بازی Call of Duty: Black Ops 7 پس از سالها قرار است بار دیگر ما را به آینده برده و با تیم دیوید میسن همراه کند. اما آنچه که نگران کننده است، عدم تنفس بین نسخه پیشین این سری، یعنی Black Ops 6 است که در سال گذشته منتشر شده است. این موضوع یادآور شکست سنگین نسخه MW3 است که در سال 2023 عرضه شد. حال سوال اصلی این است که آیا توسعه دهندگان میتوانند از این آزمون سر بلند بیایند؟ آزمونی که بیش از هر زمان دیگری، محدودیتهای چرخه عرضه سالانه کال آف دیوتی را به خصوص در زمان عرضه رقیب دیرینه خود به رخ میکشد. در این مقاله به بررسی بازی و پاسخ این سوال خواهیم پرداخت. با ما در کریتیکلنز همراه باشید.
«آینده سیاه و بیهویت»
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از 30 ساعت تجربه بازی در پلتفرم PC انجام شده است.
هرچند مجموعه کال آف دیوتی (Call of Duty)، به عنوان یکی از سلاطین سبک شوتر نظامی، نسخههای مختلفی را بر خود دیده است اما بدون شک پس از سری مدرن وارفر (Modern Warfare)، سری بلک آپس (Black Ops) استدیو Treyarch توانست به سرعت خود را اثبات کرده و علاوه بر عنوانی داستانی و چند نفره ارزشمند در مواقع ضروری به عنوان ناجی مجموعه هم ظاهر شود. اما طی سالهای اخیر Treyarch با همکاری Raven سعی بر ارائه نوآوریهایی در بخش داستانی بازی داشته که برخی موفقیت آمیز بوده و برخی شکست خوردند. حال این استدیو بدون هیچ گونه تنفسی به سراغ نسخه بعدی بلک آپس یعنی Black Ops 7 رفته است که تغییرات قابل توجهی در خود دارد. تغییراتی فراتر از خط داستانی که شامل تجهیزات جدید، مکانیزمهای جدید و البته بازگشت دیوید میسن (David Mason) میشود؛ همین موارد میتواند نظر هر طرفداری را به خود جلب کند. اما واقعیت این است شعاری که با عبارت The Future Is Black وعده آیندهای پرتنش و معنادار میداد، حالا در Black Ops 7 بیشتر از هر چیز با آیندهای بیهویت و سردرگم تعریف میشود.
یک مشت متوهم
داستان بازی حدود 10 سال پس از اتفاقات بازی Call of Duty: Black Ops 2 روایت میشود. جایی که منندز با وجود کشته شدن در سالهای قبل ناگهان در اینترنت ظاهر شده و اقدام به تهدیدات تروریستی میکند. در این میان شرکت نظامی خصوصی گیلد (Guild) به سرکردگی کیگن (Kagan) این موضوع را بهانهای برای تأمین امنیت میکند و حکومت نظامی خود را برقرار میکند. اما گروه JSOC به سرکردگی دیوید میسن این شرایط را دور از واقعیت میبیند و راهی یافتن حقیقت میشود. داستان بازی شروع نسبتا خوبی دارد اما دیری نمیگذرد که این رویه دچار دگرگونی اساسی خواهد شد؛ جایی که توهمات وارد ماجرا میشوند. البته توهمات همیشه به عنوان پایه و زیربنای سری بلک آپس شناخته میشود اما معمولا داستان به نحوی روایت میشود که میتوان توهمات را یک جریان در دنیای واقعی دانست در حالی که Black Ops 7 این موضوع را نادیده گرفته و عملا ما در اغلب اوقات در دنیای توهمی حضور داریم و گاهی به دنیای واقعی سر خواهیم زد. حتی اوضاع تا این حد خراب است که در حین توهمات شاهد مراحل بسیار پیش پا افتاده و بدون خلاقیت هستیم که بیشتر آنها نیز تنها یک باز تجربه از مراحل نسخههای قبلی است که از جانب فرد دیگری روایت شده و دشمنان آن هم موجودات خیالی، عنکبوتها و زامبیها هستند.
اما این تنها بخشی از ماجرا است. بخش داستانی بلک آپس 7 به صورت Co-Op طراحی شده و عملا Treyarch و Raven دوباره به سراغ آزمون و خطای خود برای ایجاد نوآوری رفتند که البته بنظرم خروجی آن هم مانند فضای اصلی داستان بازی، توهمی بیش نیست. ما عملا برخی از المانهای آن به خصوص جهان نسبتا باز را در سایر نسخهها به خصوص fbدیدیم. توسعه دهندگان تا حدی به کار خود در تجربه Co-Op مصمم بودند که راه تجربه را برای افرادی که به صورت تک نفره خواهان بازی هستند هم بسته است. به عنوان مثال برای تجربه بخش داستانی شما عملا به سرورهای بازی متصل شده و پینگ تایم و نرخ از دست دادن پکتها بر تجربه شما اثر گذار خواهد بود یا از سمت دیگر بازی برای تجربه تیم 4 نفره طراحی شده و در صورتی که شما بخواهید به صورت انفرادی بازی کنید، هم تیمیهای شما حتی به صورت نمادین و تحت کنترل هوش مصنوعی هم حضور ندارند و تنها در مکالمات بیسیمی صدای آنها شنیده میشود. این موضوع در نگاه اول شاید چندان اهمیتی نداشته باشد اما اگر شما هم مانند من با تکتک مراحل سری Call of Duty خاطره داشته باشید، احتمالا توقع یک جریان داستانی در دو جبهه دوستان و دشمنان را خواهید داشت؛ اما این توقع در همان مراحل ابتدایی به صورت ناگهانی فروپاشیده و ما با شرایط جدیدی به نام ارتش تک الی چهار نفره مواجه خواهیم شد. ارتشی که نه یارای روایت داستان دارد و نه خلاقیتی که بتواند مخاطب را سرگرم کند. سایر شخصیتهای داستانی که حتی شامل نفرات قدیمی مانند وودز (Woods) و الکس میسن (Alex Mason) هم میشوند، اوضاع بهتری نداشته و در نهایت نمیتوانند داستان بازی را نجات دهند. در نهایت، شخصیتها نه موتور پیشبرنده روایت هستند و نه حتی نقش همراهی کننده مؤثری در تجربه بازی ایفا میکنند و بیشتر به یادگاریهایی از گذشته شباهت دارند که شما را تا پایانبندی آبی و پیش پا افتاده بازی همراهی کنند.
اگر از موضوع داستان بازی فاکتور بگیریم، فضاسازی آینده در بازی خودنمایی میکند. هر چند در بخش داستانی شاهد مراحل متعددی هستیم که در گذشته هم جریان دارند اما به طور کلی مراحل مربوط به زمان آینده از نظر محیطی به خوبی حال و هوای مدرنیته و فراگیری تکنولوژی را منتقل میکند و این موضوع در مراحل مربوط به کشور ژاپن به مراتب جلوه نمایی بیشتری دارد و حتی ایدههای خوبی برای روایت یک داستان کامل در شرق دور را نشان میدهد. البته ناگفته نماند با وجود موارد مطرح شده ارتباط برقرار کردن با بخش داستانی این بازی همچنان دشوار است. در نهایت یک بخش جدید به نام End Game هم در نظر گرفته شده که آن را تا حدی میتوان یک مرحله جهان باز با مأموریتهای جانبی و کوچک دانست که بیشتر به هدف ارائه یک نسخه کوچکتر از حالت بتلرویال است و شما میتوانید آن را به صورت انفرادی یا با هم تیمیهای خود (حداکثر 4 نفر) آن را به پایان رسانده و از جوایز آن در بخش چند نفره استفاده کنید. به طور کلی End Game تجربه بدی ندارد اما تنها ارزش تکرار محدودی دارد.
ندای غریب
با کنار گذاشتن ضعفهای روایی، جایی که بازی Call of Duty: Black Ops 7 هنوز میتواند نفس تازه کند، گیمپلی سریع و آشنای آن است. بله، خوشبختانه هسته اصلی گیمپلی جذاب سری، به همراه نوآوریهایی به بازی ندای وظیفه: عملیات سیاه ۷ هم منتقل شده است. البته ناگفته نماند که این تغییرات با وجود مشکلاتی که بخش داستانی دارد، انگیزه چندانی در این بخش ایجاد نخواهد کرد؛ اما در مقابل بخش چند نفره (مالتیپلیر) بازی به لطف این گجتهای جدید رنگ و بوی تازهتری به خود گرفته است. شاید مهمترین قابلیت اضافه شده به بازی (یا به عبارت دیگر بازگشته به بازی) قابلیت پرش بر روی دیوار (Wall Jump) است که امکان پرش دوم از طریق یک سطح جانبی مانند برخی از دیوارها را فراهم میکند. این موضوع در کنار قابلیتهای که طی سالهای اخیر به مجموعه اضافه شده است، باعث چابکی هر چه بیشتر بخش چند نفر شده است. گجتهای جدید اعم از پهپادها و رباتها در به عنوان اسکوراستریکها (Scorestreaks) یا فیلد آپگرید (Field Upgrade) در بازی گنجانده شده و محیط بازی را شلوغتر از گذشته کرده است. روند دستیابی به این اسکوراستریکها یا فیلدآپگریدها نسبت به گذشته تغییری ندارند اما تنوع و تجهیزات بیشتری را در بین آنها شاهد هستیم. یکی دیگر از تغییرات قابل توجه در بخش چند نفره مربوط به بخش پرک (Perk) است که قابلیتهای ویژهای را به بازیکن اضافه میکند. مانند گذشته هر بازیکن میتوان سه پرک انتخاب کند؛ هر یک از این پرکها خود شامل سه دسته مختلف است. در نسخه پیشین شاهد این بودیم که اگر سه پرک را از یک دسته انتخاب کنید یک قابلیت ویژه اضافی هم به بازیکن اضافه خواهد شد. این موضوع در بلک آپس 7 کمی منعطفتر شده و پرک ویژه ترکیبی هم اضافه شده است. برای دستیابی به این پرکها حداقل باید دو پرک از یک دسته را انتخاب کرده و برای سومی آزاد خواهید بود. همچنین علاوه بر این موارد، همچنان بتلپس (Battlepass) هم به عنوان یک قابلیت که بدون تغییر از نسخههای قبل اضافه شده، حضور دارد.
نقشههای بخش چند نفره هم شامل برخی از نقشههای کلاسیک است که بازسازی شده و هم شامل نقشههای جدید است که اغلب آنها محیطی بزرگ داشته و در کنار چیدمان استاندارد اجزای آن رقابتها را به طور قابل توجهی چالش برانگیزتر میکند. همچنین تنوع سلاحها در زمان عرضه بازی خوب است و شامل حدود 26 سلاح اصلی و 3 کلت میشود و به تعداد این سلاحها در فصلهای آینده نیز افزوده خواهد شد. گانپلی بازی نسبت به نسخه قبلی تغییرات نسبی داشته که بخشی از ان به دلیل حضور بازی در خط زمانی آینده و بخشی دیگر آن سعی در واقعگرایانهتر کردن تجربه است. البته سلاحهای موجود فعلی ماهیت عجیب یا لیزری ندارند اما توسعه دهندگان توانستند حداقل از نظر ظاهری و همچنین صوتی این سلاحها را به گونهای طراحی کنند که حس و حالی متفاوتتر از بازیهای با خط زمانی حال است. اما شاید جذابترین تغییری که در گیمپلی میتوان حس کرد بهبود انفجارها و افکتهای بصری و صوتی آن است. انفجارها به خصوص انفجار نارنجکهای صوتی و الکتریکی موجی همراه خود دارد که اثرگذاری آن را در فضای بازی دید. همچنین صدای این انفجارهای بسیار واقعیتر و صد البته جذابتر از نسخههای گذشته است که موجب شده تا فضای بازیهای چندنفره همراه با صداهای متعدد انفجار که از دور و نزدیک شنیده میشود هیجانانگیزتر شود. البته این نکته را هم اضافه کنم که اثر گذاری نارنجکها و تلههای انفجاری در بخش چندنفره به طور عجیبی کمتر از گذشته است و برخلاف تصور، به ندرت میتوان با آنها دشمنان را کشت.
اینبار هم بخش چندنفره ساختاری مانند گذشته دارد و حالتهای (Mode) پایهای سری کال آف دیوتی مانند TDM، Domination، S&D و غیره حضور دارند. یک حالت جدید هم به نام Overload در نظر گرفته شده که پیش از این در نسخه بتا آن را دیدیم. در این حالت دو تیم باید سعی کنند یک وسیله را به زمین تیم حریف برسانند تا امتیاز لازم را کسب کنند. در نهایت تیمی که بیشترین امتیاز را کسب کند برنده خواهد شد. با توجه به تنوع خوب و صد البته حفظ گیمپلی روان بخش چندنفره تجربه این بخش همانند گذشته لذتبخش و هیجان انگیز است و بنظرم حتی با حضور بتلفیلد 6، این بازی همچنان جذابیتهای خود را حداقل در بخش چند نفره حفظ کرده است اما با توجه به این بازه تنفسی که برای بتلفیلد وجود داشت و در مقابل روند تکراری عرضه سالانه کال آف دیوتی به طبع روند استقبالی امسال شاید استقبال زیادی از کال آف دیوتی را شاهد نباشیم. اما یکی از مهمترین مشکلاتی که از همان ابتدای امر شروع بازی در بخش چندنفره خود نمایی میکند، حضور پرقدرت و متعدد متقلبان در سرورهای بازی است که برخلاف انتظار سیستم ضد تقلب بازی با آنها کاری نداشته و عملا باید مدت زمان زیادی را در لابیها جست و جو کرد تا یک بازی سالم و بدون چیتر را پیدا کرد. در مقابل حوشبختانه سرورهای بازی از نظر فنی در شرایط خوبی هستند و با فعلا با کوتاهترین زمان جست و جو بازی پیدا میشود و همچنین طی مدت تجربه شخصی شاهد اتصال پایدار و بدون مشکلات فنی بودم. در مجموع بنظرم بخش چند نفره همچنان جذاب و قابل قبول است؛ البته ممکن برخی از بازیکنان شباهت زیاد هسته گیمپلی بازی به نسخههای پیشین را به عنوان یک نقطه ضعف ببینند که چندان هم بیراه نیست.
اما کال آف دیوتیهای ساخته Treyarch همیشه یک بخش جذاب دیگر به نام زامبی هم دارند که در این نسخه هم حضور دارد. بخش زامبی از نظر قواعد کلی و جزئی تفاوت خاصی با نسخههای قبلی ندارد و شما میتوانید چه به صورت انفرادی و چه همراه با دوستان خود به موجهای زامبیها حمله کرده و آنها را از بین ببرید. تنوع نقشهها و دشمنان در بخش زامبی خوب است و به طور دورهای هم رویدادهای زمانی هم در نظر گرفته شده که میتوانید با تکمیل یا شرکت در آنها جوائز خود را دریافت کنید. به طور کلی بخش زامبی بازی Call of Duty: Black Ops 7 کاملا بر مبنای نسخه قبلی ساخته شده است و بیشتر شاهد ظاهر و نقشههای جدید هستیم که البته به لطف اساس سرگرم کننده و جذاب این بخش که در نسخه قبلی شاهد بودیم و همچنین طراحیهای نقشهها و محیطهای زیبای این نسخه که ترکیبی از نقشههای با حال و هوای قدیمی و نقشههای مدرنتر هستند تجربهای بسیار خوب و جذاب را به ارمغان آورده و میتواند شما را ساعتها سرگرم کند.
آینده چشمنواز
بازی Call of Duty: Black Ops 7 همانند نسخه سال گذشته از نسخه ارتقاء یافته موتور گرافیکی IW 9.0 استفاده میکند و از این نظر نباید انتظار یک جهش بصری چشمگیر نسبت به Black Ops 6 را داشت. با این حال، Treyarch و Raven توانستند با تمرکز بر جزئیات و بهبود افکتها، تجربه صیقلیتر و مدرنتری نسبت به سال گذشته ارائه دهند؛ تجربهای که شاید در نگاه اول انقلابی به نظر نرسد، اما در اجرا همچنان چشمنواز و باکیفیت است. شاید بتوان بزرگترین ارتقاء بصری بازی را در افکتهای انفجاری مشاهده کرد. انفجارها حالا ماهیت مستقل و مهم در بازی دارند، موج انفجار بهخوبی در محیط پخش میشود و تعامل آن با ذرات محیطی مانند گرد و خاک، دود و نور، جلوهای واقعگرایانهتر به میدانهای نبرد داده است. این موضوع بهخصوص در بخش چندنفره و زامبی، جایی که درگیریها فشرده و پرهیاهو هستند، بیش از پیش خودنمایی میکند. نورپردازی بازی نیز به لطف استفاده گسترده از فناوریهای جدید از جمله Ray Tracing، Ray Constructionو DLSS 4 کیفیت بالایی دارد. بازتاب نور روی سطوح فلزی، شیشهها و حتی سلاحها دقیقتر از گذشته شده و سایهزنی پویا در محیطهای بسته و نیمهروشن، به ایجاد اتمسفر مناسب کمک زیادی میکند. بافتها در فاصله نزدیک کیفیت مطلوبی دارند و جزئیات لباسها، چهره شخصیتها و طراحی سلاحها همچنان در سطح استاندارد بالای روز قرار میگیرند. خوشبختانه بازی همانند بلک آپس 6 در پلتفرم PC دارای تنظیماتهای بسیار زیادی است که موجب شده تقریبا هر بازیکنی که دارای یک سیستم نسبتا مدرن معمولی است، بتواند بازی را با نرخ فریم مناسب تجربه کند. همچنین بهینه سازی بازی هم در سطح خوبی قرار دارد و اگر از فناوریهای سنگین مانند Ray Construction فاکتور بگیریم بازی عملکرد خیلی خوبی حتی با تنظیمات گرافیکی بالا را اغلب سیستمها دارد.
یکی از نکات جالب توجه در بازی این است که توسعه دهندگان اینبار با دست بازتری به سراغ استفاده از پالتهای رنگی رفته و محیطهایی با رنگ و لعاب شاد و هیجانی خلق کردند. این موضوع به خصوص در مراحلی یا نقشههایی که مربوط به کشور ژاپن هستند به مراتب بیشتر دیده میشود. در کنار این موضوع انیمیشنهای نرم و دقیق شخصیتها و ربات هم در ایجاد فضا سازی بازی کمک شایانی کرده است؛ به طوری که در یک رقابت چند نفره، زمانی که درگیریها به اوج خود میرسد، میتوانید خود را غرق در یک جنگ تمام عیار پیشرفته بیابید و همین موضوع میتواند مهر تأییدی بر موفقیت مجدد بخش چند نفره بازی باشد. یکی از مواردی که شخصا انتظار بالایی از آن دارم، ارائه نقشههایی با طراحی استاندارد و جذاب در فصلهای بعدی بازی است. موردی که در اغلب بازیهای گذشته نمود کمتری داشت و معمولا شاهد نقشههایی بسیار بزرگتر از ظرفیت بازی یا با پیچیدگیهای بیهوده بودیم. در مجموع، Black Ops 7 از نظر فنی یک بازی روان و خوشساخت است که روی اغلب سیستمها تجربهای بسیار چشمنواز و البته بدون باگ ارائه میدهد، اما این نکته را باید مجدد ذکر کنم که اگر انتظار یک تحول گرافیکی بزرگ نسبت به نسخههای اخیر این مجموعه را داشته باشید، احتمالا کمی ناامید خواهید شد.
میدان نبردی پرهیاهو
صداگذاری و موسیقی متن همواره یکی از ستونهای اصلی مجموعه Call of Duty بوده و Black Ops 7 نیز از این قاعده مستثنی نیست. Treyarch و Raven بار دیگر نشان دادند که در طراحی صوتی میدانهای نبرد، شناخت دقیقی از ریتم، شلوغی و هیجان دارند. در وهله اول صداگذاری سلاحها یکی از نقاط قوت اصلی بازی محسوب میشود. هر اسلحه شخصیت صوتی مشخصی دارد و تفاوت میان کالیبرها، نوع شلیک و حتی فاصله تیراندازی بهخوبی در صداها منعکس شده است. شلیکها کاملا حس استفاده از یک سلاح را منتقل میکنند و این موضوع در بخش چندنفره برای تشخیص موقعیتها یک امر ضروری است. افکتهای محیطی نیز با دقت بالایی طراحی شدهاند. انفجارها، عبور پهپادها، فعال شدن تجهیزات الکترونیکی و صدای هشدارها، همگی فضای آیندهنگرانه بازی را تقویت میکنند. موج صوتی انفجارها، بهخصوص نارنجکهای الکتریکی و صوتی، حس فشار و آشوب میدان نبرد را بهخوبی منتقل میکند و باعث میشود لحظات درگیری شدیدتر و پرتنشتر به نظر برسند. در بخش زامبی نیز صداگذاری محیطی نقش مهمی در ایجاد حس ناامنی دارد؛ از نالههای زامبیها در دوردست گرفته تا صداهای مبهم محیط که بازیکن را همواره در حالت آمادهباش نگه میدارد.
در بخش موسیقی متن هم بازی Call of Duty: Black Ops 7 عملکرد خوبی دارد و شاهد قطعاتی هستیم که به خوبی اتمسفر و هیجان بازی را منتقل میکند اما با این حال اوج و فرود این موسیقیها مقطعی هستند و از این رو پس از پایان هر مرحله یا حتی کل بازی، بهسختی ملودی خاصی در ذهن باقی میماند. در بخش چندنفره، موسیقی نقش کمرنگتری دارد و عملاً میدان را به صداگذاری محیطی و افکتها واگذار میکند؛ تصمیمی که با توجه به ماهیت رقابتی این بخش منطقی به نظر میرسد. در مقابل، بخش زامبی عملکرد بهتری در استفاده از موسیقی دارد و قطعاتی که در پسزمینه پخش میشوند، بهخوبی حس ترس، فشار و تداوم خطر را منتقل میکنند. به طور کلی بلک آپس 7 از نظر صداگذاری و طراحی صوتی اثری بسیار باکیفیت و استاندارد است که فضای هیجان و آشوب میدان نبرد را منتقل میکند. هر چند موسیقیهای متن بازی با وجود اینکه کیفیت خوبی دارد اما شاید بتوان گفت که قربانی بخش داستانی ضعیف شده و آنگونه که باید نمیتواند در خاطرات باقی بماند.
















