در یک کلام پیش از شروع نقد اجازه دهید اینطور بگویم که بازی Wonder Boy: Asha in Monster World بازسازیای وفادار از Monster World IV است که با ظاهری متفاوتتر و بهروز شده، موسیقی جان گرفته و قهرمانی خوشخُلق و مصمم به نسل امروز پا میگذارد.
«سفر شگفتانگیز آشا»
این نقد و بررسی بر اساس نسخه مخصوص منتقدین، و پس از ۴.۵ ساعت تجربه بازی در پلتفرم PS5 انجام شده است.
بازگشت به دوران گرافیکهای شانزده بیتی، تنها یک سفر نوستالژیک نیست؛ بازگشت به دورانی است که قهرمانان بازیهای ویدئویی با امید و سماجت، بار جهان را بر دوش میکشیدند. درست زمانی که هنوز قهرمانهای عبوس با داستانهای تاریکشان، به استاندارد غالب بدل نشده بودند، نامهایی همچون Wonder Boy و Monster World بازتابدهنده نگرشی متفاوت بودند. آن زمان که بسیاری از فرنچایزها در مسیر بلوغ خود، به شخصیتهایی پیچیده و خاکستری رسیدند، بخشی از طراوت ماجراجویی کلاسیک هم کمرنگ شد؛ اما بنیاد طراحی درخشان بازیهای آن نسل مثل خط روایی قابل درکتر، ریتم موسیقیهای مناسب و لذت خالص کشف محیط، معتبرترین رزومه در کارنامه صنعت بازیهای ویدیویی است.
بازی Wonder Boy Asha in Monster World، که بازسازی کاملی از عنوان Monster World IV محصول سال ۱۹۹۴ برای کنسول سگا مگا درایو است، در میانه موجی از احیای دوبارهی سری Wonder Boy عرضه میشود. پس از موفقیت بازسازیهای تحسینشدهای مانند Wonder Boy: The Dragon’s Trap و دنبالهی معنوی مدرن آن، بازی Monster Boy and the Cursed Kingdom، انتظارات از این پروژه، که با نظارت مستقیم خالق اصلی یعنی ریویچی نیشیزاوا (Ryuichi Nishizawa) و توسط استودیوی آرت دینک (Artdink ) توسعه یافته، بسیار بالا بود. سؤال اصلی این نبود که آیا بازی میتواند به ریشههای خود وفادار بماند، بلکه این بود که آیا با فرمول ژانر پلتفرمر اکشن خطیِ، هنوز هم میتواند در برابر استانداردهای طراحی مدرن و ذائقهی مخاطب امروز، حرفی برای گفتن داشته باشد یا خیر؟ این نقد از بازی Wonder Boy Asha in Monster World تلاشی است برای پاسخ به همین پرسش و شاید جذب کردن شما به بازیهای کلاسیک؛ برای یکبار دیگر!
وقتی داستان کلاسیک ذهن شما را درگیر خودش میکند
بازی با یک متن آغازین تند و خوشحالت شروع میشود؛ همان text crawl که از فیلمنامههای ماجراجویانه دهههای پیش الهام میگیرد و بیهیاهو جهان و ماموریت قهرمان را ترسیم میکند. آشا، دختر جنگجویی که صدای ارواح را میشنود، مژده و هشدار را از فراسوی جهان مادی دریافت میکند. او اکنون میداند که هیولاها رو به ظهورند و چهار روح گرفتار شدهاند. در این چارچوب، هدف آشا روشن است؛ نجات چهار روح و مقابله با شرّی که از لابهلای مرزهای ناشناخته رخ مینماید. بازی از همان نخستین لحظات، قوس شخصیتی آشا را کموبیش تعریف میکند. او نه از سرنوشت خویش میگریزد، نه بر آن تردید دارد؛ بلکه عزم او از جنس خوشبینی است، خوشبینیای که نه سادهلوحانه، که غریزی و ریشهدار (حداقل از نگاه من) است.
مضامین اصلی داستان حول محور سرنوشت، شجاعت و قدرت خوشبینی میچرخند. آشا نماد قهرمانی است که نه از روی اجبار، بلکه با آگاهی و اشتیاق، بار مسئولیت را بر دوش میکشد. این رویکرد، در تضاد کامل با بسیاری از روایتهای مدرن قرار میگیرد که در آنها، قهرمانان اغلب با بیمیلی و پس از کشمکشهای فراوان، مسیر خود را میپذیرند. لحن ماجراجویانهی بازی، که یادآور انیمههای فانتزی دههی ۹۰ میلادی است، فضایی دلنشین و سبکبال خلق میکند. این سادگی داستانی، اگرچه ممکن است برای بازیکنانی که به دنبال روایتهای چندلایه و عمیق هستند، سطحی به نظر برسد، اما در حقیقت یک انتخاب سبکی آگاهانه است. بازی قصد ندارد داستانی حماسی و پیچیده تعریف کند، بلکه میخواهد بستری کارآمد و انگیزهبخش برای گیمپلیِ ماجراجویانهاش فراهم آورد و در این امر کاملاً موفق عمل میکند.
با این حال، ارزیابی این شیوه روایی دهه ۹۰ ای در چارچوب یک بازسازی مدرن، نیازمند نگاهی دقیقتر خواهد بود. وفاداری به ساختار اصلی به این معنا تلقی میشود که بازی از پتانسیل خود برای گسترش جهان و افزودن به شخصیتپردازی، استفاده چندانی نکرده است. افزودن صدا به آشا، هرچند به شخصیت او بعد میبخشد، اما دیالوگها به چند عبارت کوتاه و جسورانه محدود شدهاند و از نظر من، فرصتهای زیادی برای تعاملات عمیقتر از دست رفت. متنهای بازی نیز، علیرغم بازسازی بصری، گاهی دچار مشکلاتی هستند؛ ترجمهها بیش از حد خشک و تحتاللفظی به نظر میرسند و گاهی اشتباهات تایپی نیز در آنها دیده میشود. این مسئله، هرچند جزئی، اما میتواند عمق تجربه بازیکن غیر بومی در دنیای رنگارنگ بازی را خدشهدار کند. با تمام این اوصاف، داستان بازی Wonder Boy Asha in Monster World یک قاب کلاسیک و کارآمد برای گیمپلی آن است، اما در قامت یک بازسازی، میتوانست با کمی جسارت بیشتر، غنیتر و بهیادماندنیتر شود.
رکن اساسی بازیهای بازسازی شده فقط در گیم پلی است!
هسته گیمپلی بر ساختار اکشن-پلتفرمینگ دقیق و استوار بنا شده است. آشا شمشیر و سپر دارد و مهارتهایش بهجای الگوسازی سامانههای پیچیده، بر تسلط حرکتی و زمانبندی تکیه میکند. حمله رو به بالا برای فروکردن تیغه شمشیر به دشمنان پرنده کارآمد است فوراً من را به یاد بازی سرباز کوچولوها یا همان Metal Slug معروف انداخت. اما یکی از جذابترین مکانیزمهای حرکتی، حمله رو به پایین است که با فشردن جهت پایین در حین پرش اجرا میشود. این حرکت به شکلی واضح از مکانیک نمادین عصای پوگ (Pogo Stick) شخصیت اسکروچ مکداک در بازی کلاسیک DuckTales الهام گرفته شده است، چنین تکنیکی به آشا اجازه میدهد تا با پرشهای متوالی بر روی سر دشمنان، بدون آسیب دیدن از روی آنها عبور کرده و ارتفاع خود را حفظ کند.
این مکانیزم یک ادای دین هوشمندانه و البته ابزاری کلیدی برای سکوبازیهای دقیق و حفظ لحظههای حساس است. علاوه بر این، نگه داشتن جهت پایین بر روی زمین، سپر آشا را بالا میآورد و او را در برابر گولههای پرتابی از سمت دشمنان محافظت میکند. ویژگی کلیدی دیگر، حفاظت جادویی است؛ اگر بازیکن با زمانبندی درست روی اکثر دشمنان (و حتی برخی باسها) بپرد، آشا با یک پشتک زیبا از روی آنها عبور کرده و از کم شدن نوار سلامتیاش جلوگیری میشود. این مکانیزم، یک لایه ریسک برای پاداش به ساختار پلتفرمینگ آن اضافه میکند و بازیکنان ماهر را تشویق به حرکات تهاجمیتر خواهد کرد.
نقش همراه آبیرنگ آشا یعنی پپلوگو، هم منطقی است و هم احساسی است. از منظر طراحی مرحله، پپلوگو امکان دابل جامپ، سر خوردن، خاموش کردن آتش و آب کردن یخ را فراهم میکند. اینها مجموعهای از قابلیتها است که کمکم بهعنوان کلیدهای حیاتی برای بازکردن مسیرهای تازه یا حل پازلهای سبک تا متوسط به کار میآیند. اما اهمیت آن فراتر از یک ابزار چندمنظوره است. عموماً در بازیهای پلتفرمینگ تکنفره، همراهی یک یار همیشگی که با پرتاب شدن و بازخوانیهای متوالی هرگز گلهای ندارد، حس تنهایی مخاطب را کاهش میدهد و آن لحظات عبور از شکافها یا سقوطهای کنترلشده را غنیتر میکند. طرح ریتمی «بپر، جا خالی بده، بپر» و مکثهای کوتاهی که برای هماهنگی با جهت باد یا شعله نیاز است، با حضور پپلوگو منسجم میشود. بازی خوب میداند چه زمانی تواناییهای این همراه را به خط اول معماها بیاورد و چه زمانی آنها را برای بهبود حرکت شخصیت اصلی، در پسزمینه نگه دارد.
ساختار مراحل، به روش سنتی نسخه ۱۹۹۴ است. روند عمدتاً خطی با شاخههای مقطعی که به شما اجازه میدهد وارد خانهها شوید یا لایه پسزمینه را بکاوید. استودیو آرتدینک چیدمان کلی را حفظ کرده و این وفاداری، پیامدهای دوگانهای دارد. از یک سو، حس حرکت پیوسته به جلو و قطعیت مقصد، برای مخاطبی که در پی ماجرایی متمرکز است، دلپذیر مینماید. از سوی دیگر، بخشی از مسیرها، بهویژه دالانهای کشیده، امروز قدری کهنه به نظر میرسند؛ آن هم وقتی که مخاطبی جدید دارد چنین محصولی را تجربه میکند. از تنوع بصری و معماری که در بازسازی بازیهایی چون Wonder Boy: The Dragon’s Trap یا حتی ریمیکهایی چون بازی Monster Boy and the Cursed Kingdom میبینیم، فاصله میگیرند. شاخههای فرعی کوتاه و گذر به لایه پسزمینه محیط، جالب هستند، اما اغلب نقش تزیینی پیدا میکنند و کمتر در طراحی محکهای چالشبرانگیز عمیق را پیش روی مخاطب میگذارد. نتیجهاش چیست؟ تجربهای است که بیش از آنکه اکتشافی و مترویدوانی باشد.
از تغییرات کلیدی در این نسخه بازسازی، سیستم پیشروی و درجه سختی آن است. بازی به طور کلی تجربهای آسانتر و در دسترستر از نسخه اصلی ارائه میدهد. حالت آسان از همان ابتدا قلبهای سلامتی بیشتری در اختیار بازیکن قرار میدهد. مهمتر از آن، تعداد آیتمهای قطرههای زندگی (Life Drops) که در سراسر مراحل پراکنده شدهاند، از ۱۵۰ عدد به ۲۰۰ عدد افزایش یافته است. جمعآوری هر ده قطره، یک قلب کامل به نوار سلامتی آشا اضافه میکند. شاید بتوانم اینطور بگویم که اضافه شدن رابط کاربری، بزرگترین تحول بازی بوده که در هر منطقه نشان میدهد چند Life Drop از دید شما پنهان مانده است. این ویژگی، همراه با قابلیت بازگشت به مراحل قبلی، بازیکنان کمالگرا را تشویق میکند تا تمام آیتمها را پیدا کرده و حس بد ناشی از جستجوی بیهوده را کاهش میدهد. تنها مکانیزم کاملاً جدید اضافه شده به مبارزات، ضربه جادویی یا Magical Hit است؛ با ضربه زدن به دشمنان، یک نوار انرژی پر میشود و پس از تکمیل، آشا میتواند یک حملهی ویژه و قدرتمندتر اجرا کند. با این حال، این حرکت برای پیشروی در بازی به هیچ وجه حیاتی نیست و بیشتر به عنوان یک ابزار اختیاری برای تسریع مبارزات عمل میکند تا یک بخش ضروری از سیستم نبرد.
تجربه بازی بر روی پلیاستیشن ۵ بسیار روان و لذتبخش است. به لطف قدرت سختافزاری کنسول، بازی با نرخ فریم پایدار اجرا میشود و زمانهای بارگذاری به لطف حافظه SSD، اصلا وجود خارجی ندارند. این امر بازگشت به مناطق قبلی برای جمعآوری آیتمها یا تلاش مجدد پس از مرگ ناگهانی (اگر روی درجه سختی آسان بازی کنید) را به تجربهای کاملاً یکپارچه و بدون وقفه تبدیل میکند. دکمههای کنترل و اکشن نیز بسیار دقیق هستند؛ چه با استفاده از D-Pad برای تجربه حس نوستالژیک و چه با آنالوگ استیک، حرکات آشا دقیقاً همانطور که بازیکن انتظار دارد اجرا میشوند. هرچند بازی استفادهی عمیق و خلاقانهای از قابلیتهای کنترلر DualSense مانند بازخورد لمسی پیشرفته یا تریگرهای تطبیقپذیر نمیکند، اما لرزشهای ظریف و استاندارد در هنگام ضربه زدن یا دفاع کردن، حس فیزیکی مناسبی را به تعاملات اضافه میکنند. از منظر فنی و کنترلی، نسخه Asha in Monster World تجربهای پولیش شده و بینقص روی پلتفرم پلیاستیشن ارائه میدهد که به بازیکن اجازه میدهد بدون هیچ مانع فنی، غرق در دنیای جذاب آن شود.
انتظاری که نباید داشته باشید…
بزرگترین و واضحترین تحول بازی Wonder Boy Asha in Monster World نسبت به نسخه اصلی، در بخش بصری آن رخ داده است. تیم آرتدینک با هوشمندی، سبک هنری پیکسلی ۱۶ بیتی را با یک سبک گرافیکی سهبعدی و سل شید جایگزین کرده که روح و حس و حال نسخه کلاسیک را به زیبایی حفظ میکند. این رویکرد، که بیشباهت به سبک بصری بازی تحسینشدهی Dragon Quest XI نیست، به شخصیتها و محیطها، ظاهری کارتونی و زنده میبخشد. آشا، پپلوگو و سایر شخصیتها با مدلهای سهبعدی پرجزئیات و انیمیشنهای روان طراحی شدهاند که شخصیت و احساسات آنها را به خوبی منتقل میکنند. حرکات آشا، از دویدن و پریدن گرفته تا رقص پیروزی کوچکش پس از باز کردن صندوقچهها، سرشار از جذابیت و انرژی است. این سبک هنری مدرن، ضمن وفاداری به طراحیهای اصلی، به بازی هویتی مستقل و چشمنواز بخشیده که میتواند برای نسل جدید بازیکنان نیز جذاب باشد.
از منظر فنی و هنری، گرافیک بازی یک دستاورد قابل توجه است. استفاده از عمق در محیطهای ۲.۵ بعدی، به دنیای بازی حس وسعت بیشتری میبخشد. طراحی محیطهای پسزمینه با جزئیات زیبایی طراحی شدهاند و حس زندگی را به شهرها و مناظر طبیعی تزریق میکنند. پالت رنگی بازی بسیار شاد و سرزنده است؛ از رنگ سبز درخشان دشتهای ابتدایی گرفته تا رنگهای نارنجی و قرمز سوزان معبد آتشفشانی، هر منطقه هویت بصری مشخص خود را دارد. طراحی دشمنان و باسها نیز با دقت از نسخه اصلی بازآفرینی شده و انیمیشنهای حملات آنها خوانا و قابل پیشبینی است که به روان شدن مبارزات کمک میکند. وضوح تصویر بالا بر روی پلیاستیشن ۵، باعث میشود خطوط تمیز سبک سل شید و جزئیات بافتها به بهترین شکل نمایش داده شوند و تجربهای شفاف و دلپذیر را رقم بزنند. جهتگیری هنری بازی یک موفقیت کامل است که توانسته پلی میان سبک نوستالژی و مدرنیته بزند و دنیایی خلق کند که همزمان آشنا و تازه به نظر میرسد.
ادای احترام تیم سازنده به نسخه اورجینال
موسیقی همواره یکی از ارکان اصلی سری Wonder Boy بوده و این بازسازی نیز از این قاعده مستثنی نیست. قطعات موسیقی متن، ریمیکسهای وفادارانهای از تمهای کلاسیک نسخه مگا درایو هستند که با سازبندی ارگانیکتر و مدرنتری بازنوازی شدهاند. جایگزینی صداهای چیپتون ۱۶بیتی با سازهای واقعیتر مانند فلوت، گیتار آکوستیک و سازهای کوبهای، به موسیقی عمق و تجربه بیشتری بخشیده و حس ماجراجویی حماسی و فانتزی شما یا هر مخاطب دیگری را به خوبی تقویت میکند. موسیقی متن بازی Wonder Boy Asha in Monster World موفق میشود همزمان حس نوستالژی طرفداران قدیمی را قلقلک دهد و به عنوان یک اثر شنیداری مستقل و باکیفیت، بازیکنان جدید را نیز مجذوب خود کند.
در بخش صداگذاری، مهمترین تغییر، بخشیدن صدا به شخصیت آشا است. هرچند او دیالوگهای طولانی ندارد و صحبتهایش به عبارات کوتاه و تککلمهای مانند «بسیار خب!» یا «بزن بریم!» محدود میشود، اما لحن صداپیشهی ژاپنی او کاملاً با شخصیت جسور و خوشبین آشا همخوانی دارد و به او هویتی ملموستر میبخشد. افکتهای صوتی نیز با کیفیت بالایی طراحی شدهاند؛ صدای برخورد شمشیر، پریدن روی دشمنان، و تعامل با پپلوگو همگی رضایتبخش و واضح هستند. با این حال، همانطور که در بخش داستان اشاره شد، بزرگترین نقطهضعف این بخش به کیفیت محلیسازی متنی بازی بازمیگردد. ترجمهی انگلیسی (و به تبع آن، سایر زبانها) گاهی بیش از حد خشک، رسمی و کلمهبهکلمه است که با لحن شاد و پرانرژی بازی در تضاد قرار میگیرد. این عدم هماهنگی میان صداگذاری پرشور ژاپنی، گاهی توی ذوق میزند و نشان از کم توجهی به این بخش مهم از تجربه دارد.
جمعبندی برای علاقهمندان به تجربه این اثر!
بازی Wonder Boy Asha in Monster World در میانه موج بازسازیهای خانوادگی مجموعه Wonder Boy، جایگاهی روشن دارد. اثری که بهجای بازتعریف داستانها با عناصر رادیکال، بر وفاداریِ حسا شده تکیه میکند و با چند اصلاح هوشمندانه،از ریمیکسهای ارگانیک موسیقی و صیقل بصری سلشید تا افزونههای رفاهی و حالت آسان، اثر اصلی را برای بازیکنان امروزی راحت و قابل دسترس میسازد. حضور ریوئیچی نیشیزاوا (Ryuichi Nishizawa) بهعنوان معمار اولیه سری و نقش استودیوی بازیسازی آرتدینک در حفظ چیدمان مراحل، تضمین کردهاند که لحن و استخوانبندی اثر دستکاری نشود..
با این حال، بازی خالی از اشکال نیست. پایبندی بیش از حد به ساختار خطی و گاهی یکنواخت مراحل اصلی، ممکن است برای مخاطبی که به آزادی عمل و تنوع مداوم بازیهای مدرن عادت کرده، کمی کهنه به نظر برسد. مشکلات مربوط به محلیسازی متنی نیز یک نقطهضعف غیرقابل چشمپوشی است که از پولیش نهایی کار میکاهد. علاوه بر این، تصمیم ناشر مبنی بر عدم ارائه یک تخفیف یا ارتقای رایگان برای دارندگان نسخه پلیاستیشن ۴ (که در سال ۲۰۲۱ عرضه شد) به نسخه پلیاستیشن ۵، یک سیاست تجاری انتقادی از طرف ما است. با تمام اینها، نسخه Asha in Monster World یک نامهی عاشقانهی زیبا به طرفداران دوران طلایی بازیهای پلتفرمر است؛ یک ماجراجویی شاد، رنگارنگ و صمیمانه که یادآوری میکند گاهی سادهترین داستانها و خالصانهترین قهرمانان، میتوانند بهیادماندنیترین تجربهها را خلق کنند.