شکست یا موفقیت در عناوین استراتژیک اغلب وابسته به حفظ تعادل بین عناصر مختلف است؛ جایی که کوچکترین تصمیمات میتواند اثر خود را درروند بازی داشته باشد. بازی Diplomacy is Not an Option با اضافه کردن چاشنی طنز، حفظ این تعادل را به مراتب بیشتر تحت تأثیر قرار داده و باعث شده تا با عنوانی متفاوت طرف باشیم. اما این فرمول میتواند منجر به موفق بازی هم شود یا خیر؟ در این مقاله قصد داریم به بررسی این بازی بپردازیم تا جواب این سوال مشخص شود. با ما در کریتیکلنز همراه باشید.
«مرزی بر پیروزی و شکست»
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از 21 ساعت تجربه بازی در پلتفرم PC انجام شده است.
Diplomacy is Not an Option عنوانی در سبک استراتژیک همزمان مبتنی بر حمله و دفاع در کنار توسعه شهر است که توسط استدیو جوان Door 407 توسعه پیدا کرده است. این بازی پس از حدود یک سال که در حالت دسترسی زود هنگام قرار داشت طی هفتههای اخیر به صورت نسخه نهایی منتشر شده است. عناصر مختلفی باعث تمایز این بازی با دیگر عناوین شده است اما شاید مهمترین آنها وجود چاشنی طنز در آن است که پیش از این کمتر در عناوین همسبک مشاهده شده است.
هرج و مرجی بیپایان
داستان بازی Diplomacy is Not an Option در قلمرو سامرینیا (Samreignia) جریان دارد؛ جایی که هرج و مرج در آن موج میزند؛ از شورشیان گرفته تا شاه و حتی از مرگ بازگشتگان همه به دنبال منافع خود یا درگیری با دیگران هستند. شما نیز به عنوان یک حاکم ساده محلی باید به دنبال راهی باشید که سرزمین خود را از این هرج و مرج نجات داده و قلمرو سامرینیا را به یک محل امن تبدیل کنید. داستان بازی برخلاف انتظار پیچیدگی چندانی ندارد و بیشتر به مقابله یا حمله به دشمنان خواهد پرداخت. البته در هر مرحله شاهد میان پردههایی هستیم که جریان و اوضاع را مشخص میکند اما در عمل میتوان گفت که مراحل به صورت جزیرهای عمل کرده و در پس زمینه شاهد یک ریسمان نازک هستیم که کلیات از جمله فلمرو و شخصیتها را تا حدودی منسجم میکند. البته در بین همین اتفاقات روایی که در ابتدای مراحل شاهد آن هستیم گاهی با انتخابهای دشواری رو به رو میشویم که شاید آن را ارجاعی به نام بازی، یعنی نبود هیچگونه دیپلماسی دانست. به عنوان مثال در یکی از مراحل باید انتخاب کنید که به شاه وفادار باشید یا با سرپیچی از دستورات او با مردم همراه باشید؛ یا در مرحلهای دیگر باید بین همراهی با قبایل مختلف یکی را انتخاب کنید.. همین موضوع باعث شده تا بخش داستانی آنطور که به نظر میرسد رها شده نبوده و در ورای اتفاقات و مأموریتهایی که ساده به نظر میرسند هم جریانی هرچند ضعیف وجود داشته باشد و به نوعی جریان سیاسی داستان بازی هم حفظ شود.
آنچه که Diplomacy is Not an Option را از سایر عناوین هم سبک خود متمایز جلوه میدهد، اضافه شدن عنصر طنز در آن است.. برخلاف جو حاکم در گیمپلی بازی، شاهد میانپردهها و دیالوگهایی هستیم که احتمالا شما را به خنده وا خواهند داشت. این موضوع قطعا بعد از چالشهای موجود در هر مرحله لذت بخش بوده و خستگی را برای ادامه مسیر رفع میکند. اما در میان این هیاهوها، احتمالا کمبود یک چیزی را در طول بازی حس خواهید کرد و آن هم عمق و پرداخت کم به شخصیتها و حوادث بازی است. ما نمونههای موفق زیادی از قبیل سری Stronghold و Age of Empires را داریم که توانستند به خوبی تعادل و پرداخت مناسبی بین گیمپلی و داستان بازی ایجاد کنند و مخاطب را در عین همراهی با داستان با گیمپلی نیز درگیر کنند اما در Diplomacy is Not an Option آنطور که باید، این تعادل برقرار نیست و با عنوانی طرف هستیم که در عین وجود پتانسیل لازم و کافی، آنطور که باید به موضوع داستان پرداخته نشده و تمرکز اصلی خود را بر گیمپلی قرار داده است.
شور و شیرین
هسته اصلی گیمپلی Diplomacy is Not an Option ترکیبی از استراتژیک همزمان کلاسیک (RTS) و مدیریت اقتصادی مدرن است؛ اما آنچه که در این بازی حائز اهمیت است، روش مدیریت زمان و سرعت عمل بالا است. در این بازی خبری از مدیریت پیچیده منابع نیست و همه چیز به سادگی جمع آوری غذا، چوب، سنگ و آهن یا در نهایت تشکیل ارتش به نظر میرسد اما در همان ابتدای راه به سرعت متوجه خواهید شد که این بازی به سادگی که به نظر میرسد نیست. همین منابع حداقلی وابستگیهای خاص خود را دارند که در صورت عدم مدیریت صحیح، موجب سقوط سریع قلمرو شما خواهد شد. این موضوع در کنار مدیریت بخش اقتصادی کار را پیچیدهتر میکند؛ به عنوان مثال ساخت و ساز بیرویه باعث خواهد شد تا کنترل شهر در زمان حملهها از دست شما خارج شود؛ بنابراین ارتقاء ساختمانها راه هوشمندانهتری بهنظر میرسد. ناگفته نماند که تعدد ساختمانها در بازی نه زیاد و نه کم است، و برای تسریع روند بازی یکی از راهها ساخت تعداد زیاد ساختمان از یک نوع است که بسته به موقعیت میتواند گزینه خطرناکی باشد؛ همچنین ساختمانهای وابسته به منابع و اقتصاد هم گاهی فضای زیادی را طلب میکنند که خود چالش بزرگی در توسعه شهر خواهد بود. از سمت دیگر تمرکز بیش از حد به موضوع اقتصاد هم باعث میشود برای ارتقاء بخش نظامی زمان را از دست داده و در همان موجهای حملات اولیه تمام ساختهها از بین بروند. البته این نکته را هم اضافه کنم که زمانی که صحبت از اقتصاد میکنیم منظور یک سیستم بسیار پیچیده مانند سری Anno نیست اما موارد پایهای مانند ارائه خدمات به شهروندان، ورود و خروج روزانه منابع و اصول اولیه سیستم لجستیک در میان ساختمانها تولیدی است که با توجه به شدت دشواری بازی همین مقدار هم تا حدودی زیاد به نظر میرسد.
بازی در بخش نظامی به شدت بیرحم است و موج حملات ابتدایی آن در دستههای چند صدتایی و در موجهای پایانی چندین هزار نیرو را از جهتهای مختلف بر سر شما آوار خواهد کرد؛ بنابراین اهمیت بخش دفاعی و نظامی به سرعت مشخص میشود. اما همانطور که پرداختن بیش از حد به بخش اقتصادی باعث شکست در حملات خواهد شد، پرداختن بیش از حد به بخش دفاعی و نظامی هم به سرعت اقتصاد را متزلزل کرده و با موجهای گرسنگان و شیوع بیماری مواجه خواهید شد. با این حال گیمپلی محدود به استفاده از یک راهبرد خاص نیست؛ شما آزاد هستید استراتژی منحصر به فرد خود را پیش بگیرید. به عنوان مثال میتوانید شهر خود را محصور به دیوارهای بلند و چند لایه کنید یا ارتشی بزرگ بسازید و با تقسیم بندی درست نیروها نیازی به دیوار کشی نداشته باشید. نیروهای نظامی تنوع قابل توجهی دارند اما معمولا این نیروها در سه دسته تیرانداز، مبارز و محاصرهای (منجنیقها) تقسیم میشوند که هر کدام انواع خاص خود را دارند. همین باعث شده تا کنترل نیروهای نظامی با وجود تنوع نسبتا بالا چندان پیچیده نباشد.
یکی از موارد جالبی که در این بازی وجود دارد، اهمیت به کشته شدگان در مبارزات است. در بخش ساخت و ساز، یک ساختمان مخصوص برای تدفین و یک آرامستان در نظر گرفته شده است که در صورت کشته شدن نیروهای خودی آنها را دفن خواهند کرد؛ مسئله مهم این است که اگر این کار را انجام ندهید در ابتدا بیماری در شهر شیوع پیدا کرده و در نهایت جسد به زامبی تبدیل شده و به نیروهای خودی حمله خواهد کرد. بنابراین یکی از چالشهای پس از جنگها، همین مدیریت تلفات انسانی خواهد بود. به طور کلی گیمپلی بازی Diplomacy is Not an Option نوآوری خارق العاده یا پیچیدگی عجیبی همراه خود ندارد و از این رو طرفداران استراتژی کلاسیک را قطعا راضی میکند اما در مقابل چالشهای نظامی و اقتصادی آن حتی در سادهترین درجه سختی هم طاقت فرسا است. بهنظرم شدت دشواری بازی گاهی اوقات به حدی زیاد است که عملا توازن بازی را برهم زده و باعث ضربه به تجربه میشود.
درخشش سادگی
با توجه به درون مایه طنز، گرافیک بازی در نگاه اولیه تقریبا کودکانه و کارتونی به نظر میرسد اما دیری نمیگذرد که سبک و سیاق طراحی Stylized بازی این حس را از بین برده و طراحی فانتزی اما تقریبا واقع گرایانه بازی خود را نشان میدهد. این طراحی ساده و زیبا هم راستا با گیمپلی کلاسیک و ساده بازی در نظر گرفته شده و صد البته همین سادگی باعث شده تا بازیکن مدیریت نسبتا راحتی را در همه بخشهای بازی داشته باشد. طراحی ساختمانها، شخصیتها و نقشهای دست سازی که روی مدلها قرار گرفته باعث شده تا حس قرون وسطایی بازی، باورپذیرتر دیده شود. در کنار این موضوع نیز استفاده از پالتهای رنگی شاد و فیلترهای خاکی باعث شده تا این فضاسازی زیباتر هم شود. بازی با موتور گرافیکی Unity توسعه پیدا کرده است که یک گزینه کاملا مناسب برای این سبک است؛ اما توسعه دهندگان پا را فراتر گذاشته و جلوههای گرافیکی حرفهای را نیز به خوبی پیاده سازی کردند. شاید مهمترین عنصری که در بخش جلوهها به چشم میآید بحث تخریب پذیری بازی است. زمانی که سنگهای منجنیقها به دیوارها و برجها میخورند، جلوه تخریب تدریجی فوق العادهای را به نمایش میگذارند یا زمانی که این حملات به دل گروه دشمنان انجام میشود نیز اثرات و پرتاب شدنها دیدنی است. در کنار این موضوع نورپردازی بازی هم کمک شایانی به زیبایی دو چندان جلوهها کرده است؛ بازی دارای چرخه شبانه روزی است که باعث شده تا قدرت نورپردازی را در قالب تابش نور خورشید و همچنین روشنایی آتشها به مراتب بیشتر درک کنیم. این موضوع در زمانی که حملات به صورت شبانه انجام میشود جذابیت را دو چندان میکند.
هر چند عناوینی که با بهره گیری از موتور یونیتی ساخته میشود اغلب سبک و روان هستند اما استفاده از جلوههای گرافیکی و احتمالا تا حدودی کم کاری توسعه دهندگان اثر خود را گذاشته و با وجود اینکه بازی از نظر گرافیکی در سطح مینیمال دسته بندی میشود اما در نهایت سنگینی پردازشی در طول بازی بارها حس میشود. البته در حالت عادی، فریم دهی مناسبی را شاهد هستیم اما زمانی که هزاران دشمن از جهات گوناگون وارد نقشه شده یا جلوههای گرافیکی خاص مانند تخریب برجها اتفاق میافتاد، افت فریم تا حدودی مشهود است.. این موضوع در سیستمهای پایین رده که انتظار میرود چنین بازی را با نرخ فریم معقول و روان اجرا کند؛ میتواند تا حدودی مشکل ساز باشد. یکی دیگر از مشکلاتی که در طول بازی بارها خود نمایی میکند بحث هوش مصنوعی است. این مشکل اغلب در روند تشخیص زمان یا فاصله برای حمله است و در هر دو سمت نیروهای دشمن و نیروهای خودی دیده میشود. یکی دیگر از مواردی که در عناوین استراتژیک بر تجربه کاربر تأثیر به سزایی دارد؛ رابط کاربری بازی است. خوشبختانه این موضوع در Diplomacy is Not an Option به خوبی رعایت شده و با وجود اینکه مطالب و گزینههای زیادی در منوهای بازی گنجانده شده اما طراحی و چینش آنها به گونهای نیست که کاربر را دچار سردرگمی کند. از سمتی منو مربوط به ساخت و ساز که میتوان گفت کلیدیترین بخش در رابط کاربری است، طراحی ساده و کاربردی دارد و بازیکن با کمترین زمان میتواند به راحتی ساختمانهای موجود در بخشهای مختلف را پیدا کند.
شاید بتوان گفت ضعیفترین بخش Diplomacy is Not an Option مربوط به موسیقی و صداگذاری است. در بازی شاهد موسیقی متنهای محدودی هستیم که کاملا ثابت بوده و به هیچ عنوان با ریتم گیمپلی و داستان همراهی نمیکنند. حتی این موضوع در میان پردهها هم مشهود است و ما عملا با یک بازی با ریتم و تنوع موسیقی نسبتا ثابتی طرف هستیم و زمانی اوضاع بدتر میشود که در بحث دیاالوگها هم عملا خبری از صداگذاری شخصیتی نیست و ما تنها شاهد افکتهایی خاص هستیم که شرایط محیطی را نشان میدهد. اوضاع در بحث افکتهای صوتی کمی بهتر است اما با حد استاندارد و قابل قبول فاصله دارد. این موضوع در زمان حملات نظامی بیش از پیش خود را نشان میدهد و معمولا شاهد جنگهایی با حداقل افکتهای صوتی و بدون هیچ گونه موسیقی هیجان انگیز هستیم. در مجموع، موسیقی و صداگذاری بازی نه تنها به تجربه کمک نمیکند، بلکه در برخی لحظات میتواند از تأثیرگذاری آن بکاهد.









