اگر چه عنوان Resident Evil 6 از لحاظ تجاری یک موفقیت بزرگ برای Capcom به شمار میرود، اما از منظر کیفی عملا این عنوان یک آبروریزی محض و فوقالعاده ضعیف است و به هیچ عنوان نتوانست انتظارات طرفداران را برآورده کند، از این رو کپکام تصمیم به ساخت انجینی کاملا جدید، قدرتمند و اختصاصی گرفت؛ تقریبا تمام عناوین ساخته شده توسط آن به لحاظ بصری از کیفیت بالایی برخوردار هستند؛ بازسازی عنوان کلاسیک و زامبی-محور سال 2006 کپکام در این انجین بازیسازی (RE Engine) تحت عنوان Dead Rising Deluxe Remaster حتما جذابیتهای خاص خود را برای طرفداران همراه دارد؛ با کریتیکلنز همراه باشید تا به بررسی این عنوان بپردازیم.
«خاطرات زامبیکشی»
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از 15 ساعت تجربه بازی در پلتفرم Xbox Series X انجام شده است.
Dead Rising Deluxe Remaster
Dead Rising محصول سال 2006 میلادی، یک عنوان اکشن ماجراجویی با نمای سوم شخص است که در ابتدا به صورت انحصاری برای Xbox 360 منتشر شد؛ در پی موفقیت تاریخی و بزرگ Resident Evil 4 کپکام وسوسه شد تا عنوانی دیگر با موضوع و محوریت زامبیها خلق کند و این گونه جرقه ساخت Dead Rising زده شد. همانگونه که اشاره کردم «دد رایزینگ» در ابتدا عنوانی انحصاری برای کنسول Xbox 360 به شمار میرفت اما نسخههای بعدی این فرنچایز و همچنین ریمسترهای آن برای کنسولهای PlayStation و PC نیز عرضه شد. شاید طرفدارن متفقالقول همعقیده باشند که هیچ یک از نسخه های بعدی Dead Rising نتوانست موفقیت نسخه اول را تکرار کند. بازسازی این عنوان در موتور قدرتمند کپکام شاید، چراغ سبزی باشد برای ساخت دنبالههای این مجموعه؛ مجموعهای که علیرغم تمام جذابیتهای خاص خود هرگز نتوانست به گرد پای رزریدنت اویل هم برسد و در کنار آن به زیست خود ادامه دهد.
از آنجایی که خاستگاه بازی (دد رایزینگ) اساسا کنسولهای اکسباکس بوده است، بازی کردن این عنوان در این کنسولها بیشتر کیف میدهد! از این رو خوشحال هستیم که نسخه Xbox Series X بازی Dead Rising Deluxe Remaster برای نقد و بررسی در اختیارمان قرار گرفت.
عکاسی از زامبیها
Dead Rising Deluxe Remaster داستان یک عکاس-خبرنگار به نام فرانک وست (Frank West) را در 19 سپتامبر سال 2006 میلادی روایت میکند که برای تهیه گزارش از Willamette ایالت کلورادو امریکا راهی این شهر میشود؛ به محض ورود فرانک متوجه میشود که شهر در قرنطینه نظامی است. اتفاقات ابتدایی بازی از زاویه دید دوربین فرانک روایت میشود که کنترل آن برعهده پلیر است. با گرفتن عکس از سوژه های در حال رخ دادن که عموما اتفاقات خشن و ناگواری هستند (مثل پرتاب شدن یک زن از بالای یک ساختمان در پی محاصره زامبیها) پلیر متوجه میشود که بخشی از گیمپلیDead Rising Deluxe Remaster را عکس گرفتن و ثبت سوژهها تشکیل میدهد و فرانک نیز میفهمد با زامبیها سر و کار دارد؛ هلیکوپتر همراه Frank او را در سکوی فرود پرواز (H) واقع در سقف فروشگاه بزرگ Parkview پیاده میکند و قرار میگذارند که 3 روز دیگر (72 ساعت) راس ساعتی مشخص برای سوار کردن فرانک به این نقطه باز گردد.
تمامی اتفاقات بازی Dead Rising Deluxe Remaster ظرف مدت 72 ساعت اتفاق میافتد و بسته به اقدامات پلیر بازی دارای پایانهای متفاوتی است. رمزگشایی ریشه این اتفاقات فقط در پایان اصلی بازی قابل مشاهده است و در دیگر حالتها راز Willamette ناگفته و مدفون باقی میماند. نه فرانک، آنچنان شخصیت کاریزماتیک و جذابی دارد و نه داستان «دد رایزینگ دیلاکس ریسمتر» آنچنان نو و ناشنفته است! اما شخصیتهای جانبی و اتفاقات ریز و درشتی که در دنیای دد رایزینگ در حال رخ دادن هستند، بهانه کافی را برای به پایان رساندن این عنوان به مخاطب خود میدهد و برای عنوانی که اساسا تمرکزش بر کشتن زامبیها به شکلهای اگزجره شده وتاحدی خندهدار است کافی است.
کشتار با همه چیز و ارّهبرقی!
فروشگاه Parkview بسیار بزرگ و چند لایه بوده، و با احتساب فضای سبز اطراف و پارکینگ بیشتر شبیه به یک شهرک است. پلیر به وسیله نقشه میتواند محل انجام ماموریتهای اصلی و فرعی را مشخص و جهتیابی کند؛ اما «زمان» شاید مهمترین عنصر Dead Rising Deluxe Remaster باشد. تمامی اتفاقات سناریو اصلی بازی که مد «72 ساعت» نام دارد راس ساعتی مشخص و در مکانی مقرر اتفاق میافتند و در صورتی که از آن جا بمانید، بازی به صورت اتوماتیک به یکی از پایانها ختم میشود، که در آن اتفاقات ویلامات تا همیشه ناگفته و مرموز باقی میماند.
همانطور که گفته شد بازی دارای مد «72 ساعت» است که در ابتدا در اختیار پلیر قرار میگیرد و اتفاقات در سر زمان مشخصی رخ میدهند؛ پلیــر با حضور خود در آن زمان، آن سکانس را آغاز میکند و تا فرا رسیدن سکانس بعدی باید آن را به اتمام برساند. اگر ماموریتی را قبل از اتمامِ زمانِ مورد نظر به انتها برسانید، میتوانید از زمان اضافهای که در اختیارتان قرار میگیرد استفاده کنید و به انجام ماموریتهای فرعی بپردازید. اما همواره بایستی حواستان به زمان فرا رسیدن ماموریت بعدی باشد. این کار به راحتی از طریق چک کردن ساعت مچی فرانک قابل دسترسی و انجام است. ساختار بازی را میتوان به نحوی Roguelite نیز تعبیر کرد؛ زیرا در صورتی که نتوانید در زمان مشخص و در مکان مقرر باشید و از تایمر بازی جا بمانید، مجبور خواهید بود بازی را از ابتدا و با حواسجمعی بیشتر استارت بزنید. البته در این بین چند فاکتور از دشواری کار برای پیشروی در بازی کاسته است. برای مثال در بازی امکان ذخیره دستی (Manual Save) وجود دارد که در صورت جا ماندن از اتفاقات در زمان مشخص، میتوانید بازی را از آن فایل سیو دستی ادامه دهید. یا در صورتی که هر بار به هر دلیلی مجبور به آغاز مجدد بازی شدید (خود من در پلیترو سوم بازی را به اتمام رسانده و پایان اصلی آن را دیدم) آپگریدها و Level فرنک ریست نمیشود و با همان سطح قبلی بازی را از اول شروع میکنید. به مانند تمامی عناوین روگ-لایت عنصر کسب تجربه نیز در هر پلیترو بسیار مهم است و میتواند کمکحالتان باشد.
زامبیها به صورت گسترده در این فروشگاه حضور دارند و پرسه میزنند. عموما میتوانید بدون درگیری از کنارشان عبور کنید، زیرا آنچنان چابک و باهوش نیستند! اما برای این که حوصلهتان سر نرود قطعا در طول طی کردن مسیرهای بازی به سلاخی آنها خواهید پرداخت! بیش از 300 وسیله و لوازم در این فروشگاه وجود دارد که Frank میتواند از آنها برای ضربه زدن و پرتاب به سمت زامبیها استفاده کند. از اَرهبرقی، شمشیرهای سامورایی، چوبِ بیسبال، رختآویز، میکسر (!)، ماشین چمنزنی و هر چیز باحال دیگری میتوانید استفده کنید و زامبیها را از پای در بیاورید، کسب تجربه کنید، و Statهای فرانک را ارتقا دهید.
اما زامبیها تنها دشمنان شما در بازی (دد رایزینگ دیلاکس ریمستر) نیستند. شخصیتهای بد انسان نیز در سر راهتان قرار میگیرند و بسته به موقعیت بایستی آنها را از پای در بیاورید که این نبردها دشواری به مراتب بیشتری نسبت به زامبیهای احمق دارند. وجود باسفایتها تنوع بسیار خوبی به بازی بخشیده است و اجازه یکنواخت شدن را به آن نمیدهد. نکته منفی ماجرا این است که اکثر این نبردها بسیار دشوار هستند و بدون استفاده و بهکارگیری سلاح گرم طاقت فرسا و تا حدی غیرممکن میشوند. بهترین کار این است که همواره سلاح گرم در Inventory خود به همراه داشته باشد تا بتوانید در این مواقع از آن بهرهمند شوید. علاوه بر ماموریتها و خط داستانی اصلی، ماموریتهای فرعی هم در دد رایزینگ دیلاکس ریمستر گنجانده شده که آنها نیز در زمان مشخصی رخ میدهند. مدیریت زمان و این که کدام یک را تا قبل از فرارسیدن ماموریت اصلی بعدی انجام دهید یکی از کارهای لذت بخش گیمپلی بازی است. به هر حال، انجام تمامی آنها در یک دور به اتمام رساندن بازی امکانپذیر نیست و برای انجام همه ماموریتهای فرعی بازی باید چند بار DR DR را تمام کنید. خط داستانی اصلی بازی آنچنان طولانی نیست و در 8 قسمت اتفاق میافتد؛ از این رو ارزش تکرار بازی واقعا بالاست و پلیرها ترغیب میشوند برای پی بردن به رازهای گوشه و کناربازی به تجربه چندباره بازی بپردازند.
پس از به اتمام رساندن مد «72 ساعت» بخش Overtime (آنلاک) باز میشود که در واقع بخش دوم داستان بازی است. این بخش که نسبتا کوتاهتر از بخش 72 ساعت است ادامه ماجراهای فرانک وست را دنبال میکند و منجر به پایان اصلی بازی میشود. عنصر زمان گرچه در این بخش هم اهمیت دارد (دلیل داستانی آن را اسپویل نمیکنم) اما حساسیت قسمت قبلی را ندارد؛ در عوض چالش بازی به یکباره بسیار بیشتر میشود و در مواقعی حسابی کفرتان را سر میآورد.
کنترل خوب و روان، تنوع بسیار بالا در تک تک عناصر گیمپلی بازی، شخصیتهای جذاب و دوست داشتنی، باسفایتهای چالش برانگیز و از همه مهمتر ساختار خاص و منحصر به فرد Dead Rising دیلاکس ریمستر را پس از گذشت 18 سال همچنان قابل بازی کرده است؛ گرچه اهمیت گرافیک و جلوههای بصری بهروز شاید، از همه اینها مهمتر باشد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
زامبی مدرن
اما بازسازی یک عنوان 18 ساله در سال 2024، علت و معلول دو فاکتور گرافیک و گپمپلی است که اگر هر کدام نسبت به زمان کهنه شده باشد، نتیجه نهایی اثری غیرقابل بازی خواهد شد که خوشبختانه دد رایزینگ دیلاکس ریمستر این گونه نیست. در مورد المانها و سیستم جهان باز بازی صحبت کردیم و این که ساختار وابسته به زمان آن همچنان جذاب است و کار میکند، اما این ساختار به یک پوسته زیبا نیز نیاز دارد.
تمامی اجزا و شخصیتهای بازی، محیطها، نوپردازی، بافتها و همه و همه، از نو در موتور RE Engine کپکام بازسازی شده است. مدلسازیهای بازی بسیار خوب و در حد عناوین روز بازار است. نورپردازی و بافتها نیز بسیار زیبا هستند و تماشای انعکاس لامپها و چراغهای داخل فروشگاه، به خصوص در شب، بسیار زیبا و چشمنواز است و به هیچ عنوان در حین تجربه بازی احساس نمیکنید که در حال تجربه عنوانی کهنه هستید. بازی برخلاف اسمش که تایتل ریمستر را به دوش میکشد یک ریمیک (بازسازی) کامل است، اما از آنجایی که این ریمیک با مقیاس 1:1 انجام شده است، عنوان «ریمستر تجملی» بسیار برازنده آن است! افزایش تعداد زاهمبیها، وسایل نقلیه جدید، اشیاء جدید و بافت و پوشش گیاهی بهروز از اضافات DRDR هستند. همه اینها در رزولوشن 4k و نرخ فریم 60fps تعبیه شده و بازی هیچ حالت گرافیکی دیگری ندارد. نکته خوب ماجرا هم عملکرد بسیار خوب و پایدار بازی است که تجربه نرم و روانی را در اختیار بازیکنان قرار داده است.
دوبله شخصیتهای بازی، عالی است و هیچ کم و کاستی را درآن احساس نخواهید کرد. از لحاظ موسیقیایی نیز بازی آرشیوی از آهنگهای گوناگون برای لحظات خاص تدارک دیده که ریتم این سکانسها را تنظیم میکنند. اصوات محیطی نیز خوب و باکیفیت هستند. صدای جیرجیرکها و نالههای زامبیهای سرگردان، در تاریکی شب، و در حالی که در محوطه بیرونی و روی چمنهای اطراف فروشگاه پیادهروی میکنید حسابی کار را درآورده است.