موفقیتهای آخرین ساخته استودیوی رمدی Remedy به قدری زیاد بود که معرفی و انتشار یک بستهالحاقی برای آن به دور از انتظار نبود. زمانی که رمدی بستهالحاقی Night Springs را برای بازی تحسین شده خودشان معرفی کردند، نزدیک به یک سال از انتشار Alan Wak 2 گذشته بود و بازی پس از کسب موفقیتهای زیاد توانسته بود به خوبی دل هوادارن را به دست بیاورد. جدیدترین کار رمدی که به صورت بستهالحاقی منتشر شده است چندین وجه مختلف دارد که فلسفه یک DLC را به نسبت سایر موراد مشابه در صنعت گیم متفاوت نشان میدهد. با کریتیکلنز همراه باشید تا این تفاوت را مورد بررسی قرار بدهیم.
بازی Alan Wake 2: Night Springs یک بستهالحاقی برای بازی Alan Wake 2 است که یک اکشن ماجراجویی سوم شخص است که در زیر ژانر وحشت و بقا قرار تولید و منتشر شده است. عنوان اصلی یعنی Alan Wake 2 مهر ماه سال گذشته منتشر شد و توانست نظر مثبت منتقدین و البته جامه گیمرها را به خودش جلب کند. با وجود این که بازی تا کنون از نظر فروش نتوانسته است نظر تیم و ناشران آن را برآورده کند اما نظر منتقدین و البته طرفداران این بازی، Alan Wake 2 توانست به موقعیتهای بسیار خوبی دست پیدا کند. با این تفاسیر انتشار یک DLC برای بازی مدنظر به دور از انتشار نبود. این بستهالحاقی که Night Springs نام دارد یک ویژگی بسیار خاص دارد، روایت سه داستان مختلف Alan Wake 2 در سه اپیزود یا قسمت مختلف که هر کدام از آنها شاید از حیث ظاهری ربطی به هم نداشته باشند اما از نظر معنوی و به صورت دومینه به تمام جهانهای بازیهای رمدی مربوط می شود.
طرفدار شماره یک
این بررسی به اساس نسخه ارسالی سازندگان و پس از 2 ساعت تجربه در کنسول PS5 انجام شده است.
Night Springs سه اپیزود به نامهای Number One Fan، North Star و Time Breaker دارد که هر کدام از آنها ویژگیهایی دارند که دیگری ندارد. اما در یک ویژگی که هر سه قسمت در آن مشترک هستند و آن هم کوتاهی اپیزودها است. متاسفانه وقتی به صورت فنی به بازی و به این مشکل نگاه کنیم، با یک ایراد طرف هستیم که هر سه قسمت این بستهالحاقی خیلی کوتاه هستند به طوری که شاید مجموع این سه اژیزود در کنار هم 2 ساعت هم نباشد. بنابراین ما قبل از بررسی هر کدام از این اپیزودها لازم بود تا به این نکته مهم اشارهای داشته باشیم.
طرفدار شماره یک
اگر بخواهیم یک اپیزود عجیب از این DLC انتخاب کنیم، بدون شک آن قسمت Number One Fan خواهد بود. در اپیزود Number One Fan ما در نقش دختری به نام Rose Marigold هستیم که در یک رستوران کنار منطقه ساحلی و معروف بازی حضور دارد و به کار مشغول است. اگر نسخه اصلی را بازی کرده باشید حتما در قسمتهایی از بازی وارد این رستوران و البته با شخصیت رز آشنا شدهاید. رز یکی از طرفداران پروباقرص کتاب و البته نویسنده مورد نظر خود یعنی Alan Wake است (که البته در طول بازی همان آلن ویک معرفی میشود) است. یک روز رز توسط یک ماهی که روی دیوار انباری رستورانش نصب شده است متوجه میشود که آلن ویک مورد تهدید قرار گرفت و جانش در خطر است. رز بعد از دریافت این خبر و به خاطر تعلق خاطر شدیدی که به آلن ویک دارد، خودش را با سلاحهای گرم تجهیز میکند و طی یک بدرقه باشکوه که توسط مشتریهایش که همگی آنها طرفدار آلن ویک نیز هستند راهی نبرد با دشمنان خبیث و البته نجات جان آلن ویک میشود.
داستان در قسمت Number One Fan به صورت طنز روایت میشود. همه چیز به مانند یک شوخی میماند اما خون و اکشن آن به حدی است که مرز بین شوخی و واقعیت از بین میرود. لوکیشنهای قسمتهایی از بازی اصلی مشاهده میشود و حتی رفرنسهای عجیبی هم به قسمت اول داده میشود که به صورت هالهای مبهم و گذرا به آنها اشاره میشود. اما شخصیت اصلی ما رز با تمام قوا برای نجات شخصیت محبوب خودش یعنی Alan تلاش میکند و از همین رو گیمپلی به همان اندازه که میخواهد ترس و وحشت خودش را حفظ کند، اکشن بسیار سرعتی همراه با تداعی فضایی فانتزی فراهم میکند. حتی وقتی به نام این قسمت توجه میکنیم اوج سماجت کار را مشاهده میکنیم.
رز از نظر مهمات و طلاح غنی است و این موضوع به او کمک میکند تا بدون دغدغه برای نجات جان نویسنده محبوبش تلاش کند. پیامها و نوشتههای مختلفی در گوشه کنار بازی وجود دارند که به بازی از نظر روایت کمک خاصی نمیکند و اندازه قسمت حس نفوذ حداکثری ندارند اما اندک فرصتی به مخاطب میدهد تا برای نبرد بعدی آماده باشد. شرایط به شکلی است که موزیک راک نواخته میشود و رز با لشکری از دشمنان عجیب مواجه میشود که دیگر نیازی به نور و از بین لایههای محافظتی آنها به مانند سایه نیست و فقط کافی است تا دست به ماشه باشیم تا هر جنبدهای که نزدیک میشود را از پیا دربیاوریم. خوشبختانه این بخش از گیملی لذت بخش کار شده است و حتی خون هم جلوی چشمان رز را برای رسیدن به هدفش نمیگیرد. قدرت و قلق شاگان به قدری است که حتی دشمنان گنده را نیز به خوبی از پا در میآورد.
در نهایت با حضور یک باسفایت از نوع نویسنده اصلی که در طول بازی مشغول اغوای رز است در برا ما ظاهر شده و راز داستان واقعی برای رز مشخص میشود. همانطور که اشاره کردیم کوتاه بودن هر اپیزود از موارد منفی آنها است اما اگر بخواهیم به صورت مجزا به نکات منفی هر اپیزود هم بپردازیم باید بگوییم که در قسمت Number One Fan همه چیز عجلهای اتفاق میافتد و اندک دیالوگها یا نامههای موجو در گوشه کنار بازی آنچنان جذاب و تامل برانگیز نیستند.
ستاره شمال
اپیزود دومNorth Star، بیشتر از هر هر اپیزود دیگری به ریشههای بازی نزدیک است. جدی است و ترس و وحشت در آن وجود دارد. North Star بیشتر برپایه حل کردن معما و پازل استوار است. سرگرد Jesse Faden که پیشتر آن را در بازی Control به خاطر داریم به دنبال برادر خودش به یک شهربازی متروک و عجیب وارد شده است. روایت داستان در این قسمت سرراست است و دیگر شوخیها و ظنز اپیزود قبلی را ندارد. اکشن آن برپایه ژانر تر سو وحشت بنا شده و حل کردن معما و پازل از راههای کلیدی برای ادامه بازی تعیین شده است. اپیزود دوم به خاطر این که سرراست است و داستان سورپرایزهای آنچنانی ندارد به همین خاطر بازی سریع و به شکل مناسبی تمام میشود. حل کردن معماها آنچنان سخت نیست و هیجان بخش اکشن آن نیز همچنان حفظ شده است.
زمان استراحت
سومین اپیزود که Time Breaker نام دارد، از نظر داستانی در زوایای مختلف و چند وجهی روایت میشود. بعدهای مختلفی را نشان میدهد البته در هر کدام ما تحت تاثیر یک نیروی خارجی به نام The Door قرار میگیریم که هر بار ما را در ظرایط مختلفی قرار میدهد که رابطه بین واقعیت و دروغ مشخص نمیشود. یکی از تکنیک های استویدوی رمدی نیز دقیقا روی همین موضوع مانور داده است و روایت چند وجهی داستانی به شکلی است که به خوبی به گیمپلی گره خورده است. داستان در قسمت سوم روایتگر شخصیت Sheriff Breaker با بازی Shawn Ashmore است. رفرنسهای زیادی را در این اپیزود به شکلهای مختلف میبینیم که هر کدام مفهوم خاص خود را به بازیهای کلی این استودیوی و البته Alan wake 2 میرساند.
همانطور که اشاره کردیم گیم پلی در این اپیزود کاملا در اختیار روند داستانی است. شخصیت اصلی یعنی کلانتر بریکر روی صحنه است و با کارگردان یعنی آقای سم لیک صحبت میکند. به رسم بازیهای قبلی آقای سم لیک خود نیز در بازی ایفای نقش میکند و البته اینبار نیز روی صندلی کارگردانی است. از روند ساخت بازی قبلی و روند ساخت قسمت بعدی سخن میگویند و با کلانتر در این زمینه صحت میکنند. پیامه و رفرنسهای زیادی در میان گفتگوهای این دو فرد ارسال میشود که هر کدام در بخش های مختلفی نوید یک بازی جدید را میدهند. در ادامه کلانتر برای استراحت به اتاق سبز میرود که با جسد یک پلیس روبرو میشود، همه چیز به یک باره از هم میپاشد و شخصیت The Door وارد میشود. داستان دستخوش هیجان میشود و کلانتر باید با اتمسفری که The Door ترتیب داده است مقابله کند.
در طول این قسمت متوجه میشویم که Door جهانی چند وجهی را خلق کرده است که به تعداد زیادی از شخصیت خود کلانتر در آن گرفتار شدهاند و بعضا نتوانستهاند رها شوند. همین جهانها از نظر فرم و محتوا به خوبی حا لو هوای دنیای رمزآلود Alan Wake را تداعی میکند. کلانتر مجبور است با شبیههای خود مبارزه کند تا بتواند راه خروج را به دست بیاورد. هر لحظه و هر آن فرم روایی بازی حتی از نظر گیمپلی تغییر میکند و کلانتر با شوک روبرو شده و به سختی آنها را پشت سر میگذارد.
همین امر زمینه ساز این شده است که گیمپلی در این اپیزود بیشتر برپایه اثرگذاری اتمسفر قرار گیرد تا اکشن، با این وجود اندک موارد تیراندازی و اکشن در بازی وجود دارد که آنچنان سخت و چالش برانگیز نیز اما در مقابل مراحل بهخصوصی در طول بازی وجود دارد که حالات روحی و روانی درهمآمیخته با شخصیت کلانتر، دنیای بازیهای قبلی رمدی و تاثیرات The Door در این بین باعث شده تا این اپیزود از همه نظر با اپیزودهای قبلی تفاوت داشته باشد.
همه چیز به شکل قبل است
از نظر گرافیکی کلیه اپیزودها به مانند قسمت اصلی یعنی Alan Wake 2 و با همان موتور ساخته شده است. ارتقای خاصی از نظر فنی و بصری دیده نمیشود و همه چیز با همان استایل معروف نسخه اصلی، یعنی نقشپردازی واقعگرایانه شخصیتها در کنار طراحی و رنگپردازی بهخصوص که امضای تیم رمدی است در بازی گنجانده شده است. افکتها و تکسچرها همگی آشنا هستند و بازی از نظر گرافیکی آنچنان پیرفت خاصی نکرده است که چه بسا همین بخش هم هنوز گرافیک خوبی را ارائه میدهد. در اندک موارد شاهد افت فریم در سحنههای اکشن هستیم که احتمالا توسط پچهای مختلف در آنیده رفع خواهد شد. موسیقی و صداگذاری هم به همین شکل است و تغیرر خاصی در کلیت کار به وجود نیامده است.
سخن آخر:
اگر بخواهیم در مقام مقایسه به بستههالی الحاقی منتشر شده در آن چیزی که پیش رویمان قرار دارد نگاه کنیم، Night Springs چیز آنچنان خاصی به شمار نمیرود. مهمترین نکته آن هم کوتاه بودن بازی است به طوری که تمام سه اپیزود آن به سختی حتی 2 ساعت هم نمی شود و البته موضوه و نکته مهمی را نیز به داستان اصلی اضافه نمیکند و لذا میتوان گفت که انجام دادن آن نه چیزی به مخاطب اضافه میکند و ندادن آن چیزی هم کم نمیکند.