بازیهای فایتینگ از آن دسته ژانری است که در کشورمان ایران کم طرفدار ندارد. وجود مبارزات اکشن و قابلیت بدیهی دونفره بودن در چنین ژانری موجب میشود تا گیمران ایرانی از آن استقبال کنند. با اینحال نکاتی درمورد بررسی بازی BLEACH وجود دارد که شاید باب سلیقه و پسند همگان قرار نگیرد. با بررسی بازی در کرتیکلنز همراه باشید.
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین و پس از 35 ساعت تجربه روی پلتفرم Xbox Series S انجام شده است.
گذشتهای پر سابقه
استودیو Tamsoft از استودیوهای باسابقهی ژاپن به شمار میرود. آنها فعالیت خود را از سال 1992 آغاز کردند و نخستین محصولشان را، که اتفاقاً در ژانر فایتینگ بود، با نام Battle Arena Toshinden در سال ۱۹۹۵ روانهی بازار کردند. این بازی بهصورت همزمان با عرضه کنسولهای پلیاستیشن ۱ در ایالات متحده منتشر شد. عنوان مذکور از اولینهای سه بعدی در ژانر فایتینگ بود و حتی در برخی چیزها، اولین بود. بعنوان مثال اولین بازی فایتینگ تاریخ بود که قابلیت جابجایی آزاد را در جهتهای مختلف (چپ،راست، جلو و عقب) داشت و دوربین پویای بازی تابع حرکات بازیکنان بود در محیط بود. این بازی در آن زمان توانست به محبوبیت زیادی میان مخاطبان دست پیدا کند و حتی روی بازیهای پس از خودش در ژانر فایتینگ تاثیرگذار باشد. موفقیت این بازی باعث شد تا نسخههای دیگری از آن نیز به بازار بیایند. البته این استودیو خودش را محدود به فایتینگ نکرد و در ادامه به سراغ دیگر ژانرها هم رفت. درهرحال Tamsoft سابقه بلندمدت و خوبی در ساخت بازیهای فایتینگ دارد و در طول تاریخ عناوین مختلفی را در این ژانر توسعه دادند.
داستان از کجا میآید
BLEACH یکی از محبوبترین و معروفترین انیمهها و مانگاهای ژاپنی است که توسط نایت کوبو خلق شده است. بلیچ در ژانر بلیچ اکشن فانتزی و فضایی ماورا الطبیعی جریان دارد. یکی از عبارات مهم بازی شینیگامی یا روحگیر است. روح گیرها به موجوداتی گفته میشود که دارای قدرتهای بزرگی هستند و وظایف ویژهای دارند. در دنیای زندگان وقتی فردی میمیرد از جسمش چیزی به جا میگذارد که به آن کونپاکو گفته میشود. کونپاکو را میتوان معادل روح انسان درنظر گرفت. پس از مرگ هر فرد کونپاکوی آن باید به دنیای دیگری تحت نام سوسایتی منتقل شود. بطورکل چرخهای میان دنیای زندگان و جامعه ارواح وجود دارد و این رفت و برگشتها نیاز به حفظ تعادل دارد. حفظ این مورد از وظایف مهم روحگیرها به شما میآید. از دیگر وظایف مهم آنها رویارویی و مبارزه با موجوداتی خبیث به نام هالو است که یک تهدید برای دیگران محسوب میشوند.
داستان بازی Bleach Rebirth of Souls از جایی آغاز میشود که یک نوجوان به نام ایچیگو کوروساکی با یک روحگیر به نام روکیا کوچیکی آشنا میشود و در ادامه ماجرا قدرتهای روکیا به او منتقل میشود. اکنون زندگی ایچیگو وارد مسیر تازهای شده است. وجود مسائل شخصی نیز باعث میشود او در مسیر تازهاش مصممتر شود و کینهای بزرگ از هالوها در دل بکارد. البته داستان فقط به مبارزه با هالوها محدود نمیماند و ماجرا در ادامه گسترده میشود. داستان بازی چندلایه، مفصل و معانی و مفاهیم متعددی را در دل خود جای داده است.
روایتی که بیآسیب نمیماند
پاسخ به این سوال که آیا از داستان بازی BLEACH Rebirth of Souls خوشتان بیاید یا نه، آسان نخواهد بود چرا که عوامل متعددی در این مورد دخیل هستند. بعنوان مثال اگر اهل اکشن و مسائل مرتبط با ارواح باشید و از طرفی آشنا با دنیای انیمه و مانگا باشید احتمالا جذابیتهایی را در آن خواهید یافت. با اینحال ممکن است حتی باوجود علاقه و پیگیری انیمهها و چنین ژانری، آنچنان به داستان جذب نشوید و حتی آن را خسته کننده بدانید. اگرهم جزو کسانی باشید که هم سازگار به انیمهها و هم آشنا با دنیای بلیچ باشید بعید است که از بخش داستانی بازی لذت نبرید؛ هرچند که ممکن است ضعفهایی مانند کیفیت پایین برخی صحنههای سینمایی یا نبود جزئیاتی از داستان انیمه و مانگا شما را اذیت کنند. همچنین برخی دیالوگها در شرایطشان اصلا کار نمیکنند و نه حتی اثرگذار نیستند بلکه دلزدگی ایجاد میکنند. گاهی اوقات برخی لحظات بین شخصیتها و حسوحال داستان انگار روی هوا هستند و به شما حس جذابیت و کارکرد درست نمیدهند. این نکته گاهی نیز برعکس عمل میکند و تاثیرگذاری برخی دیالوگها قوی است و به شخصیتها عمق میبخشد. این فراز و نشیب به روند داستان ضربه میزند و باوجود اینکه نکتههای زیادی مرا کنجکاو و وادار میکرد به ادامه تجربه داستانی بپردازم اما مشکلات نام برده شده به مانند دستاندازها چنان سد راهم میشدند که اشتیاق را کور ساخته و به روند داستان ضربه وارد میکردند. موسیقی و صداگذاری درحالت کلی مطلوب کار شدهاند و از خوبیهای محصول به شمار میروند. دوبله انگلیسی بازی به شکل واقعا خوبی انجام گرفته است.
آموزش، تمرین، چالشها
سیستم آموزشی بازی بلیچ Bleach از همان ابتدا به صورت پیشنهادی پیشروی شما قرار میگیرد. فردی با مهارت مقابل شما قرار میگیرد و درباره سازوکار مبارزات به شما توضیح میدهد و پس از توضیح هر مورد، به شما اجازه اجرای حرکات داده میشود. این رویکرد در سیستم آموزشی باعث میشود تا ویژگیهای کلی مبارزات به خوبی در ذهن مخاطب تثبیت شود. بجز توضیحات ارائه شده توسط فرد مقابل، برخی نکات نیز در قالب متن بهطور تکمیلی به نمایش در میآیند. پس از گذراندن آموزشهای اولیه شما قادر خواهید بود بعدا درهرزمان که احساس نیاز پیدا کردید به آموزشها مجدد سر بزنید. این قسمت از آموزشها در دو دسته بندی قرار گرفتهاند؛ آموزشهای پایه و آموزشهای پیشرفته. بهطور کلی برخی از نکات آموزشی آنقدرها ساده و پیش پا افتاده هستند که مخاطب را کلافه میکنند. بخش دیگری نیز بعنوان تمرین در بازی درنظر گرفته شده و آنجا میتوانید شخصیت موردنظر خود و حریفتان را انتخاب کرده و سپس به اجرای حرکات مبارزی دلخواه پرداخته و حسابی آنها را تمرین کنید. در چنین حالتی شما حتی میتوانید شخصیت قابل کنترل خود را به حریفتان تغییر دهید تا با قابلیتهای او به تمرین بپردازید.
یکی از نکات اذیت کننده بازی کند بودن هنگام اتخاذ برخی تصمیمات است. مثلا موقع حضور در بخش آموزشی و توجه به حرکت مبارزهای مدنظرتان فقط یک مرتبه میتوانید آن عمل را به اجرا بگذارید و شما به شکل مکرر و پیوسته قادر به انجامش نخواهید بود. درچنین شرایطی شما مجبورید از گزینه راهاندازی مجدد استفاده کنید که وقفهای محسوس ایجاد میکند و اگر چندبار انجامش دهید دیگر تحملش را نخواهید داشت.
یکی از بخشهای بازی که میتوانید زمان قابل توجهی را در آن صرف کنید بخش مربوط به Challenge Mode است. شما باید یک سری اهداف و چالشها را تحت شرایط خاص از سر بگذرانید و پاداش خود را دریافت کنید. سطح دشواری این ماموریت ها مختلف است.
مبارزات
سیستم مبارزه بازی به شکل فایتینگ سه بعدی است. دو شخصیت در یک فضای بزرگ و کاملا باز رو در روی یکدیگر قرار میگیرند و همانطور که پیشتر گفته شد همه چیز سه بعدی جریان دارد. در برخی لحظات ممکن است نیاز باشد که فاصله زیادی بین خود و حریفتان ایجاد کنید چرا که حفظ فاصله از نکات کلیدی برای برتری نهایی در مبارزات است. برخلاف بازیهایی مانند مورتال کامبت و یا تیکن که از یک نوار سلامتی مشخص برای هر شخصیت استفاده میشود، در اینجا تعداد کونپاکوها مدنظر هستند. نوار مخصوصی برای هربازیکن وجود دارد که با ضربه خوردن از مقدار آن کم میشود و با تمام شدنش از تعداد کونپاکوها کاسته میشود. درنهایت هرکدام از شخصیتها که زودتر کونپاکوهایش را از دست بدهد بازنده خواهد بود. نوارهای مختلف دیگری نیز برای مبارزان وجود دارد که کارکردهای مختلفی دارد مانند نوار مربوط به تحمل ضربات هنگام دفاع و یا نوار مربوط به قدرتهای ویژه.
نقد و بررسی بازی Marvel vs. Capcom Fighting collection: Arcade Classics
بازی تنوع خوبی در تعداد مبارزان دارد ولی یکی از نقاط ضعف بازی عدم تعادل در بین آنهاست؛ بهطوری که برخی از آنان برتریهای غیرعادلانهای نسبت به دیگر شخصیتها ایجاد میکند. مبارزه و زد و خورد میان شخصیتها جذاب و خوب است و تلاش برای پیروزی مقابلشان حس رضایتبخشی دارد اما وقتش رسیده که به بدترین نقطه ضعف موجود هنگام مبارزات اشاره کنم؛ صحنههای سینمایی وسط مبارزه. بله چنین چیزی را در مورتال کامبت نیز داریم اما این کجا آن کجا. منظورم کیفیت اجرای آنها نیست بلکه نکته درباره تعداد دفعاتشان است. برای بسیاری از ضربات صحنههای سینمایی درنظر گرفته شده. با این که برخی صحنههای آن جالب هستند اما وقتی وسط مبارزات میآیند تماشایشان اذیتکننده است. حتی برخی از آنها چندان جذاب هم نیستند. با اینحال حتی اگر نهایت زیبایی و جذابیت راهم داشته باشند وقتی مدام وسط مبارزات دیده شوند چیزی جز آزار و اذیت مخاطب نیستند. یک راهکاری که سعی میکردم از آن استفاده کنم این بود که تاجای ممکن از قدرتهایی که چنین صحنههای سینماتیکی ایجاد میکنند پرهیز کنم اما درنهایت فرق چندانی نمیکرد زیرا هوش مصنوعی در قامت شخصیت مقابلتان بهرحال از آنها بهرهمند میشد. باوجود این که درچنین حالتی تعداد صحنهها قاعدتا نصف میشد اما همچنان حضورشان در مبارزات سنگین و بیش ازحد بنظر میرسید. ولی چرا باید قید استفاده از قدرتهای خود را میزدم؟ اجبار انتخاب میان بد و بدتر چیزی نبود که از آن راضی باشم. انتظار داشتم به علت سه بعدی بودن مبارزات و چرخش دوربین، بازی در حالت دونفره از قابلیت Split Screen استفاده کند اما صفحه همچنان واحد باقی میماند و این موضوع کنترل شخصیت دوم که آنسوی محیط قرار دارد را سرگیجهآور و سخت میکند.
مشکلاتی که میتوانستند وجود نداشته باشند
بازی به لحاظ عملکرد فنی نیز مطلوب نیست. بازی بافتهای ضعیفی دارد و کیفیت تصویر آنچنان بالا بنظر نمیرسد. در یکی از صحنههای بازی کیفیت سایه واقعا من را آزرده کرد. یکی از مشکلات به ظاهر ساده و کوچک اما مهم بازی هنگامی است که در قسمت انتخاب شخصیت برای مبارزه قرار داشته باشید. با هر جابجایی میان شخصیتها نیاز دارید کمی صبر به خرج داده تا تصویر بزرگ آن شخصیت کنار صفحه نمایش داده شود. این نکته در حالت کلی شاید فاقد اهمیت باشد و ایراد گرفتن از آن نشاندهنده سختگیری بیش از حد جلوه کند اما اگر قرار بر آن باشد که شما در میان لیستی از شخصیتها بچرخید و به فکر مقایسه و انتخاب میان یکدیگرشان بپردازید این که با هر جابجایی بین آنها مجبور باشید وقفهای را تحمل کنید کم کم کلافهکننده خواهد بود و باید گفت که اتفاقا عدم رعایت چنین نکات کوچک و سادهای یک ضعف بزرگ محسوب میشود.
نسخهی آلتیمیت و ارزش خرید آن
بازی جهت تهیه دارای سه نسخه متفاوت است. نسخه استاندارد، دیلاکس و آلتیمیت. نسخه آلتیمیت و دیلاکس بازی شامل اضافاتی نسبت به نسخه استاندارد هستند. نسخه آلتیمیت در مجموع قابلیتهایی مانند هفت روز دسترسی زودهنگام است(با توجه به گذشت از زمان انتشار دیگر فرقی نمیکند) ، اضافه شدن چهار شخصیت در حالتهای مختلف بازی، آیتمهای تقویتی و لباسها را به بازی اصلی اضافه میکند که هرچند وجودشان ارزشمند است اما بهرحال درنظر بگیرید که مبلغ اضافیتری را شامل میشود. باتوجه به این که ویژگی دسترسی زودهنگام دیگر کارایی ندارد دلیل بیشتری ایجاد میکند تا خریداران بخواهند به همان نسخه استاندارد اکتفا کنند.