها، سیستم مخفی کاری متفاوت و همچنین عناصر ماجراجویی بازی را از آن تجربه خام به دور کرده است. برای طرفداران قدیمی سری فناف هم این نکته را باید اضافه کنم که نگران نباشید، بازی همچنان دارای جامپ اسکر است، هر چند تعداد آنها نسبت به نسخههای گذشته کاهش پیدا کرده است اما باز با این حال در طول بازی بارها و بارها آدرنالین خون شما به اوج خواهد رسید. به طور کلی باید بگویم که تغییرات ایجاد شده در بخش گیمپلی نه تنها به تجربه بازی ضربه نزده بلکه به جرأت میتوان گفت که اکنون با یک بازی پختهتر همراه با ارائه تجربه چند وجهی ترس، ماجراجویی و روایت داستانی طرف هستیم. البته باز هم باید تأکید کنم که تمام این موارد در مقایسه با نسخههای قبلی این عنوان و مستقل (Indie) بودن آن و همچنین برچسب قیمتی 20 دلاری در نظر گرفته شده است در غیر اینصورت فرسنگها با استاندارد یک عنوان AAA فاصله داریم. یکی دیگر از مواردی که احتمالا طرفداران قدیمی بازی متظر آن هستند، مینی گیمهای حاضر در بازی است، خوشبختانه توسعه دهندگان این موضوع را هم فراموش نکرده و به لطف حضور دستگاههای بازی قدیمی (آرکید) مختلف، به مراتب متنوعتر هم به نظر میرسند. به طور کلی فعالیتهای در نظر گرفته شده در بخش گیمپلی با وجود سادگی همچنان سرگرم کننده هستند و حتی برای رسیدن به اهداف تعیین شده باید به دنبال راههایی باشید که خود این راهها از پازلهای مختلف تشکیل شدند؛ از این رو اگر طرفدار عناوین ماجراجویی هستید بسیار بعید است که با این تنوع فعالیتی آن هم طی 4-5 ساعت دچار خستگی شده و از بازی دلسرد شوید.
نوستالژیک ترسناک
بازی Five Nights at Freddy’s: Into the Pit به وسیله موتور گرافیکی یونیتی (Unity) توسعه پیدا کرده است اما طراحان این عنوان با انتخاب گرافیک پیکسل آرت یکی از بزرگترین ریسکهای خود را انجام دادند و پس از آن هم تبدیل نمای اول شخص به دو بعدی جانبی این ریسک را به حد اعلا میرساند. سری فناف به واسطه نمای اول شخص با گرافیک سه بعدی توانست جای خود را بین استریمرها پیدا کند اما اکنون برای طرفداران قدیمی تنها یک نگاه کافی است تا بر موفقیت این عنوان شک کنند؛ اما بار دیگر بگذارید بگویم که عجله نکنید و پیش از قضاوت حتما این عنوان را تجربه کنید. من هم مانند خیل زیادی از گیمرها طرفدار بازیهای پر جزئیات هستم اما پس از تجربه این عنوان به جرأت میگویم که از این بازی ناامید نخواهید شد. با وجود اینکه با یک بازی مستقل طرف هستیم اما جزئیات فیزیک به خوبی رعایت شده به طور مثال با حرکت در بین توپها شاهد حرکت آنها به اطراف خواهید بود یا در مواقعی که اوزوالد در حال دویدن است هر آن ممکن است بر اثر برخورد با موانع فیزیکی به زمین بخورد؛ بنابراین اگر نگران جزئیات در این بازی هستید با خیالی آسوده این نگرانی را کنار بگذارید. یکی از مواردی که خلاقیت توسعه دهندگان را به رخ میکشد، خلق فضای ترس و بقا تنها با ساختار گرافیکی دو بعدی جانبی، موسیقی و صداگذاری فوق العاده است. بازی دارای 5 محیط مختلف است که از این بین 3 محیط دارای محیطهای مخوف شبانه است و 2 محیط هم فضاهای عمومی است که مراحل آنها در طول روز جریان دارد؛ البته از این بین دو محیط پیتزا فروشی و خانه اوزوالد بیشترین درصد حضور را به خود اختصاص میدهد. با این وجود توسعه دهندگان به خوبی توانستند هر یک از این محیطها را متناسب با نیاز خلق و فضاسازی آن را انجام دهند؛ بدون شک بخش مهمی از این فضاسازی را باید مدیون موسیقیهای متن جذاب این عنوان باشیم که در کنار تنوع خوب متناسب با فضای حاضر در بازی در نظر گرفته شدند. البته در کنار این موضوع صداگذاریهای محیطی هم تأثیر به سزایی دارند؛ هر چند که در بازی هیچ دیالوگ صوتی وجود ندارد اما افکتهای صوتی به خصوص زمانی که دشمنان در نزدیکی شما هستند اثر خود را گذاشته و کیفیت بالای بازی خود را نشان میدهند. در مجموع بخش گرافیکی هم با وجود اینکه بسیار ساده و ابتدایی به نظر میرسد اما به لطف طراحیهای محیطی فوق العاده، تنوعهای محیطی، جزئیات فیزیکی و همچنین فضاسازیهای هنرمندانه جایگاه خود را بین طرفداران سری فناف پیدا کند.
یکی دیگر از مزایای گرافیک دو بعدی و ساده که در Five Nights at Freddy’s: Into the Pit استفاده شده، سبکی بیش از حد آن است. این بازی تقریبا بر روی هر سیستمی که در بازار هست به راحتی اجرا خواهد شد و کوچکترین افت فریمی در آن مشاهده نمیشود. در حال حاضر بازی بر روی تمامی کنسولهای نسل هشتم، نهم و همچنین کامپیوترهای شخصی منتشر شده است؛ اما با توجه به سبکی این بازی میتوان انتظار انتشار بر روی پلتفرم موبایل را هم داشت. در مجموع بازی از نظر فنی در شرایط بسیار خوبی قرار دارد و در عین سبکی و بهینگی، فاقد هر گونه باگ است که این موضوع امروزه خود یک مزیت بزرگ محسوب میشود.