نقد و بررسی بازی Alone in the Dark

نقد و بررسی بازی Alone in the Dark

این نقد و بررسی بر اساس نسخه PS5 و پس از 2 بار به پایان رساندن بازی و تجربه پایان‌های مخفی نوشته شده است.

بیش از سه دهه از پیدایش عناوین سبک ترس و بقا می‌گذرد و تا به حال چندین بار میخ تابوت سری Alone in the Dark را کوبیده‌ایم. اما باورش سخت است که با وجود تلاش‌های ناموفق قبلی، «تنها در تاریکی» همیشه توانسته دوباره از گور برخیزد و اهمیت خود را به عنوان یکی از پایه‌گذاران اصلی این سبک، به نسل تازه‌‌نفسی از گیمرها یادآوری کند. استدیوی Pieces Interactive سعی کرده است تصوری دوباره و مدرن از نسخه اول این مجموعه ارائه کند و از مهره‌های جالبی نیز برای این کار استفاده کرده است. با کریتیک‌لنز همراه باشید تا به موشکافی این عنوان بپردازیم.

نفرین هارت‌وود

«امیلی هارت‌وود» در پی دریافت نامه‌ای از طرف عموی خود «جرِمی هارت‌وود»، به همراه کارآگاه «ادوارد کارنبی»، راهی عمارت Derceto می‌شوند تا او را از خطرات احتمالی نجات دهند. جرمی که به همراه بیماران دیگر از چالش‌های روانی خاصی رنج می‌برد، شخصیت کلیدی این عنوان به شمار می‌آید و ذهن خلاق و پریشان او، ما را در مخمصه‌های متنوعی قرار می‌دهد. بنابراین بازی تنها به عمارت Derceto خلاصه نمی‌شود و شاهد یک ریتم روایتی هیجان‌انگیز هستیم که هیچوقت کُند و ملال‌آور نمی‌شود. البته بازی زمان بسیاری را صرف ایجاد پیش‌زمینه داستانی از طریق متن می‌کند. نویسندگی بازی از ظرافت مناسبی برخوردار است و می‌تواند ماجرا را از ابعاد مختلفی برای مخاطب شرح دهد. اگر علاقه‌ای به خواندن متون ندارید، ممکن است انگیزه شخصیت‌ها، اتفاقاتی که برای آنها می‌افتد و پایان داستان برایتان مبهم به نظر برسد.

Alone in the Dark 20240410171944 scaled

The Dark Man به عنوان آنتاگونیست مرموز بازی، به خوبی می‌تواند دو شخصیت اصلی بازی را تحت‌تاثیر قرار دهد و آنها را به گذشته ببرد تا با اشتباهات خود مواجه شوند. مراحلی که برای امیلی و ادوارد کاملا متفاوت هستند و شما را ترغیب می‌کند که از دید هر دو شخصیت بازی را به پایان برسانید. داستان عمق کافی را دارد و به شما اجازه می‌کند که تا حد نیازتان خود را در جزئیات آن غرق کنید و مثل یک کارآگاه الکلی که دلخوشی دیگری ندارد، با کنار هم قرار دادن سرنخ‌های مختلف، از رویدادها و سرگذشت شخصیت‌ها سر دربیاورید. البته متاسفانه بازی به برخی شخصیت‌های فرعی به اندازه کافی نمی‌پردازد و پتانسیل ماجراهای فرعی پیرامون داستان اصلی را محدود می‌کند.

از طرف دیگر، بازیگران مشهوری که صداپیشگی شخصیت‌های قابل بازی را ایفا می‌کنند، این پروژه را از سر خود باز نکرده‌اند و با جدیت سعی کرده‌اند بهترینِ خود را برای بازی به نمایش بگذارند. کات‌سین‌ها و رویدادهای داستانی با اینکه از نظر فنی در سطح بهترین عناوین این روزها نیستند اما می‌توانند مخاطب را با خود همراه کنند. البته برخی شخصیت‌های فرعی نتوانسته‌اند پا‌به‌پای کارآگاه کارنبی و امیلی حرکت کنند. هنگام گوش دادن به برخی متون می‌توان صداپیشه‌ها را در اتاقک ضبط صدا تصور کرد که سعی می‌کنند دیالوگ‌های خود را با اغراق ادا کنند. با اینکه همه متون در بازی صداپیشگی شده‌اند اما عدم تعادل در سطح کیفی آنها قابل تشخیص است. زیرنویس فارسی نیز یک قابلیت خوشایند است اما نوشتار تماما ادبی آن و عدم استفاده از محاوره، از انتقال لحن دیالوگ شخصیت‌ها عاجز است.

Alone in the Dark 20240411005219 scaled

به طور کلی، Alone in The Dark از نظر داستان و روایت موفق شده است عنوانی درگیرکننده و به‌یادماندنی باشد. البته تنها یک بار به پایان رساندن این عنوان، تجربه کاملی از آن به شما ارائه نمی‌کند. بنابراین اگر می‌خواهید تمام نقاط کور داستانی را برای خود روشن کنید، باید با هر دو شخصیت بازی را به پایان برسانید و ترجیحا شاهد پایان‌های مخفی آن نیز باشید. تجربه بازی برای دومین بار، از نظر داستانی راضی‌کننده‌تر است و به دلیل ریتم هوشمندانه‌ آن و پایان‌های متفاوت، ارزش تکرار بالایی دارد.

گشت و گذار در یک گالری هنری

تجربه بصری بازی بسیار دلچسب است و عمارتی که بخش بزرگی از بازی در آن در حال گشت و گذار هستیم، با یک معماری فراموش‌نشدنی و جزئیاتی دقیق طراحی شده است. محیط‌هایی که به آن سفر می‌کنیم نیز از نظر اتمسفر و ساختار تنوع بسیار بالایی دارند و بعضا با نماهای خیره‌کننده‌ای مخاطب را غافل‌گیر می‌کنند. از محیط‌های مه‌آلود گرفته تا مناطق سرسبز و مقبره‌های باستانی. بنابراین بازی خود را صرفا به یک عمارت و محدوده اطراف آن محدود نکرده است و از این تنوع محیطی می‌توان به عنوان برگ برنده بازی مخصوصا در مقایسه با برخی دیگر از عناوین این سبک یاد کرد. نورپردازی و رنگ‌بندی محیط‌های داخلی نیز چشم‌نواز است و جذابیت بیشتری به ماجراجویی‌‌ها افزوده است. با توجه به گوناگونی محیطی و کیفیت بصری تحسین‌برانگیز، حس ترس از ناشناخته در بازی به خوبی منتقل می‌شود و بازی برای ترسناک ماندن، دست به دامن جامپ اسکیر و شوک دادن ناگهانی به مخاطب نمی‌شود.

Alone in the Dark 20240410170455 1 scaled

اما در این مناطق متنوع با معماهای متنوعی روبه‌رو نخواهید شد! اکثر معماهای بازی دارای سیستم مشابهی هستند و پس از مدتی خسته‌کننده می‌شوند. برخی از آنها صرفا به پیدا کردن یک کد در داخل متون بازی مربوط می‌شوند و برخی دیگر پازل‌های چیدمان مشابه هستند که باید تکه‌های مختلف را به درستی در کنار هم قرار دهید تا بتوانید در بازی پیشروی کنید. همینطور معماها چالش خاصی ندارند و در اکثر مواقع آیتمی که برای پیشروی به آن نیاز دارید، دقیقا در کنار درب یا صندوقی است که نیاز به باز کردن آن دارید. این روند باعث شده است بهانه‌ چندانی برای گشت و گذار در عمارت نداشته باشید و بازی در مسیری خطی و بدون چالش قرار بگیرد. البته تکمیل کلکسیون آیتم‌ها در بازی و دسترسی به پایان‌های مخفی، مشوق مناسبی برای ماجراجویی بیشتر در مراحل انتهایی محسوب می‌شود و نقشه پرجزئیات و زنده‌ بازی نیز به این امر کمک بسیاری می‌کند.

موسیقی نیز نقش مهمی در این تجربه ایفا می‌کند و هویت منحصربه‌فرد خود را دارد. در لحظات دنج و امنی که در حال صحبت با شخصیت‌های دیگر هستید، با یک موسیقی آرامش‌بخش همراه خواهید شد و در لحظات پرتنش، موسیقی به درستی حس خطر را منتقل می‌کند. به لطف طیف وسیعی از محیط‌ها که در بازی به آن نقل مکان می‌کنید، از نظر شنیداری نیز با تنوع قابل‌توجهی روبه‌رو خواهید شد و در کنار موسیقی، تفاوت صداگذاری در مناطق مختلف نیز قابل لمس است. البته بازی تلاش خاصی برای استفاده از قابلیت‌های نسل نهمی کنترلر دوال‌سنس برای افزایش حس غرق شدن در اتمسفر بازی نکرده است و صرفا شاهد امکانات معمول در این زمینه هستیم.

Alone in the Dark 20240409020805 scaled

وداع با اسلحه

مشکل اصلی بازی زمانی شروع می‌شود که اسلحه به دست می‌گیرید و با دشمنان روبه‌رو می‌شوید. شلیک در بازی بازخورد خوبی را منتقل نمی‌کند و همینطور تاثیر آن روی دشمنان واضح نیست. تنها 3 نوع سلاح گرم در بازی می‌توانید استفاده کنید که پس از مدتی بازی را وارد چرخه تکرار می‌کند. البته مبارزه با سلاح سرد نیز در بازی ممکن است؛ اما در این زمینه حتی ضعف بیشتری را شاهد هستیم. انیمیشن وارد کردن ضربات و واکنشی که دشمنان به سلاح سرد نشان می‌دهند بسیار ناپایدار و سست است. مکانیک آیتم‌های قابل پرتاب نیز به شکلی خام پیاده‌سازی شده است و به دلیل عدم امکان حمل و ذخیره آنها، تنها در همان نقطه تعیین شده امکان پرتاب وجود دارد. همینطور از نظر گیم‌پلی، دو شخصیت قابل بازی تفاوت خاصی با هم ندارند و از این نظر بازی می‌تواند ناامیدتان کند.

حالا شاید فکر کنید که با مخفی‌کاری بتوانید از مواجه با دشمنان و گلاویز شدن با سیستم بی‌رمق مبارزات فرار کنید اما با این کار در واقع از چاله درآمده‌اید و به چاه افتاده‌اید! مخفی‌کاری در بازی یکی از مضحک‌ترین سیستم‌هایی است که تا به حال در عناوین این سبک پیاده‌سازی شده است. با زدن یک دکمه شخصیت شما وارد یک حالت نیمه خمیده می‌شود و با سرعتی به شدت آهسته شروع به حرکت می‌کند. هوش مصنوعی دشمنان در حالت عادی بسیار ضعیف است و با ورود به مخفی کاری، آنها عملا کور می‌شوند و حتی شما را دو قدمی خود نیز نمی‌توانند ببینند! بنابراین استفاده از مخفی‌کاری برای عبور از مراحل، ریتم بازی را بسیار کند کرده و تجربه را به جهنم تبدیل می‌کند.

Alone in the Dark 20240408230738 scaled

خوشبختانه به نظر می‌رسد سازندگان از ضعف خود در زمینه مبارزات اطلاع داشته‌اند و به طور کلی نسبت به دیگر عناوین این سبک، شاهد درصد مبارزات و رویارویی‌های بسیار کمتری نسبت به بخش‌های ماجراجویی و حل معما هستیم. به همین دلیل است که تنوع پایین دشمنان نیز چندان به چشم نمی‌آید. بنابراین بازی به یک تجربه تماما طاقت‌فرسا تبدیل نشده است و با وجود سیستم‌ مبارزات بسیار سطحی، دیگر عناصر بازی مخصوصا داستان و اتمسفر می‌توانند تجربه را از این باتلاق نجات دهند و آن را تا سطح قابل‌قبولی بالا بیاورند.

در نهایت می‌توان گفت Alone in the Dark به عنوان یک تجربه ترس و بقا حرف چندانی برای گفتن ندارد و بسیاری از استانداردهای این سبک را رعایت نکرده است. برای مثال خبری از سیستم‌ مدیریت آیتم‌ها در بازی وجود ندارد، سیستم ارتقایی برای سلاح در نظر گرفته نشده است و گلوله به وفور در دسترس است. اما اگر به بازی صرفا به عنوان یک تجربه ماجراجویی نگاه کنیم، با یک تجربه بسیار بهتر روبه‌رو هستیم که تنوع مناطق و اتمسفر گیرای آن به همراه نویسندگی هوشمندانه و پیچ و خم‌های داستانی‌اش، حتی شما را ترغیب می‌کند بیش از یک بار آن را تجربه کنید.

رابط کاربری بازی بی‌آلایش است و به شکل کاملا ساده‌ای تنظیمات فنی و امکانات کاربردی بازی را در دسترس مخاطب قرار داده است. از نظر فنی در طول تجربه ممکن است با باگ‌های مختلفی روبه‌رو شوید که اکثرا جزئی هستند و تجربه را مختل نمی‌کنند. برای مثال ممکن است شخصیت شما برای چند لحظه در یک گوشه از محیط گرفتار شود و به سختی او را از چنگال دیوارهای نامرئی بازی رها کنید! یا اینکه ممکن است نقشه و ماموریت‌ها به درستی به‌روزرسانی نشوند و همینطور با تعدادی باگ‌ گرافیکی در هنگام تعامل با شخصیت‌ها روبه‌رو شوید. از نظر فریم ریت، نسخه PS5 در هر دو حالت 60 و 30 فریم، بدون افت قابل‌توجه اجرا می‌شود.

5/5 - (4 امتیاز)

سخن پایانی

Alone in the Dark با اینکه نمی‌تواند یک تجربه‌‌‌ ترس و بقا با استانداردهای مدرن باشد اما به عنوان یک ماجراجوییِ داستانی، موفق شده است به‌یادماندنی و درگیرکننده باشد؛ مخصوصا اگر بیش از یک بار آن را به پایان برسانید.

نقاط خوب

  • طیف متنوعی از محیط‌ها
  • اتمسفر گیرا و کیفیت بصری جذاب
  • روایت درگیرکننده و نویسندگی هوشمندانه
  • ارزش تکرار بالا و پایان‌های مختلف
  • موسیقی دلنشین و صداگذاری موثر

نقاط ضعف

  • سیستم مبارزات سطحی
  • مخفی‌کاری ناکارآمد
  • معماهای تکراری
  • برخی مشکلات فنی
۷
نمره سایت
۷
نمره سایت
--
متاکریتیک
«تنها در تاریکی» همیشه توانسته دوباره از گور برخیزد و اهمیت خود را به عنوان یکی از پایه‌گذاران اصلی این سبک، به نسل تازه‌‌نفسی از گیمرها یادآوری کند. استدیوی Pieces Interactive سعی کرده است تصوری دوباره و مدرن از نسخه اول Alone in the Dark ارائه کند و از مهره‌های جالبی نیز برای این کار استفاده کرده است.
تاریخ انتشار: ۰۱ فروردین ۱۴۰۳