این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از 25 ساعت تجربه در پلتفرم PS5 انجام شده است.
ماشین کشتار ابرقهرمانان
حدودا ۹ سال پیش بود که استودیو Rocksteady، سومین و آخرین نسخه از سه گانه موفق و نام آشنای Batman Arkham را منتشر کرد؛ سه گانهای که تا حدی مورد پسند طرفداران و منتقدین بازیهای ویدئویی واقع شد که حتی تا به امروز، بسیاری از آنها به عنوان بهترین بازیهای ابرقهرمانی یاد میکنند. طرفداران مدت بسیاری در انتظار یک دنباله یا حتی یک اسپین آف از این مجموعه محبوب بودند که نهایتا در سال ۲۰۲۰، استودیو راکستدی با معرفی عنوان Suicide Squad: Kill the Justice League، به انتظارات و شایعهها پایان داد. با محبوبیت روز افزون عناوین لایو سرویس، راکستدی نیز تصمیم گرفته بود تا جدیدترین عنوان خود را با استفاده از این المان منتشر کند. برای اولین بار یک بازی ویدئویی از سری Suicide Squad در دست ساخت بود و طرفداران از این قضیه بسیار خشنود بودند. رضایتی که با عرضه فاجعه بار و ناراحتی طرفداران و منتقدین به پایان رسید. حالا فصل اول این عنوان، با وعده بهبودهای کیفی و محتوای جدید، همچنین شخصیت قابل بازی جدیدی معرفی شده است. با ما، کریتیکلنز، همراه باشید تا عنوان Suicide Squad: Kill the Justice League، را زیر ذرهبین نقد و بررسی ببریم.
داستان و روایت – کشتار با چاشنی طنز
داستان بازی، ۵ سال پس از وقایع آخرین نسخه سهگانه آرخام، یعنی Batman Arkham Knight رخ میدهد. بیگانهای به نام Brainiac به زمین هجوم آورده و با نابود کردن شهر Metropolis و کنترل کردن ذهن شهروندان، قصد در به وجود آوردن تمدنی جدید و نابودی نسل بشر دارد. در این هنگام، لیگ عدالت یا Justice League، سعی در جلوگیری از Brainiac داشته، اما حتی ذهن آنها نیز تحت سلطه Brainiac درآمده است. با نابودی شهر و مرگ شهروندان، و همچنین عدم وجود ناجیان همیشگی شهر، آماندا والر (Amanda Waller) در همکاری با رئیس جمهور تصمیم میگیرد تا ۴ نفر از شرورترین و خطرناکترین تبهکاران تیمارستان گاتهام را جهت مبارزه با Brainiac و قتل تمام ابرقهرمانان لیگ عدالت، آزاد کند. این چهار نفر شاملHarley Quinn، King Shark، Deadshot و Captain Boomerang هستند. قهرمانان، یا بهتر است بگوییم “ضد” قهرمانان داستان، در ابتدا به دنبال راهی برای رهایی از سلطه والر و فرار از شهر متروپولیس هستند، اما هنگامی که به عمق فاجعه پی میبرند، نهایتا همکاری با والر جهت نابودی Brainiac را قبول میکنند.
داستان بازی، که اتمام آن حدودا ۱۰ ساعت به طول میانجامد، روندی کند و عاری از پیچشهای داستانی و لحظات غافلگیر کننده دارد. اتفاقات مهم داستان به واسطه روایتی ابتدایی و ساده، عمدتا قابل پیشبینی هستند. برخلاف سهگانه آرخام که داستان و روایتی تاریک داشت، روایت داستانی و دیالوگهای شخصیتها در این عنوان، رویکردی طنز گونه دارد، تا هرچه بیشتر با فضا و گیمپلی بازی هماهنگ باشد. دیالوگها و کاتسینهای بازی به لطف این رویکرد، حدودا در تمام طول داستان، بازیکن را مجذوب شنیدن دیالوگها و دیدن کاتسینها میکند؛ متاسفانه جدای این دیالوگهای طنز و کاتسینهای جذاب و با کیفیت، عملکرد کلی داستان و روایت این عنوان، چندان چنگی به دل نمیزند. مراحل اصلی بازی همگی از یک فرمول پیروی میکنند و تکراری و حوصله سر بر هستند. نهایتا داستان بازی با پایان بندی ضعیف به اتمام میرسد، پایانی که به هیچ عنوان برازندهی دنبالهی یکی از بهترین فرانچایزهای ابرقهرمانی تاریخ نیست؛ گرچه شاید این پایان نمادین باشد؛ چرا که به واسطه لایو سرویس بودن این عنوان و به گفتهی سازندگان، داستان بازی ادامه خواهد داشت.
شخصیت پردازی این عنوان که از نکات قوت آن به شمار میرود، تا حد زیادی تحمل داستان نسبتا ضعیف بازی را ممکن کرده است. هر یک از این ۴ شخصیت، به نوعی در ذهن مخاطب جا خوش میکنند تا تجربه بازی با آنها لذت بخش شود. البته متاسفانه این شخصیت پردازی خوب، به شخصیتهای قابل بازی یا پروتاگونیستها ختم میشود و آنتاگونیستها، علیرغم اینکه عضو لیگ عدالت و از مهمترین شخصیتهای دنیای DC هستند، شخصیت پردازی نسبتا ضعیفی دارند.
گیمپلی – جدال اعداد
گیمپلی کلی این عنوان تلفیقی از یک عنوان ابرقهرمانی با یک عنوان شوتر-لوتر با سرعت گیمپلی بالا یا (Fast Paced) است و برخلاف اجدادش، حالت آرکید گونهای دارد. همانطور که گفته شد، ۴ شخصیت قابل بازی در این عنوان حضور دارند، که البته طی بهروزرسانیهای آینده به این تعداد افزوده خواهد شد. هر یک از این شخصیتها، سبک بازی کاملا متنوع در کنار سلاحها، قابلیتها و نحوه حرکت یا (Traversal) متنوعی در اختیار بازیکن میگذارند؛ به طور مثال هارلی کوئین میتواند به کمک پهپادش تاب بخورد و به کمک قلاب به لبههای ساختمانها بجهد. یا ددشات میتواند به کمک جتپک پرواز کند. همچنین هر شخصیت در استفاده از سلاحهای خاصی تخصص دارد، مثلا ددشات با اسنایپر و کینگشارک در استفاده از مسلسلهای سنگین تخصص دارند. سطح هر شخصیت به طور جداگانه و هنگامی که بازیکن با آن شخصیت به بازی میپردازد بالا میرود و هر یک از این شخصیتها، درخت مهارت منحصر به فرد خود را دارند. در درخت مهارتهای گسترده هر شخصیت، امکان آزاد سازی قابلیتهای قدرتمندی مانند فینیشرها وجود دارد، همچنین قابلیتهایی از قبیل Squad Ultimate در این بخش قابل آزادسازی هستند که به کل اعضای تیم کمک میکنند. اما متاسفانه به جز چندین قابلیت که به بالا بردن تنوع مبارزات کمک میکند، باقی مهارتها صرفا به بالا بردن اعداد و ارقام میپردازند. به هر حال این قابلیتها، سبک بازی بسیار متنوعی با هر شخصیت را به وجود آوردهاند که تجربه استفاده از هر شخصیت را متنوع و جذاب میکند. بازیکن میتواند با هر یک از این چهار شخصیت به بازی بپردازد و در طول بازی، هنگامی که در مرحله یا ماموریت نباشد، شخصیت خود را تغییر دهد. متاسفانه، یکی از بزرگترین مشکلات گیمپلی این عنوان، عدم امکان تغییر شخصیت در مراحل است، حتی اگر به صورت تک نفره به بازی بپردازید، امکان تغییر شخصیت فقط در خارج از مراحل امکان پذیر است. همچنین، همانگونه که بیان شد، بالا بردن سطح هر شخصیت به طور جداگانه انجام میپذیرد، یعنی تنها با شخصیتی که ماموریت را به اتمام رساندهاید منابع دریافت خواهید کرد. به همین دلیل، در بیشتر مواقع، بازیکن با شخصیتی که سطح بالاتری دارد و یقینا قدرتمندتر است به بازی میپردازد و این موضوع به طور غیر مستقیم، منجر به استفاده از تنها یک شخصیت و نهایتا باعث کمتر شدن تنوع گیمپلی میشود.
تجربه این عنوان به صورت کوآپ، تا چهار نفر نیز امکان پذیر میباشد و تجربه مبارزات و همکاری با اعضای گروه بسیار لذت بخش است. متاسفانه برای تجربه این عنوان حتی به صورت تک نفره، اتصال دائم به اینترنت ضروری خواهد بود؛ حتی هنگامی که به صورت تک نفره در حال انجام ماموریتها باشید، در صورت قطع شدن یا حتی نوسان اتصال اینترنت، تمام پیشرفت ماموریت شما از بین خواهد رفت و به دلیل عدم وجود قابلیت اتصال مجدد، بایستی آن مرحله را از اول انجام دهید.
همانند تمام عناوین جهانباز، در این بازی نیز، مراحل فرعی و فعالیتهای متعددی وجود دارد. علاوه بر ۴ شخصیت اصلی، چندین شخصیت کمکی نیز حضور دارند که هرچند قابل بازی نیستند، اما جوایز و ارتقاهای بسیاری برای اعضای گروه ارائه میدهند. از ارتقاهای مبتدی سلاحها گرفته تا امکان ساختن سلاحها با قابلیتهای ویژه تحت عنوان Affliction، که به دشمنان با عناصری مانند الکتریسیته صدمه میزنند. با انجام مراحل فرعی مربوطه به هر یک از این شخصیتهای کمکی در جهان بازی، ارتقاهای مذکور در دسترس قرار میگیرند. علاوه بر مراحل فرعی، فعالیتها و Collectibleهایی در جهان بازی لحاظ شدهاند که با جمع آوری آنها منابع و جوایزی به بازیکن تعلق میگیرد. یکی از جذابیتهای دنیای این عنوان، تغییراتی است که در طول انجام مراحل اصلی، در آن رخ میدهد. جهان بازی در طول داستان دستخوش تغییراتی میشود که البته کاملا تغییرات بصری به شمار میروند. متاسفانه، محتوای جهانباز این عنوان بسیار تکراری و محدود است و عدم تشویق بازیکن به واسطه جوایز به درد نخور برای انجام آنها، باعث میشود که نهایتا بسیاری از فعالیتها دست نخورده باقی بمانند. همچنین پویا و زنده نبودن محیط بازی و بی روح بودن جهان آن، یکی از جدی ترین مشکلاتی است که این عنوان با آن دست و پنجه نرم میکند. شهر متروپولیس در عین زیبایی بصری که دارد، به واسطه کمبود محتوا و عدم وجود NPCها، بسیار خشک و بی روح به نظر میرسد و گشت و گذار در آن، چندان خوش آیند نیست.
طراحی دشمنان و باس فایتهای این عنوان را نیز میتوان یکی دیگر از نکات قوت گیمپلی آن به شمار برد، تنوع بالای دشمنان بازی و نیاز به استفاده از مهارت خاصی برای شکست آنها مبارزات را تا حد زیادی متنوع میکند. باسفایتهای این عنوان نیز گرچه انگشت شمار هستند، اما طراحی و گیمپلی جذابی دارند؛ ضد قهرمانان داستان، با هر یک از اعضای لیگ عدالت در نبردی نفسگیر و حماسی، مبارزه میکنند. همچنین گمان میرود تا در بهروزرسانیهای آینده، باسفایتهای متنوعتر و بیشتری به این عنوان افزوده شود.
اما لذت واقعی گیمپلی سریع و هرج و مرج در مبارزات، پس از اتمام بخش داستانی و آزادسازی مهارتها و ارتقای سلاحها نمایان میشود. پس از اینکه هر یک از شخصیتها به بالاترین سطح خود میرسند، درخت مهارت جدیدی به نام Squad Skills در دسترس قرار میگیرد، این درخت مهارت، به بالابردن نوار سلامتی و قدرت سلاحها میپردازد و تا دفعات بیشماری قابل ارتقا است؛ به این واسطه، امکان پیشرفت و قدرتمندتر شدن، حتی بیش از قبل میشود. محتوای لایو سرویسی که راکستدی برای بازیکنان تدارک دیده، تحت عنوان مراحلی به نام Incursion واقع میشوند، این مراحل، دارای تنظیمات درجهی سختی بسیار گستردهای تحت عنوان Mastery هستند که تا ۲۰ سطح بالا رفته با بالاتر بردن آن، جوایزی به بازیکن اعطا میشود که منحصر به فرد و بسیار قدرتمند هستند. سختی بالا و چالش این مراحل، بازیکنان را تشویق به انجام آنها به صورت کوآپ چند نفره میکند، گرچه حتی انجام آنها به صورت تک نفره و به دست آوردن سلاحها قدرتمند لذت بخش است.
در اولین فصل از این عنوان که به تازگی منتشر شده است، شاهد انتشار شخصیت محبوب جوکر، به عنوان یک شخصیت قابل بازی جدید، به همراه درخت مهارتها و قابلیتهای منحصر به فرد هستیم. همچنین سیستم بتل پس نیز با این فصل به این عنوان افزوده شده است که به بازیکنان امکان دریافت آیتمهای تزئینی، از جمله لباسها و اسکینهای سلاحها را میدهد. همچنین مراحل متعددی و جدیدی افزوده شده و داستان این عنوان به همراه به روزرسانیهای آینده گسترش خواهد یافت. سلاحهای جدید که هرکدام مربوط به یک ست خاص هستند، با هر به روز رسانی به بازی افزوده میشوند و جمع آوری سلاحهای ستهای مختلف و استفاده از ست کامل آنها، امتیازاتی را در پی خواهد داشت. همچنین تمام محتوای آپدیتهای گذشته، از جمله مراحل و آیتمها، به طور کامل در دسترس خواهد بود.
یکی از بزرگترین عوامل موفقیت یک عنوان لایو سرویس، امکان پیشرفت بسیار زیاد بازیکن و نیاز به جمع آوری منابع یا به اصطلاح فارم کردن جهت پیشرفت، در مراحل و محتوای جدیدی است که در طی به روز رسانیهای جدید در دسترس قرار میگیرند. امکان پیشرفت در این عنوان، طبق چیزی که پیشتر بیان شد، به طرز غیر قابل توصیفی بالا است؛ امکان ساختن بیلدهای بسیار قدرتمند و متنوع به واسطه درخت مهارتهای گسترده و تنوع شخصیتها و امکان به دست آوردن سلاحهای بسیار تخریبگر با انجام دادن مراحل سخت و چالش برانگیز، امکان پیشرفت و رقابت در این عنوان را بسیار بالا برده است و امید است تا در آینده با عرضهی بهروزرسانیها و بهبودهای کیفی، این عنوان نهایتا سطح انتظارات را برآورده کند.
طراحی بصری و گرافیک
امکان ندارد وقتی از راکستدی سخن میگوییم، گرافیک خیره کننده سهگانه بتمن، به ویژه نسخه Arkham Knight را به یاد نیاوریم، عنوانی که علیرغم قدیمی بودنش، هنوز هم بسیار چشم نواز به نظر میرسد. عنوان Suicide Squad: Kill the Justice League نیز از این قائده مستثنی نیست. گرچه، انتظار میرفت که پس از گذشت ۹ سال از انتشار آخرین نسخه بتمن، جهش گرافیکی خیره کنندهتری را شاهد باشیم. برخلاف سهگانه بتمن آرخام، که سبک هنری تاریکی داشت، این عنوان سبک هنری پر رنگتر و شادتری دارد تا با رویکرد طنزگونه رواییاش، همخوانی داشته باشد. شهر متروپولیس پالت رنگی بسیار چشم نوازی دارد که در چرخه شبانه روز همواره در حال تغییر است. اما از سبک هنری جذابش که بگذریم، این عنوان حداقل روی کنسولها، چندان خوب اجرا نمیشود. روی کنسول PlayStation 5، نرخ فریم ۶۰ فریم بر ثانیه و وضوح تصویر 4K داینامیک را شاهد هستیم که متاسفانه ثبات ندارد و دائم در حین مبارزات دچار افت فریم میشود. برخلاف رایانههای شخصی، این عنوان روی کنسولها از رهگیری پرتو پشتیبانینمیکند و به لحاظ گرافیکی نیز، بسیار ضعیفتر عمل میکند، اما همچنان چشم نواز و زیبا است. انیمیشنها، حالتهای چهره و کاتسینهای بازی به قدری زیبا، پر جزئیات و سینماتیک ساخته شدهاند که به تنهایی جذابیت این عنوان را بالا میبرند. سایر جزئیات بصری بازی نیز از جمله پارتیکل افکت اسلحهها، بسیار خوب ساخته شده و صدمه زدن به دشمنان با سلاحهای مرگبار و دیدن جدال اعداد بالای سر دشمنان بسیار لذت بخش است.
طراحی صدا و موسیقی
پیشتر در مورد شخصیت پردازی عالی این عنوان سخن گفتیم؛ اما بزرگترین دلیل این شخصیت پردازی خوب، صداپیشگی فوقالعاده شخصیتها است. دیالوگهای جذاب بازی به لطف صداگذاری عالی، جان تازهای به شخصیتها بخشیدهاند.
موسیقی این عنوان نیز خوب است، اما ماندگار نیست. موسیقی اکشن این عنوان که به خوبی ذات شرور شخصیتهای اصلی بازی را نشان میدهد، در برخی نقاط داستانی بسیار عالی واقع شده و در برخی دیگر ضعیف عمل میکند.