تقویمها ورق میخورند و دوباره به آن مقطع آشنای سال میرسیم؛ زمانی که هیجان فوتبال به شکل مجازیاش به اوج خود میرسد و میلیونها بازیکن در سراسر جهان منتظر سوت آغاز فصل جدیدی از رقابتهای این مدلی هستند. این همان قرار سالیانهی ما با جدیدترین شبیهساز فوتبالی شرکت الکترونیک آرتز (Electronic Arts) است؛ قراری که سالها با نام «فیفا» گره خورده بود، اما اکنون خیلی وقت است که با نام EA Sports FC 26 شناخته میشود. روزی که الکترونیک آرتز تصمیم گرفت قید نام فیفا را بزند، بسیاری از ما امیدوار شدیم که این جدایی، سرآغاز یک انقلاب و فرصتی برای بازنگری بنیادین در فرمولی باشد که سالها در چرخهی تکرار گرفتار شده بود. نقد بازی FC 26 بر راستای جستجو در همین امید بازیکنان است.
«مستطیل سبزی که هنوز بی رقیب است»
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از ۲۹ ساعت تجربه بازی در پلتفرم PS5 انجام شده است.

به نظر میرسد امید بازیکنان چندان هم بیراه نبوده است. چرا؟ چون این غول صنعت بازی، پس از موفقیتهای اخیرش در احیای مجموعههایی چون Dead Space با گوش سپردن به صدای طرفداران، بالاخره به این نتیجه رسیده که چکشکاری محصولاتش بر اساس بازخورد جامعهی بازیکنان، نه تنها بیضرر، بلکه مسیری هوشمندانه و سودآور است. حالا، این فلسفهی جدید با ادعایی بزرگ به قلب محبوبترین مجموعهاش رسوخ کرده است. بازی FC 26، محصولی که ادعا شد با محوریت «ایدهها و انتقادات بازیکنان» توسعه یافته و برای پاسخ به بزرگترین دغدغههای آنها طراحی شده است، اکنون زیر قلم و نوشتههای بی رحم نقد و بررسی ما قرار دارد.
سوالات را همین اول بررسی کنیم. آیا این ادعا تنها یک پوشش تبلیغاتی برای همان فرمول همیشگی است یا واقعاً با یک تجربهی دگرگونشده طرف هستیم؟ آیا الکترونیک آرتز توانسته از سایهی سنگین میراث خود فرار کند و محصولی ارائه دهد که هم طرفداران شبیهسازی واقعگرایانه و هم عاشقان رقابتهای پرسرعت و آرکید را راضی نگه دارد؟ در این نقد بازی FC 26 از رسانه کریتیک لنز، به سفری عمیق در جوهره وجود جدیدترین شبیهساز فوتبال کمپانی EA میرویم تا به این سوالات پاسخ دهیم و ببینیم آیا این قدم بزرگ، در مسیری جدید برداشته شده یا صرفاً تکرار قدمهای گذشته در جادهای آشنا است؟ همراه ما باشید.
دو راهی بزرگ! |گیم پلی آرکید یا شبیهساز واقعی؟
بزرگترین طلسم سری فیفا در سالهای اخیر، بلاتکلیفیاش بوده است. بازی همواره میان دو هویت سرگردان بود. از یک سو تلاش میکرد شبیهسازی دقیق و واقعگرایانه باشد و از سوی دیگر، میخواست تجربهی آنلاین سریع، هیجانانگیز و آرکید ارائه دهد. این تلاش برای راضی نگه داشتن هر دو گروه از مخاطبان، در نهایت باعث میشد هیچکدام به طور کامل راضی نباشند. بازیکنانی که علاقهای به بخش آنلاین نداشتند، از سرعت غیرواقعی و الگوهای بخش آنلاین که در بخش آفلاین رخنه کرده بود، گلهمند بودند. از طرفی هم بازیکنان آنلاین، از سنگینی و المانهای شبیهسازی که مانع رقابت روان میشد، شکایت داشتند. الکترونیک آرتز در بازی EA SPORTS FC 26، با شجاعت تمام این گره کور را باز کرده و با معرفی دو حالت گیمپلی مجزا، یک بار برای همیشه به این بحث پایان داده است. اینجا نقطهای است که نقد بازی FC 26 از یک بررسی معمولی فراتر میرود و به تحلیل یک تصمیم بنیادین تبدیل میشود.

حالت Authentic؛ بازگشتی باشکوه به دنیای فوتبال واقعی
این حالت، دعوتنامه رسمی به طرفداران قدیمی و کسانی است که فوتبال را با تمام پیچیدگیها و ظرافتهایش دوست دارند. حالت «آتنتیک»، همانطور که از نامش پیدا است، تجربهای بود که با آغوش باز به سمت شبیهساز واقعگرایانه رفته است. جریان بازی در این حالت به شکل محسوسی کندتر، سنگینتر و تاکتیکیتر است. دیگر از حملات برقآسای پینگ-پنگی خبری نیست؛ برای رسیدن به دروازه حریف باید با حوصله بازیسازی کنید، توپ را به گردش درآورید و با حرکات تیمی هوشمندانه، فضای مناسب خلق کنید.
در حالت آتنتیک، جزئیاتی که پیشتر از طریق اسلایدرهای تنظیمات قابل دستکاری بودند، حالا به بخشی جداییناپذیر از هستهی گیمپلی تبدیل شدهاند. وزش باد روی مسیر توپهای بلند تاثیر میگذارد، خیس بودن زمین باعث لغزش بازیکنان یا کند شدن حرکت توپ میشود و از همه مهمتر، فاکتور خستگی یا همان Stamina، نقشی حیاتی خودش را در این شرایط ایفا میکند. دویدنهای بیامان سرعتی، بازیکنان شما را از نفس میاندازد و اهمیت تعویضها و مدیریت انرژی تیم را دوچندان میکند. هر مسابقه در این حالت، شبیه یک بازی شطرنج است که در آن هر تصمیم، از یک پاس ساده تا یک تکل، اهمیت خاص خودش را دارد. گل زدن در این حالت، به لطف تمام شرایطی که گفتم، لذتی دارد که شاید سالها بود در این مجموعه حس نکرده بودیم. اگر عاشق تجربهی آفلاین، کریر مود و فوتبال منطقی هستید، حالت آتنتیک دقیقاً راست کار خودتان است.
حالت Competitive؛ طوفانی که بازیکنان آنلاین میخواستند!
در سوی دیگر این دو راهی، حالت رقابتی یا به اصطلاح درون بازی، Competitive قرار دارد که برای میدانهای نبرد آنلاین و به خصوص مودهایی چون Ultimate Team و Pro Clubs طراحی شده است. اینجا همهچیز فدای سرعت، هیجان و واکنشهای آنی شد. بازی به شکل چشمگیری سریعتر است، بازیکنان تحت کنترل شما به سرعت به دستورات پاسخ میدهند و تمام مکانیزمها برای تقویت مهارتهای فردی و خلق لحظات دیدنی بهینهسازی شدهاند.
در این حالت، تاثیر خستگی به حداقل میرسد و بازیکنان سرعتی و تکنیکی، پادشاهان بلامنازع زمین هستند. مسابقات اغلب پرگل، پر برخورد و شبیه یک نبرد بسکتبالی تمامعیار هستند که در آن دفاع کردن به یک چالش بزرگ تبدیل میشود. این همان تجربهی آشنای سالهای اخیر بود، اما با این تفاوت که اکنون از المانهای دستوپاگیر شبیهسازی رها شده و با تمام قوا بر ارائهی یک فوتبال ویدیوگیمی، سرعتی و اعتیادآور تمرکز کرده است. هرچند این حالت میتواند به سرعت به سمت تکرار عناصر خاص (حرکات یا تاکتیکهای بهینه) کشیده شود، اما برای کسانی که به دنبال آدرنالین خالص و رقابت آنلاین هستند، تجربهای به مراتب روانتر و پاسخگوتر از گذشته فراهم میکند.

تفکیک این دو وضعیت نیاز است؟
این دوگانگی در فلسفهی گیمپلی، تاثیر خود را روی تمام مکانیزمهای اصلی بازی گذاشته است. بیایید آنها را دقیقتر بررسی کنیم:
- پاسکاری و هوش مصنوعی: شاید بتوان بهبود سیستم پاسکاری را برجستهترین پیشرفت بازی دانست. پاسها، به خصوص در حالت آتنتیک، بسیار نرم و واقعگرایانه شدهاند. اما مکمل اصلی این سیستم، هوش مصنوعی بسیار بهبودیافتهی همتیمیها است. بازیکنان بدون توپ، حالا بسیار هوشمندانهتر حرکت میکنند. آنها فضاهای خالی را پیدا کرده و با فرارهای به موقع، گزینههای متعددی برای پاسکاری فراهم میسازند. برای اولین بار در چند سال اخیر، بازی کردن به سبک تیکیتاکا و خلق حرکات ترکیبی کوتاه، هم ممکن شد، هم الان بینهایت لذتبخش است.
- دریبلینگ و کنترل توپ: حس کنترل توپ و دریبلینگ نزدیک به نزدیک، به شکل قابل توجهی بهتر شده است. این را چه زمانی متوجه میشوید؟ زمانی که بازیکن تاکتیکی مثل من باشید! من هم خودم اصولاً به اجرای حرکات نمایشی در طول گیمپلی میپردازم. بنابراین این مورد، اولین نکتهای بود که در طول گیمپلی به آن توجه کرد. توپ حالا به اصطلاح عامیانهاش «چسبندگی» بیشتری به پای بازیکنان تکنیکی دارد و این امکان را به شما میدهد که با حرکات ریز و تغییر جهتهای ناگهانی، مدافعان را از پیش رو بردارید. همین بهبود باعث شده بازیکنانی که شاید سرعت بالایی ندارند، اما از تکنیک و کنترل توپ فوقالعادهای بهره میبرند، بسیار کاربردیتر از گذشته باشند.
- شوتزنی و تمامکنندگی: خداحافظی با مکانیزم Timed Finishing یک تصمیم بزرگ و بحثبرانگیز است. این تغییر از یک سو با حذف یک لایهی پیچیدگی، بازی را برای عموم بازیکنان دسترسپذیرتر کرده، اما از سوی دیگر یک عامل مهم برای نمایش تمایز مهارت میان بازیکنان حرفهای را از بین برده است. (این همان قابلیتی بود که باید در زمان درست، با فشردن دکمه «شوت» پس از اولین فشار، منجر به افزایش کیفیت شوتزنی برای برخی از بازیکنان نوک حمله میشد). با این حال، هنوز سیستم شوتزنی دقیق (Precision Shooting) وجود دارد که تسلط بر آن چالشبرانگیز است. نکتهی مثبت دیگر، بازگشت ضربات سر به چرخهی گلزنی است. حالا ارسالهای دقیق روی دروازه دوباره به یک سلاح خطرناک تبدیل شدهاند.
- هنر دفاع کردن (یا تلاش برای آن): اینجا میرسیم به پاشنه آشیل همیشگی این مجموعه. سیستم دفاع کردن در این بازی، به خصوص در حالت رقابتی، یک کابوس است. خیلی دوست داشتم به این قسمت از نقد بازی FC 26 برسم تا به شما بگویم که بازی به شدت بر دفاع دستی (Manual Defending) متکی است و هوش مصنوعی مدافعان یار شما، اغلب مبهوت تاکتیکهای نه چندان سخت حریف میشود! آنها به ندرت مسیر پاسها را میبندند یا به طور خودکار جایگیری درستی انجام میدهند. این یعنی شما باید با تعویض مداوم بازیکن و تکلهای بسیار زمانبندی شده، به تنهایی در برابر حملات حریف بایستید. این سیستم اگرچه سقف مهارت را بالا میبرد، اما در عمل به دلیل سرعت بالای بازی و هوش مصنوعی ضعیف یاران، اغلب به باز شدن فضاهای خالی بزرگ و دریافت گلهای ساده منجر میشود.
- نقش جدید دروازهبانها: خوشبختانه، یکی از نکاتی که در نقد بازی FC 26 باید به آن اشاره کنم، این است که الکترونیک آرتز برای جبران این ضعف دفاعی، هوش مصنوعی دروازهبانها را به شکل محسوسی ارتقا داد. آنها حالا در موقعیتهای تک به تک بهتر جایگیری میکنند، زوایای شوت را هوشمندانهتر میبندند و واکنشهای سریعتری از خود نشان میدهند. هرچند هنوز هم گاهی اشتباهات عجیب از آنها سر میزند. با این حال، عملکرد کلیشان به گونهای است که تا حدودی هرجومرج خط دفاعی را پوشش میدهند و مانع از ثبت نتایج نجومی در هر بازی میشوند.

از اوج تا فرود در بازی FC 26!
گیمپلی بهبودیافتهی FC 26، یک فونداسیون مستحکم است؛ اما ارزش واقعی یک بازی ورزشی در محتوایی است که روی این فونداسیون ساخته میشود. الکترونیک آرتز امسال در برخی بخشها سنگ تمام گذاشته و در برخی دیگر، با بیتوجهی کامل از کنار مشکلات عبور کرده است. این گشت و گذار ما در حالتهای مختلف بازی، سفری است از قلههای رضایت تا درههای عمیق ناامیدی که در طول بازی دیدهایم و اینجا با نقد بازی FC 26 آن را به روی شرکت سازندهاش میآوریم.
طلوع دوباره کرییر مود بعد از مدتها!
برای سالهای متمادی، بخش Career Mode فرزند ناتنی و فراموششدهی این مجموعه بود؛ یک جزیرهی دورافتاده که طرفداران وفادارش هر سال با قایقهای فرسوده به آن سفر میکردند، به امید آنکه شاید امسال ساحلش کمی تغییر کرده باشد. آنها هر بار با همان منظرهی تکراری روبرو میشدند. صدای آنها، که خواهان عمق، پویایی و روایتی جذاب بودند، در هیاهوی کارتهای رنگارنگ Ultimate Team گم میشد. اما در بازی FC 26، الکترونیک آرتز بالاخره سکوت را شکسته و با یک بازنگری اساسی، روح تازهای به این کالبد بیجان دمیده است. برای این قسمت از نقد بازی FC 26 ذرهبین را به دست گرفتم و اینچ به اینچ به دنبال همه اجزای تغییرات بودم.
چه مدیر باشگاه باشید و چه مربی، تیم در اختیار شما است
بزرگترین مشکل کریر مود در گذشته، یکنواختی آن بود. پس از چند فصل، تمام تجربهها شبیه به هم میشدند. خرید بازیکنان جوان و آیندهدار، بردن جامها و تکرار این چرخه تا بینهایت. خبر خوب این است که بازی FC 26، این فرمول خستهکننده را با تزریق «روایت» و «غیرقابل پیشبینی بودن» در هم میشکند و آن را به چیزی بسیار نزدیکتر به شبیهساز مدیریت فوتبال محبوب در دنیای بازیهای ویدیویی، یعنی بازی Football Manager، تبدیل میکند.
نقطهی شروع این تحول، بخش Manager Live است. این بخش به شما اجازه میدهد به جای شروع یک فصل عادی، خود را در دل یک سناریوی از پیش تعریفشده و الهامگرفته از دنیای واقعی فوتبال بیندازید. در آنجا دیگر فقط یک تیم انتخاب نمیکنید؛ بلکه یک «ماموریت» را بر عهده میگیرید.
تصور کنید چالش شما، «پروژهی جوانگرایی» باشد. یعنی باید با تیمی مثل آژاکس یا بوروسیا دورتموند، ضمن فروش بازیکنان ستارهی بالای ۲۸ سال، تنها با تکیه بر آکادمی و خریدهای زیر ۲۳ سال، در لیگ قهرمانان اروپا به مراحل حذفی صعود کنید. یا در سناریوی «نجات کشتی در حال غرق»، هدایت یک تیم در منطقهی سقوط جدول را در نیمفصل بر عهده بگیرید و با پنجرهی نقل و انتقالات بسته، آنها را در لیگ نگه دارید. این چالشها با اعمال محدودیتهای هوشمندانه، شما را از منطقهی امن خود خارج کرده و وادار میکنند تا به جای خرید راحت بهترین ستارهها، واقعاً «مدیریت» کنید. ارزش تکرار این بخش به لطف همین سناریوها به شدت افزایش یافته است.

اما این پویایی به همینجا ختم نمیشود. ویژگی Unexpected Events یا اتفاقات غیر منتظره، مانند بمبهای ساعتی تصادفی در طول فصل شما عمل میکنند. ممکن است یک روز را با خبر «مشکل در حسابداری باشگاه» شروع کنید و ببینید که نیمی از بودجهی نقل و انتقالات شما مسدود شده است. یا پیش از یک دربی حساس، دو بازیکن کلیدی شما به دلیل درگیری در تمرین، برای چند جلسه محروم شوند. این اتفاقات، که از بحرانهای مالی گرفته تا پیشنهادهای وسوسهانگیز از سوی شیوخ عرب برای خرید باشگاه را شامل میشوند، شما را مجبور به واکنش و تطبیقپذیری میکنند و حس یک فصل ارگانیک و زنده را به زیبایی القا مینمایند.
از آن طرف نیز بخش «بازار مربیان» یا همان Manager Market به جاهطلبیهای شما جهت میدهد. در گذشته، پیدا کردن شغل جدید یک فرآیند تصادفی و ناامیدکننده بود. اما اکنون میتوانید به طور زنده وضعیت شغلی مربیان بزرگ را دنبال کنید. میبینید که مثلاً «کارلو آنچلوتی» در رئال مادرید تحت فشار است و گزینهی «در جستجوی فرصت جدید» برایش فعال شد. این به شما یک هدف ملموس میدهد. اگر بتوانید با تیم فعلی خود نتایج درخشانی کسب کنید، شاید در پایان فصل شانس نشستن روی نیمکت سانتیاگو برنابئو را داشته باشید. این سیستم، دنیای بازی را به یک اکوسیستم زنده تبدیل میکند که در آن هر مربی برای جایگاه خود میجنگد.
وقتی این ویژگیهای عمیق روایی را با هستهی گیمپلی حالت Authentic ترکیب کنید، معجون نهایی بینظیر از آب درمیآید. کندی و تاکتیکی بودن بازی در زمین، باعث میشود تصمیمات مدیریتی شما در خارج از زمین، وزن و اهمیت دوچندانی پیدا کنند. بنابراین، این بخش یکی از معدود جاهایی است که در نقد بازی FC 26 از آن تعریف کردهام!

کرییر مود بازیکنان، کام ما را تلخ کرد!
اما این ضیافت پر زرق و برق، همهی مهمانان را به یک اندازه سیراب نمیکند. متاسفانه، تمام آن خلاقیت و توجهی که صرف بخش مربیگری شده، در Player Career غایب است. این بخش همچنان در سایهی برادر بزرگتر خود قرار دارد و تغییرات آن، بیشتر سطحی و تزئینی هستند تا بنیادین.
ایدهی انتخاب «پیشزمینهی داستانی» در ابتدای بازی، روی کاغذ جذاب به نظر میرسد. شما میتوانید انتخاب کنید که یک استعداد ناب از کوچهپسکوچههای برزیل باشید یا یک محصول آکادمیهای معتبر اروپایی. اما این انتخاب، برخلاف بازیهایی چون Cyberpunk 2077 که از آن الهام گرفته شده، تقریباً هیچ تاثیر معنادار و پایداری بر مسیر حرفهای شما ندارد. دیالوگها، اهداف و تعاملات شما با مربی و همتیمیها، فارغ از پیشزمینهتان، یکسان و کلیشهای باقی میمانند.
بخش Player Career فاقد عاملیت واقعی است. شما به ندرت میتوانید بر تاکتیکهای تیم تاثیر بگذارید، روابط معناداری با دیگران شکل دهید یا با چالشهای واقعی زندگی یک فوتبالیست حرفهای (فشار رسانهها، مصدومیتهای طولانی، افت فرم) به شکلی عمیق دست و پنجه نرم کنید.
تعاملات با ایجنت و تصمیمگیری برای قراردادهای اسپانسری، شبیه مینیگیمهای کمعمقی هستند که نتیجهی آنها تاثیر چندانی بر اصل ماجرا ندارد. در حالی که Manager Career به یک شبیهساز عمیق تبدیل شده، بخش Player Career همچنان یک تجربهی آرکید و ساده باقی مانده که پس از چند فصل، جذابیت خود را از دست میدهد. این بخش سرگرمکننده همچنان بعد از سالها، ناکام است. فرصت بزرگی از دست الکترونیک آترز در رفت و تیم سازنده نشان میدهد هنوز هم نمیداند چطور یک روایت فردی جذاب در دنیای فوتبال خلق کند.

EA SPORTS FC 26_20251114152148.jpg
قمارخانهای به اسم Ultimate Team با تزئینات طلایی
آن چیزی که منتظر بودهاید در نقد بازی FC 26 آخر بگویم را در همین خط میگویم. نمایش عریان تناقضهای آن است. این بخش، قلب تپندهی بازی و موتور اقتصادی اصلی آن است و هر سال با وعدههای بهبود تعادل و تجربهی منصفانهتر عرضه میشود. امسال نیز از این قاعده مستثنی نیست و باید اعتراف کرد که در سطح، بهبودهای قابل توجهی در آن دیده میشود. اما کافی است کمی عمیقتر شوید تا متوجه شوید که زیر این نمای زیبا، همان ماشین پولسازی حریصانهی همیشگی، با موتور قویتر و مکانیزمهای فریبندهتر در حال کار است.
بهبودهای کیفی که مرهمی بر زخمهای کهنه هستند؛ آیا اینطور است واقعاً؟
بیایید منصف باشیم و نقد بازی FC 26 را با نکات مثبت شروع کنیم. الکترونیک آرتز به برخی از بزرگترین درخواستهای جامعهی بازیکنان پاسخ داده است. بازگشت تورنمنتها تحت عنوان Live Events، یک نفس تازه برای بازیکنانی است که از چرخهی تکراری Division Rivals و FUT Champions خسته شده بودند. این تورنمنتها با قوانین خاص (مثلاً محدودیت استفاده از کارتهای نقرهای یا بازیکنان یک لیگ خاص)، تنوع را به بازی برمیگردانند و کارتهایی را که معمولاً در گوشهی باشگاه شما خاک میخورند، دوباره معنادار میسازند.
معرفی حالت Gauntlets نیز یک ایدهی هوشمندانه است. این حالت شما را به یک ماراتن پنج مسابقهای دعوت میکند که در هر بازی، باید ترکیب خود را با بازیکنان متفاوتی بچینید. این مکانیزم شما را وادار میکند تا از تمام عمق باشگاه خود استفاده کنید و صرفاً به ۱۱ بازیکن اصلی خود متکی نباشید. این یک آزمون واقعی برای مهارت تیم سازی شما خواهد بود.
شاید مهمترین بهبود کیفی، تغییر قوانین در هنگام قطع اتصال حریف باشد. برای سالها، بازیکنان با ترک عمدی بازی در حالت مساوی، میتوانستند از شکست فرار کنند و وقت حریف را تلف کنند. حالا، در صورت قطع اتصال، اگر نتیجه مساوی باشد، برد به بازیکنی تعلق میگیرد که در آمار بازی (مانند xG یا همان شانس گلزنی مورد انتظار) برتر بوده است. واقعاً باید به EA احسنت گفت که تا حد زیادی، عدالت را به گیمپلی بازگردانده است.
Season Pass و Power Curve را چه کار کنیم؟
اما تمام این بهبودهای خوشایند، زیر سایهی سنگین سیاستهای درآمدزایی جدید و تهاجمیتر الکترونیک آرتز رنگ میبازند. معرفی Season Pass پولی، نقطهی عطفی تاریک در تاریخ این مجموعه است. در گذشته، پرداختهای درونبرنامهای به خرید بستهها (Packs) محدود میشد، اما حالا الکترونیک آرتز با وقاحت تمام، محتوای کلیدی بازی را پشت یک دیوار پرداختی دیگر قفل کرده است. فاجعه زمانی به اوج خود میرسد که میبینیم این سیستم نه تنها Ultimate Team، بلکه دیگر بخشهای بازی را نیز آلوده کرد. قرار دادن کارتهای آیکون و هیرو، که برای اولین بار به Career Mode اضافه شدهاند، به عنوان پاداش در سطوح بالای این Season Pass، یک سیلی محکم به صورت بازیکنانی است که هیچ علاقهای به Ultimate Team ندارند. این یعنی گروگانگیری آشکار محتوا برای مجبور کردن تمام بازیکنان به تعامل با (و احتمالاً خرج کردن در) پرسودترین حالت بازی است. همچین موردی، زمانی که من منتقد آن بازی باشم؛ به شکل کوبندهای پاسخ داده خواهد شد. (لطفاً انتهای مطلب و بخش امتیازدهی را نگاه کنید!)

در کنار این، ادعای الکترونیک آرتز مبنی بر کند کردن روند افزایش قدرت کارتها در طول فصل، این موضوع در عمل به یک شمشیر دولبه تبدیل شده است. روی کاغذ، ایده یادشده عالی به نظر میرسد؛ کارتهای اولیه شما برای مدت طولانیتری قابل استفاده باقی میمانند و فاصلهی تیمها کمتر میشود. در واقعیت، الکترونیک آرتز با کاهش شدید پاداشهای مسابقات و اهداف، کسب سکه از طریق بازی کردن را به شدت دشوار کرد.
در نتیجه، تنها راه برای رقابتی ماندن در برابر کسانی که از همان روز اول با خرید بستههای ۳۰ دلاری، تیم خود را با بهترین بازیکنان پر میکنند، یا تبدیل شدن به یک معاملهگر تماموقت در بازار نقل و انتقالات است یا تسلیم شدن و باز کردن کیف پول. کند شدن Power Curve برای بازیکنان عادی، به معنای کند شدن پیشرفت آنها خواهد بود، اما برای کسانی که پول خرج میکنند، هیچ محدودیتی وجود ندارد. این سیاست، مکانیزم Pay-to-Win(پرداخت برای برنده شدن) را بیش از هر زمان دیگری در تار و پود بازی تنیده و حس پیشرفت از طریق تلاش و مهارت را تقریباً نابود کرده است.
بخش آلتیمیت تیم در بازی FC 26، یک اکوسیستم بیرحم است که در آن، لذت فوتبال، ساختن تیم رویایی و رقابت سالم، در برابر الگوریتمهای پیچیدهی طراحیشده برای تشویق به خرج کردن پول، رنگ میبازد. این بخش، با تمام بهبودهای ظاهریاش، یک قمارخانهی پر زرق و برق است که در نهایت، همیشه صاحب آن برنده است؛ نه شما! لطفاً پول و وقت خود را دور نریزید.

اتمسفر و جزئیاتی که مبهوتش میشوید
یک بازی ورزشی موفق، تنها به گیمپلی و حالتهای بازیاش وابسته نیست؛ بلکه باید بتواند بازیکن را در اتمسفر پرشور و هیجانانگیز آن ورزش غرق کند. «ارائه» یا همان Presentation، شامل گرافیک، صداگذاری و رابط کاربری، نقشی حیاتی در تجربه هر مخاطب ایفا میکند. در این بخش از نقد بازی FC 26، به بررسی این موضوع میپردازیم که آیا الکترونیک آرتز توانسته یک تجربهی بصری و شنیداری درخور نسل جدید ارائه دهد یا همچنان درگیر میراث سالهای گذشته است؟
گرافیک و جلوههای بصری، یک قدم رو به جلو بود
از منظر بصری، بازیFC 26 بدون شک زیباترین و چشمنوازترین نسخه در تاریخ این مجموعه است. الکترونیک آرتز با استفاده از قدرت کامل موتور فراستبایت بر روی کنسولهای نسل نهم، توانسته جزئیاتی را به تصویر بکشد که پیش از این برای همین بازی (نه در مقایسه با دیگر عناوین) ممکن نبود. اولین چیزی که توجه را جلب میکند، مدلسازی چهرهی بازیکنان است. چهرهها، به خصوص برای بازیکنان مشهور، با اسکنهای جدید بهروزرسانی شدهاند و از همیشه واقعیتر به نظر میرسند. جزئیاتی مانند بافت پوست، قطرات عرق و حالات چهره در لحظات حساس، به خوبی حس و حال مسابقه را منتقل میکنند.

از پیشرفتهای قابل توجه، فیزیک مو و لباس بازیکنان بود. دیگر خبری از موهای پلاستیکی و چسبیده به سر نیست؛ حرکت موها در هنگام دویدن و پریدن، طبیعیتر از همیشه است. بله، این مدلسازیها را در نسخههای قبلی دیده بودیم؛ اما الان، فیزیک خیلی از موهایی که در نسخههای قبلی پلاستیکی بودهاند، بافت طبیعیتر گرفت. هرچند که هنوز چند مدل غیر واقعی را مشاهده خواهید کرد، اما تعدادشان کم شده است. انیمیشنهای بازی نیز روانتر و متنوعتر شدهاند. انتقال بین حرکات مختلف، از یک تکل به بلند شدن و دویدن، کمتر خشک و رباتیک به نظر میرسد و این موضوع به حس کنترل بهتر بازیکنان نیز کمک شایانی کرده است.
نورپردازی استادیومها نیز دستخوش بهبودهای چشمگیری شده است. بازی کردن در شرایط نوری مختلف، از آفتاب ظهر تا نورافکنهای شب، تفاوت ملموسی ایجاد میکند. بازتاب نور روی چمن خیس یا سایههایی که با حرکت ابرها تغییر میکنند، همگی جزئیاتی هستند که در کنار هم، یک تجربهی بصری خیرهکننده خلق میکنند. هرچند که ممکن است این بهبودها در نگاه اول انقلابی به نظر نرسند، اما در طول نقد بازی FC 26 با امتیازدهی که خواهم داشت و البته پس از دهها ساعت تجربه توسط خودتان، متوجه میشوید که این جزئیات کوچک، تاثیر بزرگی بر شما داشتهاند.
صداگذاری و گزارشگری با همان طعم سابق!
متاسفانه، این پیشرفت و وسواس در بخش صداگذاری و گزارشگری دیده نمیشود. هرچند صدای تشویق تماشاگران و شعارهای مخصوص هر تیم، اتمسفر فوقالعادهای را در استادیومها ایجاد میکند و به خوبی به اتفاقات داخل زمین واکنش نشان میدهد، اما بخش گزارشگری پس از سالها، به شدت تکراری و بیروح شده است. تیم گزارشگری اصلی (درک ری و استوارت رابسون) هنوز هم از بسیاری از جملات و کلیشههایی استفاده میکنند که در نسخههای قبلی شنیدهایم. واکنشهای آنها به موقعیتهای حساس اغلب با تاخیر و فاقد هیجان لازم است و پس از چند مسابقه، جذابیت خود را کاملاً از دست میدهد.
این تکرار در افکتهای صوتی دیگر مانند صدای برخورد توپ به تیرک یا تور نیز مشهود است. در حالی که رقیب دیرینهی این سری، یعنی eFootball، در زمینهی صداگذاری محیطی و القای حس یک پخش زندهی تلویزیونی قدمهای بزرگی برداشته، به نظر میرسد که الکترونیک آرتز این بخش را کاملاً به حال خود رها کرده است. من برای نگارش این نقد بازی FC 26 از هیچ جوانب کوچکی چشم پوشنی نمیکنم و متاسفم که این جزئیات، روی قضاوت نهایی من تأثیرگذار خواهد بود.

رابط کاربری و منوها | میراثی که باید فراموش شود
به بخشی میرسیم که شاید خیلیها در نقد و بررسیشان به این موضوع اشاره نکردهاند. اینجا یکی از بزرگترین و قدیمیترین مشکلات این سری نمایان میشود که در بازی FC 26 نه تنها حل نشده، بلکه شاید آزاردهندهتر از قبل نیز به نظر میرسد. منظورم رابط کاربری و منوهایی است که اصلاً از جذابیت خاصی و دسترسیپذیری جالبی برخوردار نیستند. منوهای بازی، به خصوص در بخشهایی مانند Ultimate Team و تنظیمات تاکتیکی، یک هزارتوی پیچیده، کند و طاقتفرسا هستند. جابجایی بین تبهای مختلف با تاخیر همراه است و پیدا کردن گزینهی خاص، اغلب نیازمند کلیکهای متعدد و گیجکننده خواهد بود.
طراحی بصری منوها نیز مدتهاست که تغییر چشمگیری نکرده و حس یک سیستمعامل قدیمی و از رده خارج را القا میکند. این مشکل در بخش Squad Management (مدیریت تیم) به اوج خود میرسد؛ جایی که اعمال تغییرات ساده در ترکیب یا تنظیم تاکتیکهای فردی، به یک فرآیند عذابآور تبدیل میشود. در زمانی که طراحی رابط کاربری روان و بهینه به یک استاندارد در صنعت سرگرمی تبدیل شده، پافشاری الکترونیک آرتز بر این سیستم قدیمی و ناکارآمد، به هیچ وجه قابل توجیه نیست و یکی از نکات منفی برجسته خواهد بود. این منوهای کند و سنگین، مانند یک سرعتگیر بزرگ در مسیر تجربهی کلی بازی عمل میکنند و لذت بخشهای دیگر را تحت تاثیر قرار میدهند. با این حال، من هنوز هم به منوهای اسلایدی با طراحیهای خاص و الهام گرفته از هر تیم یا بازیکن که در نسخههای قدیمی دیدهایم، رأی میدهم.

قضاوت نهایی…
پس از چندین ساعت گشت و گذار در زمینهای سبز مجازی FC 26، وقت آن است که به سوال اصلی بازگردیم. سوالی که در ابتدای مقاله عنوان کردیم و گفتیم: آیا این بازی همان قدم رو به جلوی بزرگی است که منتظرش بودیم؟ پاسخ، مانند خود بازی، دوگانه و پیچیده است. بازی FC 26 بدون شک یک بازی بسیار بهتر از نسخههای پیشین خود بود (البته در مجموع!). الکترونیک آرتز با شجاعت، گره کور هویت بازی را باز کرده و با ارائه دو حالت گیمپلی متمایزکننده Authentic و Competitive، به هر دو گروه از مخاطبانش دقیقا همان چیزی را داده که میخواستند. این یک دستاورد بزرگ است که هستهی گیمپلی را به بهترین حالت خود در یک دهه اخیر رساند.
به این گیمپلی لذتبخش، بخش Manager Career عمیق، پویا و بینهایت سرگرمکننده را اضافه کنید که بالاخره از پیلهی تکرار خارج شده و به یک تجربهی مدیریت فوتبال تمامعیار تبدیل شد. پیشرفتهای گرافیکی چشمنواز و انیمیشنهای روانتر نیز این بسته را جذابتر از همیشه کردهاند. بر اساس این معیارها، میتوانم بگویم که بازی FC 26 یک موفقیت بزرگ و یک خرید ضروری به نظر میرسد.
اما این تمام داستان نیست. این موفقیتها توسط مشکلات ریشهدار و سیاستهای تجاری بحثبرانگیز گروگان گرفته شدهاند. سیستم دفاعی همچنان یک پاشنه آشیل بزرگ است که میتواند تجربهی بازی را ناامیدکننده کند. رابط کاربری کند و قدیمی، مانند یک لنگر، بازی را به عقب میکشد. مهمتر از همه، بخش Ultimate Team با معرفی Season Pass تهاجمی و تقویت مکانیزم Pay-To-Win، به یک تجربهی ناعادلانه و حریصانه تبدیل شده که لذت فوتبال را فدای کسب درآمد بیشتر میکند. من در این نقد بازی FC 26 نمیتوانم چنین حقیقت تلخی را نادیده بگیرم که بازی در بهترین لحظاتش، شما را به اوج میرساند و در بدترین لحظاتش، به شما یادآوری میکند که با یک محصول تجاری بیرحم طرف هستید.
پس آیا بازی FC 26 ارزش خرید دارد؟ اگر شما به اصطلاح آفلاین پلیر و عاشق بخش Career Mode هستید، پاسخ من، یک بله قاطع است. بهبودهای این بخش به تنهایی ارزش قیمت کامل بازی را دارند. اگر هم آنلاین پلیر هستید که میتوانید چشم خود را بر سیاستهای درآمدزایی ببندید و صرفاً از گیمپلی سریع و رقابتی لذت ببرید، باز هم FC 26 شما را راضی خواهد کرد. اما اگر به دنبال یک تجربهی آنلاین منصفانه هستید و از سیستمهای Pay-to-Win بیزارید، بهتر است با احتیاط به این بازی نزدیک شوید یا منتظر تخفیفهای آینده بمانید. بازی FC 26 مانند یک استعداد ناب فوتبالی است؛ درخشان و پر از پتانسیل، اما با اخلاقیات و تصمیمگیریهای مشکلساز که مانع از رسیدن آن به جایگاه واقعیاش میشود.
