قسمت دوم انیمیشن فرار مرغی بالاخره و پس از 23 سال منتشر شد. سری اول این انیمیشن در سال 2001 پخش شد و همان موقع مورد استقبال مثبت مخاطبان قرار گرفت.
یکی از ویژگیهای انیمیشن فرار مرغی 1 فضای تاریک و دلهره آور بود که آن را از بقیه انیمیشنها متفاوت میساخت. سبک آن شبیه فیلمهای کلاسیک فرار از زندان مثل فرار بزرگ (The Great Escape) و بازداشتگاه شماره 17 (Stalag 17) میباشد.
در انیمیشن Chicken Run: Dawn of the Nugget (فرار مرغی ۲) اما با یک فیلم اکشن جاسوسی مانند سری فیلمهای جیمز باند طرفیم. این بار دیگر نقشه فرار از زندان را نمیبینیم؛ بلکه هدف مرغها نفوذ به یک پایگاه به شدت امنیتی است. حال باید ببینیم آیا این دنباله نیز توانسته موفقیت قسمت قبلی خود را تکرار کند یا تغییر زیاد فرم انیمیشن جواب نداده است؟
با کریتیکلنز همراه باشید تا به بررسی انیمیشن «فرار مرغی ۲ : سرآغاز ناگت»، داستانی جذاب ولی با روایتی کلیشهای بپردازیم.
جیمز باند در فرار مرغی
خلاصه داستان: پس از اینکه مرغها از مزرعه خانم توییدی (Mrs. Tweedy) فرار میکنند، به جایی دور از حضور آدمها میروند و یک آرمانشهر برای خودشان میسازند. جینجر (Ginger) و راکی (Rocky) با هم ازدواج کرده و حالا بچهدار شده اند. بچه شان دختری به اسم مالی (Molly) است. مالی مثل مادرش، جوجه ای ماجراجو است که آرزویش دیدن بیرون و کشف محیط خارج از دهکده خودش است. و همین کنجکاوی، باعث ماجراهایی میشود.
فرار از مزرعه
ابتدای فیلم شاهد مروری سریع از انیمیشن Chicken Run (فرار مرغی 1 ) هستیم. بیایید نگاهی به آن بیاندازیم.
عده ای مرغ در مزرعهای که صاحب آن خانم توییدی و همسرش آقای توییدی هستند محبوس شده اند. فضای مرغدانی کاملاً شبیه اردوگاههای کار اجباری طراحی شده است. نمونه چنین فضایی را در فیلم بازداشتگاه شماره 17 میبینیم؛ اتاقی متعلق به جینجر، رهبر مرغها هم اتاق شماره 17 است.
جینجر فرد آزادیخواهی است که هیچگونه راضی به اسارت نمیشود. او بارها اقدام به فرار میکند و هر بار شکست میخورد. وی تلاش میکند تا بقیه گروهش را با خود همراه کند؛ اما طرز تفکرات متفاوتی بین بقیه مرغها وجود دارد و بعضی افراد جامعه به همین زندگی فعلی شان راضی هستند. یک جایی که جینجر با راکی صحبت میکند، میگوید: «خیلی سخت نیست که یک یا دوتامون از اینجا فرار کنیم؛ ولی موضوع درباره همه ماست». همین نشانه رهبر بودن جینجر است که اولویتش جمعیت است.
در وضع موجود هر مرغ باید تعداد مشخصی تخم بگذارد و هرروز چک میشود؛ اگر مرغی نتواند رضایت صاحب مزرعه را جلب کند، به مرگ (و تبدیل به شام شب) محکوم میشود.
خانم توییدی تصمیم میگیرد از این مرغهای اسیر سود بیشتری کسب کند. در همان لحظه نگاهش به تبلیغ دستگاهی میافتد که کیک مرغ (chicken pie) میسازد. حال دیگر همان اسارت هم حق مرغها نیست و به زودی همه از زیر تیغ مرگ میگذرند. هر مرغی با هر تفکری اکنون به فرار میکند. در نهایت مرغها موفق میشوند با کمک لحظه آخری راکی از مزرعه فرار کنند و به آزادی برسند.
در این فرار علاوه بر اتحاد مرغها با هم، دو کمک خارجی نیز وجود داشت؛ یکی همین راکی که از یک سیرک در آمریکا آمده و وی هم به دنبال فرار از دست صاحبانش است؛ دیگری موشهایی اند که در ازای تخم مرغ ابزار و تجهیزات لازم برای فرار را برای مرغها پیدا میکنند.
بهشت مرغی
در ابتدای قسمت دوم انیمیشن Chicken Run: Dawn of the Nugget میبینیم مرغها توانسته اند یک آرمانشهر بسازند و زندگی رویایی داشته باشند. راکی و جینجر حالا صاحب جوجه ای به نام مالی (Molly) هستند و همه چیز به خوبی میگذرد.
یک روز کامیونی حامل مرغ از آنجا رد میشود و حالت اضطراری در شهر مرغها ایجاد میشود. احتمالاً خطر جدیدی آنها را تهدید میکند. جلسهای به سبک جلسات قسمت اول برگزار میشود اما با یک تفاوت؛ جینجر دیگر جینجر سابق نیست!
در قسمت قبلی، جینجر همیشه بقیه را به فرار تشویق میکرد و در خط اول عملیاتهای ضربتی قرار داشت. ولی الان برخلاف سابق، تصمیم گرفت که همگی باید پنهان شوند تا انسانها پیدایشان نکنند. جینجر اکنون یک مادر است و قدرت ریسک پذیری گذشته را ندارد.
از طرفی مالی کاملا به مادرش رفته و روحیه کنجکاوی سیری ناپذیری دارد. او به دنبال آن است به بفهمد چه چیزی خارج از محدوده امن زندگیاش وجود دارد دنیای بیرون را کشف کند.
یک جا جینجر به مالی میگوید: «ببین مالی؛ تو هر چیزی که بخوای رو همینجا داری». مالی هم میگوید: «بجز یک چیز؛ آزادی!». و حالا این کلمه برای جینجر بسیار ترسناک است؛ کسی که خود رهبر مبارزات برای آزادی بوده است.
به هر حال شب مالی از دهکده فرار میکند و قدم به جهان ناشناخته میگذارد. در این مسیر اولین دوستش به نام فریزل (Frizzle) را پیدا میکند. از گذشته و هویت فریزل چیزی به ما گفته نمیشود. در کل فقط دو جا در داستان تاثیرگذار است؛ یکی اینکه مالی را به کامیون فانلند (کارخانه ناگت سازی) میبرد و موجب اسیر شدنش میشود. یک جای دیگر هم وقتی است که مرغهای دهکده موفق به فرار از کارخانه شدند اما مالی به خاطر نجات دوستش، فریزل، عملیات نجات جدید را شروع میکند.
شهربازی مخوف
مالی به همراه فریزل وارد کارخانه ناگت سازی میشود و برای اولین بار مالی جمعی از مرغها بجز دهکده خودش را میبیند. همه مرغها در این کارخانه خوشحال اند و با وسایل بازی و خوراکیهای رنگارنگ آنجا سرگرم اند. ولی حس کنجکاوی مالی به وی ندا میدهد که یک جای کار میلنگد.
فضای مرغداری جدید شبیه فضای سریال بازی مرکب (Squid Game) است. دشت رنگارنگ با دستگاههای کنترل از دور، هزارتوی کانال کولر و سایر فضاها که رباتهای مکانیکی حضورشان حس میشود.
اینجای داستان با شخصیت دکتر فرای (Dr. Fry) آشنا میشویم. دانشمندی که کنترل ذهن تمام مرغها را دارد. وی به آنها حس شادی القا میکند چرا که باعث میشود طعم گوشتشان خوشمزهتر شود و فروش بیشتری داشته باشند. پس علم در سمت شرور داستان قرار گرفته است.
همچنین خانم توییدی نیز به انیمیشن برمیگردد. وی دکتر فرای را به عنوان همسر جدیدش انتخاب کرده است. دکتر فرای با وجود دانش بیولوژیکی بالا، تیپ ساده لوحی دارد. خانم توییدی هم که در قسمت قبل مزرعه اجدادی آقای توییدی را میخواست به کیک مرغ سازی تبدیل کند، این بار هم با ارثی که به دکتر فرای رسیده کارخانه ناگت سازی را راه انداخته است. گویا خانم توییدی مهارت خاصی در سلطه بر مردان ضعیف دارد.
در فرار مرغی 2 هم مثل قسمت قبل یک مرغ قربانی میشود و از آن ناگتی خوشمزه در میآید. ولی این سکانس اصلا مثل سری اول شوکه کننده نیست و فیلم سریع از آن میگذرد. در کل این قسمت بسیار فضای شادتری از فرار مرغی 1 دارد.
عملیات نجات
در این فاز از داستان شاهد سه روایت مستقل هستیم: جینجر، مالی و راکی. جینجر با تیمش موفق به نفوذ درون کارخانه میشود و در ادامه مالی را پیدا میکند. راکی هم با دوتا موش که نیک (Nick) و فچر (Fetcher) نام دارند برخورد میکند و آنها هم موفق به پیدا کردن مالی میشوند. بیشتر بار طنز انیمیشن بر دوش گروه راکی و موشها است و بنظرم جذابترین گروه را در انیمیشن تشکیل داده اند. مالی هم که در پی کشف اسرار فانلند (Fun-land) است. این تعقیب و گریزها تا پایان فیلم ادامه دارد و بنظرم بحث خاصی در بر نمیگیرد؛ زیرا که شبیه آن در انیمیشنهای دیگر زیاد تکرار شده است. ببینید و از قاب خوش رنگ و لعاب آن لذت ببرید.
تحلیل کلی
نکته ای که انصافاً جای تحسین دارد، ساخت همین سکانسهای هیجان انگیز سرقت است. حدود 6 سال برای ساخت این انیمیشن وقت گذاشته شده که نشان میدهد کار استاپ موشن جزئیات و ریزه کاریهای بسیاری دارد. خروجی هم حداقل در زمینه بصری و گرافیکی عالی شده است. البته مشکلاتی هم در این مدت اتفاق افتاد. یک بار به خاطر آتش سوزی و یک بار به خاطر سیل و آبگرفتگی، وسایل و عروسکها از بین رفتند. همچنین در زمان کرونا که مردم قرنطینه شدند، سرعت پیشرفت در ساخت انیمیشن هم بسیار کندتر شد. با اینحال از دقت و کیفیت نمای کار میتوان فهمید وقت زیادی صرف ساختن هر سکانس شده است. مخصوصاً که کار از سبک استاپ موشن است. در این سبک از عروسک و اشیاء واقعی استفاده میشود و تمام حرکت موجودات و وسایل توسط عوامل انجام میشود.
چیزی که اما به انیمیشین آسیب میزند سرعت خیلی زیاد آن در روایت است. من خودم طرفدار فیلمهایی هستم که با ریتم تند داستان را جلو میبرند؛ اما در سرآغاز ناگت، سکانسهای طراحی شده در حدی سریع رد میشوند که مخاطب اصلا با حس آن آشنا نمیشود. مثلاً ارتباط مالی و فریزل به جایی نمیرسد که دوستی آنها را ببینیم. یا وقتی جینجر توسط دکتر فرای کنترل ذهنی میشود، بلافاصله به حالت عادی خود برمیگردد و این سناریو که بقیه گروه بدون رهبر چگونه رفتار میکنند به عمل نمیرسد.
یکی دیگر از ضعفهای انیمیشن این است که نقش منفی داستان یعنی خانم توییدی اصلا پرداخته نمیشود. در قسمت اول دشمنیای بین خانم توییدی و مرغها وجود نداشت و شخصیت شرور فقط به دنبال افزایش درامد بود؛ اما در این دنباله، خانم توییدی دنبال انتقام نیز هست. خب روی این تنفر بیشتر باید وقت گذاشته میشد. همچنین درامدی که وی دیوانهوار به دنبال آن است، قرار است به چه کاری بیاید؟ این خلاءها باعث میشود مخاطب فقط با اخم و یا خندههای شیطانی، شرور بودن شخصیتهای منفی را بفهمد.