وقتی فیلم مرد پولادین (Man of Steel) در سال 2013 منتشر شد، قرار بر این بود که دنبالهای برای کاراکتر سوپرمن ساخته شود. پس از تولید پرحاشیه و دردسرساز لیگ عدالت (Justice League 2017)، پرونده ساخت دنباله برای سوپرمن دستنخورده باقی ماند. تا اینکه جیمز گان مسئولیت شروع دوباره این پروژه را به عهده گرفت.
فیلم سوپرمن (Superman) 2025 اولین فیلم از دنیای جدید دیسی (DCU) است؛ به همین خاطر از اهمیت زیادی برخوردار است. بسیاری از شخصیتهای ابرقهرمانی در این فیلم حضور پیدا کردهاند تا زمینه برای فیلمهای بعدی فراهم شود.
این میزان اهمیت سوپرمن 2025 باعث شده تا سازندگان فیلم، بیشترین احتیاط را به خرج بدهند و از هر ریسکی بپرهیزند. آیا با وجود این محافظهکاری در پرداخت داستان، فیلم سوپرمن توانسته به جذابیت برسد یا دچار کلیشه و بیرمقی شده است؟
با کریتیکلنز همراه باشید تا به نقد و بررسی فیلم سوپرمن 2025، آغازی بر دنیای جدید دیسی بپردازیم.
چرا اینقدر محافظهکار؟
خلاصه داستان
کلارک کنت اولین شکست زندگیاش را مقابل دشمنش متحمل میشود. وی با بدنی نیمهجان و به کمک سگش، کریپتو، به مخفیگاهش برده میشود. آنجا بازیابی میشود و دوباره به مقابله با دشمنش، یعنی چکش بوراویا میرود.
بوراویا یک کشور خیالی است که میخواهد به کشور همسایهاش، جارهانپور حمله و آنجا را فتح کند. سوپرمن مانع از این حمله شده بود. لکس لوتر طی قراردادی که با رئیسجمهور بوراویا میبندد، برنامه دارد سوپرمن را از معادله حذف کند. به این ترتیب، حمله بوراویا به کشور همسایهاش امکانپذیر میشود.
هشدار: این متن حاوی اسپویل است!
رونمایی از چهره جدید سوپرمن
دیوید کورنسوت (David Corenswet) بازیگر جدید نقش سوپرمن است. با توجه به بازیگر قبلی این نقش، یعنی هنری کویل، همه انتظار زیادی از چهره جدید سوپرمن داشتند. البته که کسی مثل هنری کویل به راحتی قابل جایگزین کردن نیست؛ ولی دیوید کورنسوت هم انتخاب بدی برای سوپرمن نبوده است. خصوصا با تغییراتی که در شخصیتپردازی سوپرمن اعمال شده است.
سوپرمنی که هنری کویل بازی میکرد، سرد و خشمگین بود. در نسخه جدید شاهد سوپرمنی با طنز بیشتر و لباسی مضحک تر هستیم! این فضای کمدی اگرچه هیجان فیلم را گرفته است؛ اما سرگرمی بیشتری را ایجاد کرده و مخاطب راحتتر به تماشای فیلم مینشیند.
وارد قصه شویم. سوپرمن پس از بازیابی خود با نور خورشید، دوباره به جنگ با چکش بوراویا میرود. در آن لحظه، چکش بورایوا دارد برای مردم آمریکا (شهر خیالی متروپلیس) رجز میخواند و اموال آنها را نابود میکند. این صحنه را به یاد داشته باشید.
در این مبارزه تن به تن، لکس لوتر از پشت خط همراه با گروهی از کارمندانش، چکش بوراویا را هدایت میکند و به او میگوید که چه ضرباتی را در چه لحظهای بزند. تمام ضربات از قبل کدگذاری شدهاند.
سوپرمن باز هم شکست سنگینی میخورد و توان ادامه دادن مبارزه را از دست میدهد. سوال اینجا است که چرا پس از زمینگیر شدن سوپرمن، لکس لوتر وی را رها میکند و همانجا به زنجیرش نمیبندد؟ این همه مبارزه آخرش هم نتیجهای نداشت.
کلارک کنت
سوپرمن در اوقاتی که از شنل خود فاصله میگیرد، نقش یک خبرنگار را دارد. کلارک کنت با عینکی که میزند، نوعی هیپنوتیزم ایجاد میکند تا بقیه متوجه نشوند وی همان سوپرمن است.
برخلاف شکست سوپرمن، کلارک کنت در شغلش به موفقیت رسیده و مطلبش در صفحه نخست روزنامه منتشر شده است. کلارک تنها خبرنگاری است که توانسته با سوپرمن مصاحبه کند. یعنی در واقع مصاحبهای وجود ندارد و سوپرمن حرفهایش را در نقش دیگر خود بیان میکند.
معشوقه سوپرمن، لوییس لین، هم همکار وی است. لوییس پیشنهاد میدهد که این سری کسی جز کلارک با سوپرمن مصاحبه کند. کلارک میپذیرد که با خود لوییس مصاحبه کند. طی این گفتگو، لوییس لین اقدام سوپرمن علیه کشور بوراویا را زیر سوال میبرد.
جیمز گان، کارگردان سوپرمن، هرگونه اشاره مستقیمی به جنگ اسرائیل و فلسطین را در فیلمش رد کرده است؛ اما دیالوگهای بین کلارک و لوییس موضوعاتی را روشن میکند که جارهانپور و بوراویا انگار نمادی از فلسطین و اسرائیل هستند.
بوراویا کشوری با ثروت و فناوری بسیار بالاتر است. رابطه آمریکا با بوراویا خوب و با جارهانپور بد است. در جنگ این دو کشور اولین چیزی که به خطر میافتد جان مردم غیرنظامی است. همچنین شرکت لکس لوتر با فروش تسلیحات به بوراویا پول هنگفتی به جیب میزند.
سوپرمن 2025 اشارهای هم به سیاست مهاجرستیزی دارد. وقتی جامعه سوپرمن را به دلیل بیگانه بودن طرد میکند، فیلم پیام مهربانی و همزیستی را میخواند. با اینحال فیلم آنقدر سطحی و سریع از ماجراها گذر میکند که کسی این پیامها را جدی نمیگیرد.
کشف پناهگاه مخفی سوپرمن
وقتی سوپرمن بعد از اولین شکست به پناهگاهش در قطب جنوب پناه برد، لکس لوتر توانست ردش را بزند. لوتر با دستیارانش به آنجا هجوم میبرد و زندگی سوپرمن را تخلیه اطلاعاتی میکند. برای اینکه سوپرمن و گروه کریپتونیها (لیگ عدالت) مزاحم کار لکس لوتر نشود، یک حواسپرتی برایشان ایجاد کرد.
موجودی عظیم الجثه که تا شب قبلش نوزاد بود شهر را به هم میریزد. سوپرمن و گروه عدالت با زحمت میتوانند موجود شبیه گودزیلا را از پا در آورند. بلافاصله پس از برقراری آرامش در شهر خبری پخش میشود. لکس لوتر پیامی که پدر و مادر سوپرمن به وی داده بودند را توانست بازیابی کند. آنها به سوپرمن گفته بودند که باید بر انسانها حکومت کند. همه مردم هم به یکباره پس از شنیدن این موضوع، سوپرمن را طرد کردند.
جالب است لکس لوتر ابتدا با چکش بوراویا و سپس با این هیولایی که در شهر رها کرده است جان مردم را به خطر انداخت؛ ولی هیچکس با او کاری ندارد. درحالی که سوپرمن تمام تلاشش امن نگه داشتن مردم است؛ ولی فقط با یک خبر از وی رو برمیگردانند. در این حد فیلم مضحک است. سازندگان فیلم حتی ذرهای به سناریو داستان توجهی نداشتهاند.
لوتر سگ سوپرمن، کریپتو را زندانی کرده و به همین خاطر سوپرمن خودش را تسلیم او میکند. چکش بوراویا دو بار فرصت دستگیر کردن سوپرمن را داشت ولی باید کریپتو گروگان گرفته میشد تا سوپرمن خودش دم به تله بدهد. منطقی نیست.
عملیات نجات
سوپرمن در جایی به نام جهان جیبی زندانی میشود. در سلولش یک زندانی دیگر به نام المنتمن (Elementman) هست که میتواند هر ترکیبی را با بدن خودش بسازد. او به دستور لکس لوتر سنگ کریپتون را میسازد تا سوپرمن ضعیف شود و نتواند کاری کند. فرزند المنتمن نیز توسط لکس لوتر گروگان گرفته شده است.
لوییس لین با کمک مستر ترفیک (Mister Terrific) که باهوشترین عضو لیگ عدالت است، میرود تا سوپرمن را نجات دهد. مستر ترفیک با ردیابی که در خون سوپرمن کار گذاشته بود، توانست آخرین موقعیت مکانی وی قبل از ورود به جهان جیبی را پیدا کند.
عملیات نجات موفقیتآمیز است و همگی از جمله المنتمن و بچهاش از جهان جیبی جان سالم به در میبرند. این سکانس هم مثل سکانسهای اکشن قبلی پر از شلوغی است ولی نه هیجانی دارد و نه حتی جنبه بصری قویای ارائه میکند.
جنگ چندجانبه
لکس لوتر برای اینکه دوباره سوپرمن را بیرون بکشد دست به خرابکاری میزند؛ اینبار اما یک خرابکاری با وسعت زیاد را شاهد هستیم. لکس پرتال جهان جیبی که بسته شده بود را مجدد باز میکند. با این کار زمین شروع به شکافتن میکند و اگر همینطور پیش برود دیگر کره زمینی وجود نخواهد داشت.
سوپرمن برای بار سوم با چکش بوراویا رودررو میشود. اینجا میفهمد که چکش بوراویا درواقع نسخه کپی شده خود سوپرمن است. لوتر با داشتن دی ان ای سوپرمن توانسته یک نسخه از وی را شبیهسازی کند. در واقع چکش بوراویا همان آلترامن در دنیای کمیک دی سی است.
در طی مبارزه آخر سوپرمن و آلترامن، دیالوگهای اساسی فیلم هم شکل میگیرد. لکس لوتر از علت دشمنیاش با سوپرمن میگوید. لوتر نمیتواند کسی را بالاتر از خودش ببیند. حسادت عامل محرک او بوده است. حتی جنگ بوراویا و جارهانپور را خود لوتر شعلهور کرده است تا بهانهای داشته باشد که سوپرمن را به قتل برساند.
درنهایت سوپرمن با کمک سگش، کریپتو، آلترامن را شکست میدهد. سپس همراه مستر ترفیک وارد مرکز کنترل لکس لوتر میشود و مستر ترفیک با اصلاح کدهای کامپیوتری جلوی شکاف را میگیرد. در آنطرف نیز فانوس سبز و دختر عقابی (Hawkgirl) مقابل هجوم بوراویا به جارهانپور میایستند. همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود.
تحلیل کلی
خیلی عجیب است جیمز گان که سری نگهبانان کهکشان را ساخته است چنین فیلم بیروحی را هم کارگردانی کرده باشد. در نگهبانان کهکشان تک تک شخصیتها حس ایجاد میکنند، باعث خنده میشوند و گاهی هم موجب اشک ریختن مخاطب هستند. فیلم Superman 2025 ذرهای احساس را هم از بیننده دریغ میکند. نه عشقی به سوپرمن شکل میگیرد و نه نفرتی از لکس لوتر دریافت میکنیم.
البته فقط کارگردان مقصر این نتیجه فاجعهبار نیست. سیاست صاحبان سرمایه قطعا تاثیر زیادی در افت کیفیت فیلم داشته است. ما در 2 ساعت و 9 دقیقه فیلم حتی ریخته شدن یک قطره خون را نمیبینیم. انگار درحال تماشای مستندی از یک شهربازی هستیم.
تفاوت اصلی سوپرمن جدید این است که بسیار رنگارنگتر از نسخه 2013 ساخته شد. شاید کمپانی برادران وارنر به این نتیجه رسید که اگر میزان تلخ بودن فضای فیلم را کاهش دهد، فیلم به موفقیت بیشتری میرسد؛ ولی دقیقا نکته مثبت دنیای مرد پولادین را از قصهپردازی حذف کرد.
زمینه کمدی فیلم تا حدی خوب در آمده است. به خصوص شخصیت فانوس سبز چهرهپردازی و رفتارهای بامزهای دارد. همین نکته باعث میشود بیننده بعد از دیدن فیلم حس و حال بدی نگیرد.
فیلم سوپرمن نماهای باکیفیتی هم دارد. با جلوههای کامپیوتری و موسیقی قابل قبول میتوانیم گذر زمان را تحمل کنیم و فیلم را دور نریزیم.
همچنین این فیلم مسئولیت زیادی بر دوش داشت؛ شخصیتهای زیادی معرفی شدند که هرکدام قرار است فیلم و سریال مخصوص خود را داشته باشند. چنین نگاه اقتصادیای اتفاقا به ضرر سرمایهگذاران تمام شد. همه نگاهها به چهره تازه سوپرمن و انتظارها بالا بود. حال با چنین خروجی ضعیفی، احتمالا نصف بیشتری از مخاطبان ناامید شدند که ادامه سری دنیای جدید دی سی را پی بگیرند.